به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،شنبه هفته آینده 4 شهریور، قرار است اولین جلسه محاکمه اسماعیل، متهم پرونده قتل آتنا اصلانی دختربچه 6ساله پارسآبادی در دادگاه کیفری یک استان اردبیل برگزار شود.
قطعاً حواشی پیشآمده در این پرونده از جمله، ادعاهای مختلف متهم، نحوه کشف جسد و لو رفتن متهم، ارتباط متهم با قتل دو زن جوان در سالهای گذشته و از همه مهمتر واکنش جامعه به قتل دلخراش آتنا، این پرونده را به یکی از جنجالیترین پروندههای جنایی سالهای اخیر تبدیل خواهد کرد.
با توجه به ابعاد مختلف این پرونده،گفتوگویی با حجتالاسلام قاصدی رئیس کل دادگستری استان اردبیل را در این باره میخوانید.
در ابتدا توضیحاتی درخصوص روند پرونده از ارائه گزارش اولیه تا آخرین اقدامات انجامشده بفرمایید.
قاصدی:موضوع قتل دختربچه 6ساله بهنام آتنا اصلانی در تاریخ 28 خرداد رخ داد و 29 خرداد مراتب به نیروی انتظامی اعلام و پروندهای تحت عنوان مفقودی تشکیل میشود. 30 خرداد پرونده قضایی به بازپرس شعبه اول بازپرسی پارسآباد ارجاع شد و بررسیهای قضایی صورت گرفت.
چون اول بحث مفقود شدن آتنا مطرح بود اقداماتی برای پیداکردن او انجام شد. تلاشها برای پیدا کردن آتنا از اطراف محل گم شدنش که نزدیک محل دستفروشی پدرش بود شروع شد. پلیس آگاهی در همان حوالی به شخصی مظنون شد. فیلم دوربین مداربسته مغازههای اطراف نشان میداد که آتنا از مقابل یک مغازه عبور کرد اما دوربین بعدی عبور کامل آتنا از مقابل آن مغازه را نشان نمیداد، ولی افراد دیگر که در تصاویر قبلی همراه آتنا بودند از دوربینهای بعدی عبور کردند.
در ادامه، مأموران به این رنگرز (اسماعیل) مظنون شدند، گویا آدم خوشنامی هم نبود. این شخص با همین میزان مظنونیت بازداشت میشود و چون وثیقه تأمین نمیکند در بازداشت میماند. بررسیها ادامه داشت تا اینکه مشخص شد دوربینهای مغازه اسماعیل در یکی دو روز گذشته خاموش بوده است. به همین دلیل ظنها بیشتر میشود و بازرسیهای دقیق تر از مغازه و منزلش ادامه مییابد اما چیزی به دست نیامد.
اسماعیل بهعنوان مظنون تحت نظر قرار گرفت. نهایتاً این شخص چون میبیند حدود دو هفته گذشته و همچنان در بازداشت است، خودش در یک تماس تلفنی به خانواده اعلام میکند مقداری مواد مخدر در پارکینگی که در مجاورت خانهاش و در اختیار برادرش بوده، در یک بشکه قرار دارد را بردارند تا در بازرسیها کشف نشود. واقعیت این بود که اصلاً مواد مخدری در کار نبود. همسرش این موضوع را به برادر اسماعیل میگوید، مراجعه میکنند به محل و میبینند یک بشکه است که با خاک استتار شده است. درون آن را جستوجو میکنند و میبینند جسد بچه داخل بشکه است و موادی در کار نیست. آنها ( همسر و برادر اسماعیل) به دادستانی مراجعه و مراتب را اعلام میکنند. در روز 19 تیر این اتفاق افتاد و جسد کشف شد.
بعد از آن، این شخص که از ابتدا منکر ارتباطش با این پرونده بود، به قتل بچه و سرقت طلاهای آتنا که در مغازه جاسازی کرده بود اعتراف میکند.
تحقیقات ادامه پیدا کرد و نهایتاً این فرد ضمن اقرار به قتل، انگیزههای مختلفی را درباره ارتکاب این جنایت اعلام کرد. هر بار انگیزه و نوع ارتکاب جنایت را تغییر میداد اما در کلیات به ارتکاب قتل و همچنین به مخفی کردن و جابهجایی جسد اعتراف کرد؛ هرچند درباره بحث تجاوز اقرار نداشت و همچنان ندارد. اما بررسیها و معاینات پزشکی در پزشکی قانونی تأیید میکند که تجاوز هم توسط این شخص جانی صورت گرفته و این هم بحث قابل توجهی است.
