نامه عمرسعد در روز چهارم محرم یعنی یک روز پس از ورود او به کربلا به دست عبیداللهزیاد رسید. حسانبنفائدبنبکیرالعبسی گوید:در هنگام دریافت نامه عمرسعد من نزد عبیداللهبنزیاد بودم، همین که نامه را خواند این شعر را زمزمه کرد:
الآن اذعلقت مَخالبُنا به یرجوا النجاةَ و لاتَ حین مناص!
اکنون که پنجههای ما در گلوگاه اوست به رهایی میاندیشد، اما دیگر گریزگاهی نیست؛ بنابراین گزارش، عبیداللهبنزیاد در پاسخ به نامه عمرسعد چنین نوشت: بسماللهالرحمنالرحیم. باری، نامهات رسید و محتوای آن را دریافتم. همین که جواب را دریافت کردی، از حسین و یارانش برای یزیدبنمعاویه، امیرالمؤمنین بیعت بگیر تا بیندیشیم چه کنیم. {در برخی مقاتل آمده است:وگرنه سر او و اصحابش را جدا کن و بفرست. }
عمرسعد با دریافت نامه عبیدالله گفت:میدانستم که عبیدالله سلامت و عافیت{صلح و سازش و روش مسالمتآمیز}را نمیپذیرد.
احتمالا پاسخ نامه عبیدالله در روز پنجم محرم به کربلا رسید.
منابع:
۱. مقتلالحسین بحرالعلوم
۲. مقتلالحسین خوارزمی
۳. بحارالانوار
۴. اعیانالشیعه
۵. مقتلالحسین مقرم
۶. کامل
۷. نهایةالحرب
۸. مناقب
۹. معالیالسبطین
۱۰. آینه در کربلاست (محممدرضا سنگری)
لعنت به معاویه و ابوسفیان و یزید پلید و عمرسعد