به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ 28 خرداد امسال بود که خبر گم شدن دختربچه 7 سالهای به نام آتنا در میان مردم شهرستان پارس آباد اردبیل پیچید؛ خبری که از همان روز اول بین مردم شهر پیچید و همه برای پیدا کردن آتنا بسیج شدند.
نهایتاً جسد بیجان آتنا، 20 روز بعد از پرس و جو مردم و پلیس، از منزل فردی که در پنجمین روز مفقودی دستگیر شده بود کشف شد و طبق نظریه اولیه پزشکی قانونی استان زمان فوت آتنا اصلانی به روز مفقود شدن او برمیگردد.
در مطلب پیش رو با بهنام اصلانی پدر آتنا که در غم از دست دادن دخترش به سوگ نشسته، به گفتوگو نشستیم تا کم و کیف این ماجرا را از زبان او بشنویم.
ساعت 11 بود که آتنا پیش من آمد. ساعت 12:30 بود که پسر برادر زنم آمد و آتنا با پسر داییاش بازی می کرد و به من هم کمک میکرد. همانجا ناهارش را خورد و همان جا هم گوشیام را دادم بازی کرد. حول و حوش ساعت 4 بود که قاتل آتنا یک مقدار ترشی برایم آورد. من بالای سر بساط بودم و دخترم هم کنارم بود. ترشی را که آورد گفت این ترشیها را در ییلاق درست کردهایم. اگر خوشت آمد باز هم برایت میآورم.
ترشی را گرفتم و گذاشتم داخل وانت. دخترم گفت نیاز نبود بگیری، در خانه ترشی داریم. ما که ترشی نمیخوریم و آنهایی را هم که داخل خانه داشتیم به مادربزرگ دادیم. حدود یک ساعت بعد از این ماجرا، آتنا ناپدید شد. خانهمان نزدیک بود. فکر کردم خانه رفته است.
با خانه تقریبا 50 متر فاصله داشتیم. با خودم گفتم حتما خانه رفته است. یکی دو ساعت بعد دیدم خانه نرفته است. با خودم گفتم کجا میتواند رفته باشد. به خانه زنگ زدم. به خانه مادر زنم زنگ زدم. گفتند آنجا نیامده است. بساط را سریع جمع کردم و همه جا را گشتیم.
همه مردم پارس آباد به ما کمک میکردند و تمام پارسآباد را جستجو کردیم. ساعت 10 شب بود که به پلیس 110 اطلاع دادیم و فردای آن روز آگاهی در جریان قرار گرفت و آنها هم پیجویی خودشان را داشتند و ما هم پرسوجوهای خودمان را.
زمانی فهمیدم کار اسماعیل است که دوربین ها را بررسی کردند و متوجه شدند آتنا بین دو دوربین موجود در خیابان و جلوی مغازه اسماعیل ناپدید شده است.
فقط از دو تا از سابقههایش خبر داشتم و میدانستم کودک آزاری است ولی از همه اینها تبرئه شده بود. پروندههای زیادی داشت و همه به من میگفتند اما تبرئه شده بود. این را هم میدانستم که از میوه فروش نزدیک مغازه میوه میدزد ولی شک نکردم. بعد از دیدن دوربینها فهمیدم که کار این است.
هشت سال است که در این مکان دستفرروشی میکنم و از همین جا هم میشناسمش و هر روز او را میدیدم. من اصلا این مسائل کاری نداشتم. البته درگیریهای زیادی با سایرین داشت اما من اطلاع نداشتم. نزول خور بود و حتی میوههای میوه فروش را میدزدید. هفت ماه بود که میوهها را میدزدید. میوهفروش 5 فیلم داشت از میوه دزدیدهای این فرد اما باز هم محکوم نشد.
گفته است به خاطر طلاهای آتنا، او را دزدیده و چک داشته اما حسابش را چک کردند و دیدن 8 میلیون پول دارد. حتی اگر این هم دروغ باشد، 600 میلیون تومان به اهالی پارس آباد پول داده است. حتی به دو نفر از دستفروشها، 100 میلیون پول داده است. از حدود 10 روز پیش، همسرش راه افتاده و دارد طلب ها و نزول هایی که شوهرش داده را جمع میکند.
