رئیس شورای سیاست گذاری کنگره علوم انسانی اسلامی گفت: علوم غربی انسانی سبب از کار افتادن جریان علمی و تکاپوی آن می‌شود.

علوم غربی سبب از جریان افتادن تکاپوی علم استبه گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشكی باشگاه خبرنگاران جوان؛  رضا غلامی رئیس شورای سیاست گذاری کنگره صبح امروز در مراسم چهارمین کنگره بین المللی علوم انسانی اسلامی در سالن همایش های بین المللی که برگزار شد، اظهار کرد: در شرایطی آغازگر این کنگره مهم هستیم که بحران ناشی از افول و غروب تفکر و خردورزی، روز به روز شرایط سخت تری را به جهان تحمیل می‌کند.

وی بیان کرد: شاید امروز کمتر کسی منکر این واقعیت باشد که سلطه مستبدانه مدرنیسم بر بخش مهمی از حیات جمعی بشر، جان و روح تفکر آزاد و انتقادی را گرفته و با تبدیل علم به یک خط راست و همچنین یکدست سازی نهادهای علمی، علم انسانی و اجتماعی را به سود عمل زدگی، به مجموعه‌ای از کلیشه ها تبدیل کرده است.

غلامی ادامه داد: نگاهی یکنواخت به مسائل و راه حل‌های آن از سوی دانشمندان علوم انسانی است. شاید بیان این حقیقت برای همه کس آسان نباشد که علوم انسانی مدت ها بوده که به نام فلسفه گریزی با عمق بینی و درک گوهری مقولات و پدیده ها وداع کرده و با انتقال و حاکم ساختن روش های رایج سایر علوم بر علوم انسانی، علوم انسانی را به یک موجود تک چشم بدل ساخته که قادر به مشاهده و تفسیر بخش مهمی از واقعیت های عالم نیست.

علم مدرن،  توان برداشتن قدم‌های بلند را از دانشمندان گرفته است

وی عنوان کرد: اگر در گذشته، شعار اصلی علم، گشودن مستمر پنجره‌های جدید به روی دنیا بود، امروز به اذعان بسیاری از اندیشمندان غربی، علم مدرن، خود پای عالمان را به زنجیر کشیده و توان برداشتن قدم های بلند و گشودن پنجره های نو به سوی عالم را از آنها گرفته است.

وی تاکید کرد: اصل پویایی و تکامل علم با چالش رو برو شده و علم از یک جریان خروشان به یک مرداب بزرگ تنزل پیدا کرده است که قانون های یکنواخت و تکراری آن برای فهم و حل مسائل، دانشمندان این علوم را هم با یأس روبرو ساخته است.

وی اظهار کرد: قانون های علمی جدید گرچه در ظاهر امر خود را ابطال پذیر یا نقد پذیر معرفی می‌کنند لکن در عمل چنان از خود در برابر نقدها و به تبع آن، تحول، سرسختی نشان می‌دهند که بیش از اینکه در قامت یک قانون علمیِ در حال تطور و تکامل جلوه گر شوند، در قامت تابوهایی جلوه‌گر می شوند که علوم انسانی باید مستمراً به سمت آنها تعظیم کند.

گرایش ذاتی علوم انسانی اسلامیبه سوی تفکر و خردورزی آزاد

غلامی ادامه داد: آنچه مسلم است، علوم انسانیِ اسلامی ذاتاً به سمت تفکر و خردورزی آزاد گرایش دارد. توجه به روند شکوفایی تمدن اسلامی در دو قرن 4 و 5 هجری قمری، این واقعیت را روشن می کند که نه تنها سیاست یکدست سازی علم و نهادهای علمی و تبدیل دانش به کلیشه رواج نیافت بلکه بر عکس، آنچه موجب شد تا در این مقطع طلایی، باب های تازه ای به روی علوم انسانی و اجتماعی باز شود.

وی اضافه کرد: تابو شکنی و مهیاسازی بسترهای مساعد برای ظهور تفکرات متنوع و متکثری بود که تنها راه ماندگاری آنها مقاومت در برابر نقدهای عقلانی آن روزگار تلقی می شد. چیزی که امروز باید در عمق تفکر حاکم بر علوم انسانیِ اسلامی نهادینه شود و علوم انسانیِ اسلامی را به جریان پرخروشی تبدیل کند.

غلامی افزود: در ذیل جهان بینی الهی و ظرفیت های منحصربفردی که باز شدن چتر جهان بینی الهی بر سر علوم انسانی ایجاد می کند، دائماً جامعه اسلامی را با گشایش های علمی تازه روبرو کند.

وی ادامه داد: این یک واقعیت است که باز شدن چتر جهان بینی الهی بر سر علوم انسانی، نه فقط چشم دوم علوم انسانی را برمی گرداند، بلکه با گشودن راه اتصال زمین به آسمان، میدان تنگ علوم انسانیِ سکولار را به میدانی باز و بی نهایت مبدل می کند که بر خلاف تصورات بی مبنا، این گشایندگی در قلمرو علم، به بهبود کارکرد روش شناسی تجربی در متن علوم انسانی نیز کمک های بزرگی می کند .