دلیل اینکه رسیدگی به این پرونده در مرحله تحقیقات تا حدودی طولانی شد چه بود؟
قاصدی:این پرونده دو جنبه داشت؛ یکی قتل و سرقت اموال و دیگری بحث تجاوز به عنف بود. بحث قتل و سرقت اموال را باید بازپرس تحقیقات انجام میداد که 8 مرداد کیفرخواست صادر و به دادگاه کیفری یک استان ارسال شد اما تحقیقات در بخش مربوط به تجاوز به عنف باید رأسا در دادگاه انجام میشد و بازپرس نمیتوانست دخالت کند. آن بخش هم در دادگاه مورد بررسی قرار گرفت و علت تأخیر هم همین بود که باید بهصورت جداگانه از ابتدا مورد تحقیق قرار میگرفت، نهایتاً جلسه دادگاه هم شنبه آتی 4 شهریور جلسه محاکمه برگزار میشود.
جلسه محاکمه هم طبیعتاً بهصورت غیرعلنی برگزار میشود؟
قاصدی: یقیناً با توجه به اینکه بخشی مربوط به تجاوز است، احتمالاً جلسه دادگاه غیرعلنی است هرچند چگونگی و کیفیت برگزاری محاکمه از اختیارات دادگاه است.
انگیزه اصلی که متهم اعلام کرده چیست؟
قاصدی:خودش واقعاً فرد حرفهای و بیعاطفهای است و موارد مختلفی اعلام کرده بود. ابتدا مسائلی را مطرح کرده بود ولی در دادگاه در زمان تحقیقات درخصوص تجاوز، خیلی از مسائلی را که در تحقیقات گفته بود تغییر داد. خودش مسائل دیگری را گفته اما آنچه برای دادگاه تقریباً مشخص است، قتل توسط او محرز است و دلایل تجاوز بهعنف توسط او هم مشخص است. بهنظر ما انگیزه اصلی تجاوز بوده که نهایتاً چون این اتفاق افتاده و ممکن بوده لو برود اقدام به قتل کرده است.
از چهزمانی تصمیم به ارتکاب این جنایت گرفته است؟ برنامهریزی قبلی داشته یا همان روز تصمیم به این کار گرفته است؟
قاصدی: در تحقیقات گفته که پدر آتنا نزدیک مغازه او بساط پهن میکرده و آتنا هم همراه او بوده است. این فرد هم چون بیماری جنسی داشته است در تحقیقات هم گفته که "یکی دو روزی بود که آتنا نظرم را جلب کرده بود و نهایتاً در یک فرصت که آتنا با بطری آب به آنجا آمده بود، پشت او درب را بستم و در اتاق مجاور مغازه قصدم را عملی کردم".
درباره احساسات مردم بعد از این حادثه توضیح دهید. نگرانیهایی از اینکه ممکن است این قاتل اعدام نشود وجود دارد و به نظر میرسد ریشه این نگرانی مربوط به شایعاتی باشد که در روزهای اول بعد از بازداشت او مطرح شد مبنی بر اینکه اسماعیل با واسطه یکی از بستگانش در پرونده قبلی از اتهام قتل تبرئه شده است.
قاصدی: اینکه در ابتدای قضیه باعث تحریک احساسات و عواطف مذهبی مردم شد طبیعی بود. استان اردبیل بههرحال یک استان مذهبی است. مردمی، مذهبی ولایتمدار و محب اهلبیت(ع) دارد و این اتفاقات، بسیار نادر است و تحملش برای همه مردم استان سخت است، به همین دلیل بود که ابتدای قضیه یک التهاب جدی ناشی از تألماتی که از این مسئله به وجود آمد، باعث شد مردم تجمعاتی داشته باشند و مطالبات خود را اعلام کنند. ممکن بود حتی اقداماتی هم انجام شود که خوشبختانه با اقدامات دادستانی و پلیس مدیریت شد. دادستان با تجمعکنندگان صحبت کرد و قول داده شد که این پرونده بهصورت فوقالعاده رسیدگی میشود. این اقدامات باعث اطمینان مردم به مسئولان و نهادهای رسیدگیکننده شد و چون مردم اطمینان خاطر و اعتماد داشتند این تجمعها فروکش کرد. انتظارات مردم همین است که حتماً با این قضیه بهصورت جدی برخورد شود، ما هم مصمم هستیم و حتی ریاست محترم قوه قضاییه دستور اکید دادند که بهصورت فوقالعاده رسیدگی شود و مجموعه قضایی هم از ابتدا بهخاطر تبعات و آثار به جامانده در این پرونده تصمیم به رسیدگی فوری داشتند.
