به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حدود دوازده سال پیش «جو بایدن»، نماینده سابق کنگره آمریکا و معاون اوباما طرح تقسیم عراق به سه کشور کردنشین، سنینشین و شیعهنشین را ارائه داد که به تصویب کنگره آمریکا رسید و در طول این سالها آمریکا تلاش بسیاری کرد تا این طرح را در عراق پیاده کند که نتیجه ای جز ناکامی و شکست به همراه نداشت.
شکست و ناکامی آمریکاییها در اجرای طرح بایدن، آنها را وادار به ارائه شکل و قالب نوینی از این طرح کرد که «مک تورنبر»، رئیس کمیته نظامی مجلس سنا آن را ارائه داد و در آن از بغداد خواست به اهل سنت و کُردهای عراق نقش مهمتر و بزرگتری در عرصه سیاسی و دستگاههای حکومتی به ویژه در حوزه مبارزه با داعش دهد.
اولین رهاورد اجرای این طرح نقشهای بود که به «عراق جدید» معروف شد تا به موجب آن آمریکاییها نقشه پرواز ممنوع در آسمان عراق پس از اشغال این کشور توسط آمریکا و اعلام آغاز روند سیاسی را ترسیم کردند، نقشهای که در آن ساختار و ترکیب سیاسی عراق براساس سهمبندی میان طوایف و اقلیتها و حذف مفهوم شهروندی ترسیم شده بود.
در این راستا و در طول این سالها آمریکاییها برنامه نابودی، فروپاشی هدفمند و برنامهریزی شده حکومت، دولت، انحلال، تضعیف ارتش و نیروهای مسلح عراق و در رأس آن حشدالشعبی و از بین بردن عراقیهای معارض اشغالگری نظامی آمریکا، تحریک و تشدید روح انتقامگیری و احساس کینه میان طوایف مختلف عراق را پیاده کردند و در مقابل تمام این هرج و مرج و آشوب خلاق در عراق، واشنگتن نه تنها سکوت اختیار کرد، بلکه «دونالد رامسفلد»، وزیر وقت دفاع آمریکا آن را برداشتن گامهای اولیه جامعه عراق به سمت دموکراسی توصیف کرد.
در ادامه برای تسریع در اجرای طرح عراق جدید، سنای آمریکا کمکهای نظامی آمریکا به عراق را منوط به افزایش مشارکت اهلسنت و کردها در عراق کرد و خواستار تدوین قانون گارد ملی عراق شد و تهدید کرد، در صورت عدم اقدام بغداد، کنگره آمریکا کمکهای خود را به صورت مستقیم برای اقلیتهای عراقی ارسال خواهد کرد.
در آن زمان کنگره آمریکا صراحتا اعلام کرد که 25 درصد کمکهای نظامی این کشور به اقلیتهای عراقی اختصاص خواهد یافت تا در ادامه خاطر نشان کند که 60 درصد از کمکهای اختصاص یافته به اقلیتهای عراق مستقیما به کردها و اهلسنت داده خواهد شد.
نکته بسیار خطرناک نهفته این بود که تصمیمات آمریکاییها بیانگر خواست و میل کاخ سفید در تعامل با نیروهای پیشمرگه و مبارزان عشایر اهلسنت به عنوان دو کیان و موجودیت جدا و مستقل از ارتش و نیروهای مسلح عراق بود تا آمریکا بتواند به صورت مستقیم و بدون نیاز به کسب موافقت دولت مرکزی به کردها و اهلسنت کمک کند که در واقع هدف از آن فراهم کردن زمینه اجرای طرح بایدن در عراق است، به ویژه آنکه به این نیروها وظیفه تأمین امنیت مناطقشان نیز داده میشد تا بار دیگر ثابت شود، آمریکاییها همچنان در پی تقسیم عراق هستند که طرح آن از سال 1990 میلادی کلید خورده است.
آنچه به حساسیت و پیچیدگی اوضاع امنیتی و سیاسی عراق دامن میزند، تحرکات سران اقلیم کردستان است. منابع کُرد در این خصوص از تحرکات «مسعود بارزانی»، رئیس اقلیم کردستان سخن میگویند که در تلاش برای ائتلاف و همپیمانی با ترکیه و عربستان و دیگر شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس از جمله امارات متحده و قطر بر علیه دولت مرکزی در بغداد و حزب ائتلاف ملی کردستان و احزاب شیعی مانند مجلس اعلی و جریان صدر و برگزاری رفراندوم استقلال اقلیم کردستان است.
ایالات متحده آمریکا، کشورهای مرتجع عربی و ترکیه به عنوان اصلیترین کشورهای ذینفع در جریان تحولات عراق، هر کدام دارای اهداف و منافعی در عراق هستند و با گروههای مختلفی پیوند و همگرایی دارند. آمریکا خواستار ایجاد توازن قوا بین گروههای عراقی و ممانعت از تسلط یک گروه و هدایت روند سیاسی توسط آن، حمایت از گروه های سکولار- لیبرال و اسلام آمریکایی مثل داعش در مقابل گروههای اسلامگرا بویژه اسلامگرایان شیعی متمایل به جمهوری اسلامی ایران و ایجاد دولتی میانهرو و سازگار با منافع آمریکا و اسراییل در منطقه است. در این راستا، آمریکاییها هر روز خوابی جدید برای ملت عراق میبینند. یک روز به قدرت رساندن گروه لیبرال «ایاد علاوی» در دستور کار قرار میگیرد، روز دیگر تقویت تروریستهای میانهروی داعش!!! روی میز میآید و روز دیگر استقلال کردستان.
منافع بازیگران خارجی در عراق به همراه شکافهای قومی-مذهبی در این کشور باعث شده است که اتحادی طبیعی و الزامی بین هر یک از گروههای اجتماعی عراق و بازیگران خارجی شکل بگیرد. این امر باعث افزایش تردید و بدبینی گروههای عراقی و طرفهای خارجی برای دستیابی به توافقی پایدار در خصوص مسائل عراق شده است. آمریکا کردها را مهمترین متحد قابل اعتماد در عراق تلقی میکند و کردها نیز به نوبه خود برای پیشبرد اهداف و برنامههای خود چون فدرالیسم با آمریکا همکاری میکنند.
جمهوری اسلامی ایران و دولت مردمی عراق با توجه به سوابق، اهداف و قطببندی قدرت منطقهای، متحدان طبیعی و راهبردی یکدیگر محسوب میشوند. دولتها و مردم عرب منطقه خواستار افزایش نقش و قدرت گروههای اعراب سنی بوده و از قدرتیابی هر چه شیعیان و برهم خوردن توازن قدرت منطقهای نگران هستند. این نگرانی باعث حمایت سیاسی و عملی اعراب از شورش تکفیریها در عراق و افزایش خشونتهای فرقهای شده است.
شاید زمان آن رسیده باشد تا همه گروههای موجود در عراق از کرد گرفته تا شیعه و سنی، همه و همه این اتحادی که برای زمین زدن داعش ایجاد شده بود را حفظ و تقویت کنند و اسیر بازیهای کدخدا نشوند. تجربه نشان داده که در هر عرصهای، اتحاد رمز اول و آخر پیروزی است. قطعا عراق یکپارچه راحتتر به حیات خود ادامه میدهد تا عراق جدید که فقط یک عروسک خیمهشب بازی خواهد بود؛ زیرا سیاست آمریکایی انگلیسی همین است که میگوید تفرقه بینداز و حکومت کن.
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/