وی ادامه داد: بخش مهمی از ظرفیت های منحصربفرد علوم انسانیِ اسلامی ظهور و بروز لازم را پیدا نکرده و تا رسیدن به نقاط مورد نظر، چند دهه فاصله قابل برآورد است لکن علوم انسانیِ اسلامی امروز با عبور از مراحل ابتدایی و تقویت لایه های زیرینِ تفکر بنیادی خود، هر روز در عرصه ای جدید به عنوان رقیبی جدی برای علوم انسانی سکولار و غربی رخ نمایی می کند.

غلامی ادامه داد: هرچند روند تقویت و تکامل علوم انسانی سقفی ندارد اما مهم این است که طی دهه اخیر ساخت و تقویت تفکر بنیادی علوم انسانی اسلامی سرعتی چشم گیر پیدا کرده و ده‌ها دیدگاه و نظریه در این زمینه ارائه و سپس در معرض نقد قرار گرفته است.

غلامی اضافه کرد: استمرار حرکت علوم انسانیِ اسلامی مستلزم سرمایه گذاری مناسب و همچنین حضور جدی تر اساتید نخبه در صحنه است.

وی ادامه داد: سرمایه گذاری کشور چه مادی و چه معنوی در زمینه تحول بنیادی در علوم انسانی در حد صفر است و عملاً آنچه امروز در کشور رخ می دهد محصول حرکت خودجوش اساتید و محققانی است که شرایط را برای ایجاد یک تغییر تاریخی در علوم انسانی مساعد دانسته و با بضاعت خود وارد صحنه شده اند.

ضرورت سرمایه گذاری هدفمند  در علوم انسانی

غلامی اظهار کرد: سرمایه گذاری های صحیح و هدفمند ضروری است. از سوی دیگر، غلبه بر پیچیدگی های حاکم بر روند نوسازی علوم انسانی و عبور از بن بست های نظری و یا کاربردی، چیزی نیست که بتوان بدون بهره گیری حداکثری از قوه نخبگی و حتی ظهور نوعی نبوغ فکری توأم با شجاعت، بر آن فائق آمد چیزی که در ماههای اخیر ذهن مسئولین کنگره علوم انسانیِ اسلامی را به خود مشغول ساخته است.

وی ادامه داد: دغدغه دیگر کنگره علوم انسانیِ اسلامی هموار سازی مسیر حضور علوم انسانیِ اسلامی در ساحت عمل است ونباید از نظر دور داشت که علوم انسانیِ اسلامی در عین باور به عمق نگری و فاصله گرفتن از عمل زدگی و سطحی گرایی، حضور راهگشای خود در ساحت عمل به ویژه نقش آفرینی در پیشرفت همه جانبه کشور را یک مفروض اساسی می داند.

غلامی ادامه داد: در این میان، از یک طرف، رسیدن به یک اندیشه قوی برای اتصال تئوری به عمل و ورود علوم انسانی به ساحت قاعده گذاری‌های خُرد و جزئی در عرصه های گوناگون آن هم در پوشش یک نظم نو، و از طرف دیگر، اقناع مدیران کشور به بهره گیری حقیقی از نسخه های علوم انسانیِ اسلامی، یکی از سرفصل های کاری جدی کنگره برای آینده می باشد که به لطف الهی برخی مقدمات آن در حال فراهم سازی است.

وی تصریح کرد: چهارمین کنگره علوم انسانیِ اسلامی مانند کنگره های قبلی، علاوه بر رونق گفتمان علوم انسانیِ اسلامی و ایجاد یک اتمسفر علمی جدید در دانشگاهها، وظیفه خود را در هموار سازی و جهت بخشی صحیح به مسیر تحقیق و پژوهش در عرصه علوم انسانیِ اسلامی جستجو می کند.

وی ادامه داد: البته پوشیده نیست که کنگره در هر دوره، با انتشار نزدیک به یکصد مقاله علمی و پژوهشی در رشته های گوناگون، سهم مهمی را به خود در روند تولید علم اختصاص داده است لکن مهم تر از تولید این مقالات، اقداماتی است.

غلامی تاکید کرد: در قالب رساله های دکتری یا پژوهش های مستقل در دانشگاه ها و مراکز علمی به این ساحت اختصاص می‌یابد و حتی تدریجاً راه را برای تأسیس رشته های جدید علوم انسانیِ اسلامی و تربیت مدرسین این علوم در نظام آموزش عالی باز می کند.

وی افزود: کنگره علوم انسانی اسلامی در فاصله کنگره سوم تا چهارم، با راه اندازی و تداوم انتشار کتاب نظریه به عنوان کتابی در عالی ترین سطح علم و تحقیق برای انتخاب و معرفی نظریه های برتر در عرصه علوم انسانیِ اسلامی و همچنین با استمرار اختصاص جایزه علوم انسانیِ اسلامی به نظریه پردازان و نوآوران برجسته، در پی الگوسازی و گسترش نظریه پردازی و ابداع در علوم انسانیِ اسلامی- نه فقط در ایران بلکه در جهان اسلام باشد.