دروغ میگوید. جلوی مغازهاش یک آبسرد کن وقف بود که همه میآمدند و آنجا آب میخوردند. آتنا هم وقتی میخواست آب بخورد آنجا میرفت یا به چلوکبابی کیوان. همه حرف هایش دروغ است. اگر او دخترم را نکشته است چرا از خانه او جسد کشف شد. چندین مورد قتل از او کشف شده است. اولین بار که هشت سال قبل برای دادم پیراهنم به مغازهاش رفتم دیدم مغازهاش ترسناک است. هیچ کس به مغازهاش نمیرفت. ماهانه 100 هزار تومان هم در آن مغازه کار نمیکرد. همیشه خلاف میکرد. در آن مغازه به خانمها تجاوزه میکرده و الان هستند کسانی که به خاطر آبرویشان شکایت نمیکنند.
حتی اعتراف کرده که قصد داشته بعد از آتنا، مهدی پسر برادر زنم را بکشد. حتی این را هم گفته که در کوچه ما به فردی به نام جهان که فوت کرد، پیشنهاد داده بود و او از ترسش نزدیک این فرد نمیشد. فکر میکنم جهان را هم او کشته است. یعنی او قاتل حرفهای و از داعش هم بدتر است.
همسرم بیمار شده و روانپزشکها برای درمانش میآیند. وزیر بهداشت دستور داده بود و از نظر درمانی به ما کمک میکنند. حتی فرزند دیگر هم بیمار شده است. به او گفتهایم آتنا برای تحصیل به تهران رفته است. او هم میگوید من کِی بزرگ میشویم و برای درس خواندن پیش خواهرم میروم. آرزوم داشتم دخترم را بزرگ کنم، درس بخواند و معلم بشود.
خانواده قاتل اصلا به ما احترام نگذاشتند و حداقل یک پارچه سیاه جلوی مغازهشان نزدند تا عزای ما را نگه دارند. کینه دارم و راضی نیستم خانواده او در این شهر زندگی کنند. خانواده قاتل هر چه میگویند دروغ است. راحت زندگیشان را میکنند. به راحتی خرید و فروششان را انجام میدهند و مغازهشان را هم باز کردهاند. همهاش دروغ است. فکر کنم حدود دو روز مغازهشان بسته بود اما بقیه دروغ است. آنها نمیدانستند که پسرشان قبلاً 7 پرونده داشته؟ حتی همسر اول اسماعیل به خاطر تجاوز او به یک بچه 9 ساله، طلاق گرفت. همه خانوادهشان خبر داشتند که اسماعیل چطور آدمی است.
در صورتی میتواند از ما رضایت بگیرد که من، همسرم و دختر دیگرم مرده باشند. اصلاً امکان ندارد رضایت بدهیم. الان راضی هستم دختر دیگر بمیرد ولی رضایت ندهم. اصلاً امکان ندارد. در فضای مجازی پیشنهادهای زیادی دادهاند اما دروغ است.
از دستگاه قضایی درخواست دارم این پرونده را هر چه سریعتر رسیدگی کنند و قاتل را به اشد مجازات برسانند تا ما هم راحت شویم. الان چند روز است که بلاتکلیفیم. نمیتوانیم به خانه خودمان برویم. خاطرههایی از او در خانه خودمان داریم که نمیتوانیم برگردیم و آنجا زندگی کنیم.
الان بیکارم. شایعه درباره ما خیلی زیاد است. مثلا میگویند علی دایی 100 میلیون به من پول داده یا فلان ماشین را دریافت کردهام. میگویند به همسرم طلا دادهاند. حتی از اداره صدایم کردند و گفتند شایعه است. شایعه پشت سر ما زیاد است و همه این حرفها دروغ است. الان فقط به این پرونده فکر میکنم. متاسفانه همه جا نوشتهاند که دخترم میرفته آنجا و آب میخورده که دروغ است. قاتل، این بچه را کشانده و گفته که پدرت از این ترشی خوشش میآید، بیا و بگیر.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/