اعتراف متهم به ارتکاب دو قتل دیگر، از دلایل طولانی شدن رسیدگی به پرونده
انتظارات مردم را باید جوابگو باشیم، اما پرونده راحتی نبود؛ اولاً کشف این موضوع دو سه هفته طول کشید. ثانیاً در ادامه مسائل دیگری وارد پرونده شد که تحقیقات را طولانی کرد.
این فرد در جریان تحقیقات همان هفته اول یا دوم بود که موضوع دیگری را هم اقرار کرد. ماجرا از این قرار بوده که یک خانمی بهنام عصمت غ. در سال 91 مفقود میشود. خانمی علیالظاهر مطلّقه بوده که گمشدنش اعلام میشود. چون این متهم با او تماسهای تلفنی داشته همان موقع بهعنوان مظنون دستگیر میشود اما چون هیچ وقت جسدی پیدا نشد و اطلاعی کسب نشد و همچنین بهدلیل اینکه احتمال داده میشد از طریق مرز به کشور آذربایجان رفته باشد و از سوی دیگر چون صرفاً اعلام مفقودی بود و علیه او شکایتی نشده و دلیلی هم بر اثبات ارتکاب قتل توسط او نبود، این فرد که متهم به آدمربایی بود بعد از دو هفته آزاد شد.
از آن زمان هم خانواده آن خانم از کسی اعلام شکایت نکردند تا اینکه این متهم اقرار کرد که " آن خانم را هم من در جریان ارتباطاتی که با هم داشتیم به قتل رساندم". درباره محل دفن هم، محلهایی را معرفی کرد اما کشف نشد چون متأسفانه در حال حاضر آن زمینها تبدیل به بافت مسکونی شده و امکان جستوجو وجود نداشت. ولی خوب، خودش اقرار کرده است که "آن فرد را من کشتهام". این پرونده هم بهعنوان قتل باب دیگری باز کرد.
چِک زنی که 3 سال قبل کشته شده بود در خودروی متهم کشف شد
تا اینکه یک هفته بعد، در ادامه بررسیها از اموال وی، باعث شد یک فقره چک از خانمی کشف شود که در سال 93 به قتل رسیده بود و خوشبختانه جسدش هم کشف شده بود اما قاتل مشخص نبود. با توجه به اینکه چک این خانم در خودروی اسماعیل کشف شد، زمینه این شد که تحقیقاتی هم در این زمینه انجام شود و ابتدا منکر ارتباط بود اما نهایتاً به این قتل هم اقرار کرد. اسماعیل گفته که این خانم بیوه بوده و او را هم کشته است.
در تحقیقات آگاهی و بازپرسی به این دو قتل هم اعتراف کرد. این موارد باعث شد که تحقیقات این دو پرونده هم کنار پرونده آتنا ادامه یابد و همچنان ادامه دارد. جسد خانم عصمت، پیدا نشد اما همان زمان یک جسد مجهولالهویه پیدا شده بود که از آن آزمایش دیانای انجام شده بود و در حال حاضر از خانواده عصمت هم آزمایشهای مربوطه انجام شده تا نتیجه مشخص شود و منتظر اعلام جواب آزمایش از تهران هستیم.
اینها باعث شده که پرونده آن دو نفر فعلاً منتهی به کیفرخواست نشده باشد اما پرونده آتنا از این دو مورد تفکیک شده و بهصورت مجزا به دادگاه کیفری ارجاع شده است.
در ایام بازداشت اسماعیل خبری مطرح شد که احتمالاً او با پرونده قتل دو زن در استان گیلان هم مرتبط باشد، آیا چنین ادعایی به واقعیت پیوست؟
قاصدی: ارتباط متهم با پرونده قتل دو خانم در گیلان بهطور کامل منتفی و تحقیقات درباره آنها متوقف شده است.
او الآن درباره قتل دو خانمی که قبلاً اقرار کرده دیگر اعترافات خود را منکر میشود. او در مرحله تحقیقات انتظامی اقرار کرده بود، در تحقیقات بازپرسی مرجع قضایی هم اعتراف کرده است. اقراری که مثل این موضوع منجر به کشف واقعیت بشود از مسلمات علیه او است. شاید اگر واقعیت کشف نمیشد، برخی از اعترافاتش محل شک و تأمل میبود اما اعترافات او کاملاً منجر به کشف واقعیت شده است، هرچند درباره آن دو نفر تحقیقات ادامه دارد.
