به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ به مناسبت سالروز تولد سهراب سپهری شاعر لطیف و ظریفطبع کاشانی، کاربران فضای مجازی با انتشار اشعاری در صفحه اینستاگرام خود این روز را گرامی داشتند.
سهراب سپهری در 15 مهرماه 1307 در کاشان به دنیا آمد. نام این شاعر به واسطه اشعار زیبایش در زبانها جاری و ساری است و همه دوستداران شعر و ادبیات از کوچک و بزرگ با طبع لطیف سهراب آشنا هستند. او علاوه بر سرودن شعر به نقاشی نیز علاقهمند بود. آثار سهراب در حال حاضر در بسیاری از موزه های هنری به نمایش گذاشته شده است.
اهل کاشانم ...
پیشهام نقاشی است...
در ادامه نمونههایی از ارادت کاربران به این شاعر ارائه شده است.
" پشت هیچستانم
پشت هیچستان رگهای هوا پر قاصدهایی است
که خبر میآرند از گل واشده ی دورترین نقطه خاک
پشت هیچستان چتر خواهش باز است
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا میآید
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی سایه نارونی تا ابدیت جاریست
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیا یید مبادا که ترک بردارد چینی نازک تنهایی "
" چرا مردم نمیدانند
که لادن اتفاقی نیست
نمیدانند در چشمان دم جنبانک امروز برق آبهای شط دیروز است ؟
چرا مردم نمیدانند
که در گلهای ناممکن هوا سرد است؟ "
" پانزدهم مهرماه
سهراب سپهری
شاعر و نقاش
زندگینامه
سهراب سپهری در پانزدهم مهر سال 1307 در یک خانواده ادب دوست و هنرمند به دنیا آمد،
او کودکی آرامی داشت و در دوران تحصیل همیشه یکی از شاگردان ممتاز بود. سهراب علاقه خاصی به نقاشی داشت و بعد از به پایان رساندن تکالیف مدرسه معمولا نقاشی میکشید.
سهراب در سال 1327 به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبا مشغول به تحصیل شد.ذوق و قریحه خاص او باعث شد، که تحت تاثیر اشعار نیما اولین مجموعه شعر خود را با نام "مرگ رنگ " را در سال 1330 به چاپ رساند.
سهراب به تدریج از سبک نیمای دور شد و توانست سبک منحصر به فردی برای سرودن اشعارش خلق کند، که از روحیه لطیف و نگاه انسان مدارانه او سرچشمه میگرفت. نقطه تکامل این سبک، مجموعه شعر "حجم سبز "میباشد. روح جستجوگر سهراب در یک نقطه دوام نمیآورد و پیوسته به دنبال کشف تجربههای نو بود، در نتیجه او سفرهای بسیاری به کشورهای شرقی و غربی داشته و از فرهنگ و هنر آنها بهره ها برده است به عنوان مثال او در ژاپن هنر "حکاکی روی چوب "را آموخت و مدتی هم در پاریس به یادگیری "لیتوگرافی "مشغول بود.
او در کنار شعر، نقاش توانایی نیز بود، که همچون شعرش درطراحی تابلوهایش سبک خاصی داشت و آثارش را در نمایشگاههای هنری داخلی و خارجی به نمایش میگذاشت.
سپهری پس از پایان تحصیلاتش در هنرستانهای هنری مختلف تدریس میکرد و حتی مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی مشغول به کار بود، اما در سال 1341 تمام مشاغل دولتی را کنار گذاشت و خود را وقف هنرش کرد.
در سال 1358 اولین نشانههای بیماری سرطان خون در او نمایان شد و سهراب برای معالجه به انگلستان رفت، اما بیماری او پیشرفته بود، در نتیجه پزشکان نتوانستند برای درمان او کار چندانی انجام دهند، پس به ایران بازگشت و سرانجام در اول اردیبهشت سال 1359 در تهران در سن پنجاه ویک سالگی درگذشت.
آثار
مرگ رنگ، 1330
زندگی خواب ها، 1332
آوازافتاب، 1337
شرق اندوه،1340
صدای پای آب، 1344
مسافر، 1345
حجم سبز 1346
ما هیچ ما نگاه، 1353
هشت کتاب، (مجموعه کامل اشعار، که خود سهراب آنها را به صورت یک کتاب واحد در آورده) 1355
اتاق آبی، (به نثر که پس از مرگ سهراب منتشر شد) "
" به مناسبت زادروز سهراب سپهری
چترها را بايد بست.
زير باران بايد رفت.
فكر را، خاطره را، زير باران بايد برد.
با همه مردم شهر ، زير باران بايد رفت.
دوست را، زير باران بايد ديد.
عشق را، زير باران بايد جست.
زير باران بايد با زن خوابيد.
زير باران بايد بازی كرد.
زير بايد بايد چيز نوشت، حرف زد، نيلوفر كاشت
زندگي تر شدن پی در پی ،
زندگی آب تنی كردن در حوضچه "اكنون" است. "
" من اناری میکنم دانه
به دل میگویم خوب بود این مردم دانههای دلشان پیدا بود "
زادروز سهراب سپهری میمون و فرخنده
" زندگی فهم نفهمیدن هاست....
خدا...عشق...سعادت....باماست....
درنبندیم به آرامش پرازمهرنسیم....
زندگی رسم پذیرایی ازتقدیراست....
وزن خوشبختی من:
وزن رضایت مندیست.....
۱۵مهر زادروز سهراب سپهری گرامی باد.... "
" زادروز شاعر آب و آینه "
" سهراب سپهری
من به آغاز زمین نزدیکم.
نبض گلها را میگیرم.
آشنا هستم با، سرنوشت تر آب ، عادت سبز درخت.
روح من در جهت تازه اشیا جاری است.
روح من کم سال است.
روح من گاهی از شوق، سرفهاش میگیرد.
روح من بیکار است:
قطرههای باران را، درز آجرها را، میشمارد.
روح من گاهی، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد.
من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن.
من ندیدم بیدی، سایهاش را بفروشد به زمین.
رایگان میبخشد، نارون شاخه خود را به کلاغ.
هر کجا برگی هست، شور من میشکفد.
به بهانه ۱۵ مهرماه، سالروز تولد سهراب سپهری شاعر رنگها "
" 15 مهر زادروز سهراب سپهری گرامی باد "
" 15 مهر زادروز سهراب سپهری گرامی باد
صبح امروز کسی گفت به من:
تو چقدر تنهایی ...
گفتمش در پاسخ :
تو چقدر حساسی ...
تن من گر تنهاست...
دل من با دلهاست...
دوستانی دارم
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم...
یادشان دردل من ...
قلبشان منزل من…...
صافى آب مرا يادتو انداخت...رفيق...
تو دلت سبز...
لبت سرخ...
چراغت روشن...
چرخ روزيت هميشه چرخان...
نفست داغ...
تنت گرم...
دعایت با من... "
" اگر از یاد تو یادی نکنم میشکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم میشکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنهایی
به خدا می شکنم به خدا میشکنم
من به آمار زمین شک دارم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست؟
15 مهر زادروز شاعر نازنین نازک خیال "
" ۱۵ مهرماه زادروز سهراب سپهری گرامی باد
روزی خواهم آمد، و پیامی خواهم آورد.
در رگ ها، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد:
ای سبدهاتان پُرخواب! سیب آوردم
سیب سرخ خورشید . "
انتهای پیام/
انصافاً استعداد و احساسات سهراب بی نظیر و تکرار نشدنی است.