غلامی با بیان اینکه کنگره علوم انسانیِ اسلامی یک حرکت کاملاً مشارکتی است و به هیچ نهاد و دستگاهی تعلق ندارد، افزود: آنچه ملاحظه می کنید، نتیجه فعالیت 10 کمیسیون تخصصی است که هر یک از این کمیسیون ها با محوریت یکی از دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی حوزوی یا دانشگاهی و البته با کمترین هزینه اداره می شود.

تکثر علم اجتناب ناپذیر است

در ادامه مراسم قائمی نیا عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: هیچ گاه نباید انتظار داشت که علم دینی به نحو مطلق و یکجا صورت گیرد. مهندسی علم جزء به جزء و تدریجی صورت می‌گیرد. مهندسی علم به طور مطلق و یکجا امکان‌پذیر نیست. شکل‌گیری پارادایم ها و فرضیات و مدل‌ها و غیره هم تدریجی‌اند.

وی بیان کرد: ما همواره با علم‌های دینی رو به رو می‌شویم. فی‌المثل، اقتصاد اسلامی یا انسان‌شناسی اسلامی واحد ـ بر فرض تحقق این قبیل علوم ـ نداشت، بلکه اقتصادهای اسلامی و انسان‌شناسی‌های اسلامی داریم و همواره باید در انتظار باشیم که اقتصادهای اسلامی و انسان‌شناسی‌های دیگری ظهور کنند. تکثر در علم اجتناب‌ناپذیر است.

رابطه دین و علم، جبری نیست

قائمی نیا ادامه داد: دین و علم رابطه مکانیکی و جبری ندارند. بلکه، خلاقیت آدمی و روش‌های بشری در این میان فاصله افکنده‌اند. سرشت علم با تکثر عجین شده است.

وی افزود: آن گونه که رئالیست‌های خام می‌گفتند، علم آینه تمام‌نمای واقع نیست، بلکه علم آمیزه‌ای از کاشفیت و خلاقیت است و خلاقیت عالم نیز در علم تأثیر دارد. دانشمند تلاش می‌کند تا عالمی نزدیک به عالم واقع بسازد. عالم او هرگز انطباق کامل با عالم واقع نخواهد داشت.
سخن فوق معنای «اسلامی» بودن علم را نشان می‌دهد.

قائمی نیا اظهار کرد: اسلامی بودن یک علم هرگز به معنای انطباق کامل آن با دین یا واقع نیست چرا که علم، هر چه باشد، تا حدّی حاصل خلاقیت عالم بوده، آمیزه‌ای از کاشفیت و خلاقیت است.

وی افزود: دینی بودن بیشتر حدود علم را نشان می‌دهد تا انطباق کامل محتوا را. علم در چارچوبش از حدودی فراتر نمی‌رود و علم دینی به مثابه شبکه‌ای است که دین در مرزهای آن قرار دارد. دانشمند درون این شبکه را با خلاقیت خود و از ترکیب اطلاعاتی که از زمینه‌های دیگر حاصل می‌آید، پر می‌کند.

وی ادامه داد: بسیاری از کسانی که در باره علم دینی سخن گفته‌اند، رویکردی کلامی به مسأله داشته‌اند و از این باب وارد بحث شده‌اند که ببینند از دین چه انتظاری باید داشت. اگر دین را پدیده‌ای حداکثری در نظر بگیریم.

قائمی نیا عنوان کرد: اگر هم دین پدیده‌ای حداقلی باشد نباید انتظار داشته باشیم که علومی از این قبیل در دین باشد. به اعتقاد نگارنده، رویکرد کلامی در تبیین وضعیت علم دینی از نوعی مغالطه ناشی می‌شود.

وی ادامه داد: معرفت علمی باید مورد تحلیل معرفت‌شناختی قرار بگیرد. این نوع معرفت چه مؤلفه‌هایی دارد؟ و چگونه پیدا می‌شود؟ تحلیل ساز وکار معرفت علمی و این که علم چیست و چگونه شکل می‌گیرد، می‌تواند سرنوشت علم دینی را روشن سازد.

قائمی نیا افزود: معرفت‌شناختی وارد حوزه فلسفه علم، به معنای وسیع که شامل علوم طبیعی و انسانی است، می‌شویم و با انبوهی از مباحث پیرامون سرشت علم جدید و کالبدشکافی آن رو به رو می‌شویم. برای تبیین علم دینی باید به سرشت علم جدید و مباحث فلسفه علم توّجه کرد.

وی افزود: خود علم دینی هم مشمول مباحث فلسفه علم می‌شود و باید به سرشت آن و نحوه شکل‌گیری‌اش توّجه کرد. فلسفه در این چارچوب ابزاری برای حلّ مسایل مفهومی بنیادی راجع به علم است.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.