این پرونده ابعاد مختلفی از جمله اخلاقی و جنایی دارد؛ درباره اینکه چه میشود یک انسان به اینجا میرسد توضیح دهید. از نگاه پیشگیری چه باید کرد که خانواده، جامعه، حوزه قضایی، پلیسی، مسئولان شهری، فرهنگی، آموزشی از این اتفاق درس و عبرت لازم را بگیرند؟ چه اتفاقی میافتد که یک قاتل و مقتول به اینجا میرسند؟ خانواده و جامعه چه مسئولیتی دارند؟
قاصدی: این اتفاقات ناشی از این است که انسان زمانی که هم از آموزههای دینی و هم از آموزههای اخلاقی فاصله میگیرد، به چنین جاهایی کشیده میشود. ما یقیناً در حال حاضر خیلی چیزها در زندگیمان تأثیرگذار است. بخش اعظمی از جرایمی که متأسفانه در حال حاضر با آنها مرتبط هستیم ناشی از نبود آموزشهای لازم است، چه در بخش ارتباطات و بحث اجتماعی و بحثهای اخلاقی و دینی، یقیناً اینها مؤثر است. بعضاً هم سهلانگاریهایی ما درباره بچههایمان داریم چه در حوزه مراقبتی، چه در بحث آموزشی و چه در بحث تربیتی، یقیناً اینها مؤثر است. چطور فردی راحت به اینها اعتراف کرده است؟ آن دو خانم را که گفته مدتها با آنها ارتباط داشته به قتل میرساند و جسد را در فاضلاب و چاهی میاندازد، یقیناً اگر در پرونده آتنا هم فرصت میکرد جسد را جایی مخفی میکرد و شاید شناسایی نمیشد.
ادعای تبرئه متهم با وساطت یکی از بستگانش واقعیت ندارد
حتی گفته شده که در پرونده خانم غ. که مظنون بود او با ارتباط یکی از بستگانش تبرئه شد در حالی که واقعیت اینگونه نیست. ما باید برای محکومیت شخص، دلیل داشته باشیم. اما ممکن است واقعاً مرتکب قتل هم شده باشد اما دلیلی علیه او نباشد. در پرونده آتنا هم اگر فرصت میکرد و دلایل را مخفی میکرد شاید چیزی کشف نمیشد. یقیناً اگر این فرد ارتباطی با اخلاقیات و مسجد و نماز داشت، شاید آنقدر قسیالقلب و جانی و بیتفاوت نمیبود، حتی بهنحوی بود که همسرش در بازپرسی به اسماعیل گفته بود "تو چطور آدمی هستی که 8 شب بچه را به قتل رساندی، او را در بشکه گذاشتی و یک ساعت بعد خندان به خانه آمدی و بهراحتی شام خوردی، انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است؟".
همه اینها حکایت دارد از اینکه در معرض هجوم فرهنگی شدیدی قرار گرفتهایم، مخصوصاً در این شهرهای مرزی که رسانههای بیگانه پررونق هستند و بیشتر خانوادهها در معرض اینها هستند، یقیناً اینها تأثیرگذاراست که ما را از دین و اخلاق فاصله میدهد تا جایی که ما این جنایات را بهراحتی مرتکب میشویم. البته کار شیطان هم قدم به قدم است و اگر انسان مراقب خود و خانواده نباشد، از یک نگاه کردن به جایی میرسد که با یک بچه این جنایت را میکند. این فرد هم خودش گفته که "من چشمم به این بچه افتاد، چشمم او را گرفت تا جایی که این اتفاق افتاد". شاید خودش هم فکرش را نمیکرد که برای پوشاندن این جنایت، یک دختربچه را به قتل برساند و مرتکب این جنایت شود که نهتنها یک خانواده، که شاید دنیایی را متألم کند.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/
تا اعدام نکنند مرحمی بر دل ملت نمیشه
انشالله خدا خودش قصاصت میکنه
که در این فرد نمود پیدا کرده،
یاید زنده زنده سرخش کنند، تا درس عبرتی شود
که در این فرد نمود پیدا کرده،
یاید زنده زنده سرخش کنند، تا درس عبرتی شود
اینو باید غذاشو بدند نمیره ، هر روز یه قسمتی از بدن کثیفشو ببرند. حالم بهم خورد.
خدا صبر بده به خانواده طفل معصوم
صبر بده