غلامرضا طریقی شاعر، در گفتگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با اشاره به اینکه در ابتدا شعر موزون برای موسیقی نوشته میشد، گفت: از مشروطه به بعد تصنیف را جدی گرفتیم. از آن زمان بود که خود شاعران هم ترانهسرایی کردند. در این زمان شاعران گمان میکردند، نوشتن کلام برای موسیقی و ترانهسرایی افت دارد؛ زیرا ترانهسرایان در ترانهها کمتر زبان فخیم و استواری داشتند. این مسئله تا جایی بود که ایرجمیرزا برای تحقیر عارف قزوینی او را تصنیفسرا مینامید. در دهههای 30 تا 50 به دلیل آنکه شاعرانی مانند ملک الشعرای بهار و شاعران دیگری مانند آنها به طور جدی ترانهسرایی کردند، فاصله میان شاعران با ترانه سرایی از بین رفت. مشکل امروز موسیقی ما به اختلالی که در آن وجود دارد، بازمیگردد. موسیقی پاپ در دهه پنجاه تحت تأثیر موسیقی غربی ایجاد شد.
وی افزود: تمام آثار موسیقایی که از دهه 50 به بعد داریم، شاعر، آهنگساز و خواننده جدی دارد. آنقدر جدی که نمیتوانیم به آنها گوش ندهیم. الان البته سلیقهای که به مخاطب عام تحمیل شده است، آنها را نمیپسندد. اغلب شرکتهای تولیدکننده موسیقی که این جریان را پیش میبرند، هیچ فرقی با بنگاههای ماشین ندارند. اینها میخواهند اثری را تولید و کنسرت برگزار کنند. به این فکر نمیکنند که سراغ فلان شاعر جدی بروند. این کار برایشان امکانپذیر نیست؛ چون این شاعران الزاماً با آنها کنار نمیآیند. به نظرم سواد موسیقایی برخی تهیهکنندگان موسیقی صفر است.
این شاعر با اشاره به خوانده شدن کلام بد در موسیقی امروز اظهار کرد: امروزه کلام بد در موسیقی خوانده میشود و میگویند مردم میپسندند. این مسئله مانند این است که بگویند مردم نان کپک زده دوست دارند! اساساً مردم ناگزیر هستند این موسیقیها را بشنوند. دوستان خواننده به جای آنکه 30 تا 40 میلیون برای ده ترک به ترانه سرا بدهند، شعری سر هم می کنند و تحویل مخاطب میدهند. این افراد اصلا احساس نمی کنند، نیاز دارند سراغ شاعر بروند. الان کلام اهمیت زیادی ندارد.
طریقی درباره اقبال شاعران حرفهای به ترانهسرایی اظهار داشت: الان شاعران حرفهای اصلاً ترانه نمینویسند. افرادی مثل محمدعلی بهمنی یا هر شاعر بزرگ دیگری، چندین کتاب خواندهاند تا جهانبینی شان شکل بگیرد. چنین شاعری چون درجهای از اندیشه را دارد، هیچ وقت با کلام ضعیف ترانه نمیگوید. اغلب خوانندهها هم سراغ ترانههای ضعیف میروند. هم هزینه کمتری پرداخت میکنند و هم به قول خودشان مطابق میل مخاطب حرکت کردهاند. اغلب شرکتهای حامی موسیقی هم، هیچ فرقی با بنگاههای ماشین ندارند. اینها میخواهند اثری را تولید و کنسرت برگزار کنند و به این فکر نمیکنند که سراغ فلان شاعر جدی بروند.
وی در پایان درباره لزوم توجه به محتوای ترانهها گفت: هنر شعر پولساز نیست و با استقبال کمتری نسبت به ترانه مواجه میشود. به همین دلیل فرد سراغ سرودن یک ترانه میرود تا شعر. امروز خیلیها عطش ورود به عرصه ترانهسرایی را دارند. به نظر من همانطور که به لحاظ شکلی نسبت به آثار مکتوب، حساسیت وجود دارد؛ باید در سطح محتوایی این دقت نظر بیشتر شود. خیلی از ترانههای امروز به لحاظ محتوا و بار ادبی ضعیف هستند.
انتهای پیام/