به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛کاروان اسیران در منزل صلیتا توقفی کرد و بر «خضروان» فرود آمدند. در این منزل صدای مرثیهخوانی جنّیان شنیده میشد. دختران جنی بر دختران پیامبر گریه میکنند و دختران پیامبر (ص) از اندوه و درد ناله میکنند و صورتهایی را که همچون دینارهای درخشان و پاک است، سیلی مینوازند. مردم منطقه صلیتا نیز قاتلان و حاملان را لعنت کردند و آنها به ناگزیر از آنجا دور شدند. برخی نام این منزل را صلیا نوشتهاند.
بنابراین گزارش، کاروان حدود شبانگاه به وادی نخله رسید. بسیاری سرودههای جنیان را به این منزلگاه نسبت دادهاند. نوشتهاند زنان جنی در این محله نوحه میخواندند و سوگواری میکردند. کاروان پس از توقف شبانه در وادی نخله، صبحگاهان به ارمینیا رسید. در این منزل لحظاتی درنگ شد و آنگاه کاروان به سمت لینا حرکت کرد.
احتمالا با طلوع آفتاب به منزل لینا رسیدند. لینا منطقهای سرسبز و آباد بود و جمعیت قابل توجهی داشت. پیر و جوان، زن و مرد به تماشا آمدند و همین که سر امام را بر نیزه دیدند و دریافتند که فرزند پیامبر (ص) را کشتهاند، قاتلان و حاملان را لعنت کردند و بر پیامبر (ص) و خانوادهاش درود فرستادند و خطاب به حاملان و فرماندهان گفتند:ای قاتلان فرزند پیامبر، از شهر ما دور شوید! لینا نزدیک موصل بود.
شایان ذکر است کُحیل منزلگاهی در کنار دجله و در نزدیکی موصل بوده است. کاروان از این منزل گذشته، اما در آن توقف و درنگ نداشته است.
منزلگاه جُهینه، غیر از منزلگاه جَهینه یا آبگاه جُهینه است که در سر راه مکه به کربلا امام حسین (ع) از آنجا گذشته و چند تن با او در این محل همسفر شدند. در جُهینه به نظر میرسد مردمی از عربستان ساکن شده بودند. در این محل کاروان توقف کرد و نامه به حاکم موصل نوشت تا خود را برای پذیرایی آماده کند.
موصل، نقطه وصل چند شاخه دجله است و همین است که «موصل» نامیده شده است. مزار یونسبنمَتی در موصل است. مزار جرجیس پیامبر نیز در این شهر است، تلی مشهور به تل توبه حضرت یونس در این شهر بوده است.
وقتی نامه حاملان سر به حاکم کوفه رسید که در آن نوشته بود سر حسین (ع)، همراه ماست. حاکم دستور داد تا به مردم اطلاع دهند و شهر را بیارایند. مردم از هر سو گرد آمدند و میپرسیدند:چه شده است؟ گفتند:این سر کسی است که بر حاکم-یزید-قیام کرده است. یکی از مردم شهر که ماجرا را میدانست اعلام کردای مؤمنان! وای بر شما، میدانید این سر کیست؟ این سر فرزند فاطمه، دختر پیامبر (ص) است که او را در کربلا کشتهاند و اکنون نزد یزید میبرند.
در این هنگام سههزار نفر از اوس و خزرج جمع شدند و تصمیم گرفتند بجنگند و سر امام حسین (ع) را از حاملان بگیرند و در شهرشان دفن کنند و در قیامت در پیشگاه رسول خدا و فاطمه زهرا (س) سرفراز باشند. همین که فرماندهان و حاملان سر شنیدند به شهر وارد نشدند.
در ناسخالتواریخ به نقل از روضةالاحباب آمده است که:شمربنذیالجوشن به حاکم موصل نامه نوشت که پذیرای آنان باشد و حاکم موصل با اشراف شهر مشورت کرد و مردم شهر، بیشتر شیعیان حضرت علی (ع) بودند. آنان گفتند ما به این رسوایی و زشتی تن نخواهیم داد و حاکم شهر در پاسخ نامه شهر موقعیت شهر را توضیح داد و شمربنذیالجوشن در یک فرسنگی شهر توقف کرد و سر امام حسین (ع) را از نیزه فرود آورد و بر سنگی نهاد. قطره خونی بر سنگ چکید و هر سال عاشورا، از آن سنگ خون میجوشید و مردم جمع میشدند و سوگواری میکردند و به آن «مشهد نقطه» میگفتند. این سنگ تا زمان عبدالملک مروان بود و پس از آن، آن را ناپدید کردند.
خاطرنشان میشود تلاعفر در سمت چپ موصل و نزدیک کوه سنجار بوده است. کاروان به این نقطه رسید، ولی از آن گذشت و به سمت سنجار رفت.
منابع:
۱. مقتل ابیمخنف
۲. وسیلةالدارین
۳. ینابعالمودة
۴. معالیالسبطین
۵. مناقب ابن شهرآشوب
۶. آینه در کربلاست (محمدرضا سنگری)
انتهای پیام/