به گزارش خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تاثیرات مخربی که طلاق بر سلامت خانواده و جامعه میگذارد بر هیچکس پوشیده نیست. اما شاید کمتر کسی بوده که به تبعات منفی طلاق عاطفی فکر کرده باشد. برخی از زوجین نیز به دلیل وجود فرزند در خانواده به طلاق عاطفی تن میدهند غافل از اینکه کودک برای رشد تنها به حضور فیزیکی پدر و مادر احتیاج ندارد، بلکه توجه به برآورده کردن نیازهای روحی و روانی فرزندان در فضای گرم و صمیمی خانواده نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است.
شهین بحرینی کارشناس ارشد روان شناسی بالینی در گفت و گو با خبرنگار حوزه کلینیک گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان؛ درباره طلاق عاطفی اظهار کرد: آمار دقیقی از طلاق عاطفی در دسترس نیست، اما میزان طلاق عاطفی در جامعه ما حداقل ۲ برابر طلاق قانونی است و طلاق عاطفی به سردی روابط عاطفی بین زوجین گفته میشود. به عبارتی روابط عاطفی و احساسی بین زن و شوهر به تدریج کاهش پیدا میکند و زوجین با وجود اینکه زیر یک سقف زندگی میکنند، ولی کانون خانواده میان آنها از بین رفته و باهم غریبه هستند.
وی با اشاره به جایگاه طلاق عاطفی قبل از طلاق قانونی بیان کرد: برخی از خانوادهها این تصور را دارند که طلاق عاطفی ضربه کمتری به فرزندان و زندگی میزند، اما در بعد روانشناسی طلاق عاطفی نسبت به طلاق قانونی صدمات بیشتری به کانون خانواده و سلامت زوجین و فرزندان وارد میکند.
این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی افزود: زوجینی که دچار طلاق عاطفی شدهاند صلاحیت نگهداری و تربیت فرزندان را ندارند والدین در این خانوادهها فرزندانشان را به سمت انواع مفاسد اخلاقی و انحرافات اجتماعی مانند استعمال مواد مخدر و مشروبات الکلی سوق میدهند. طلاق عاطفی باعث میشود که فرزندان در خانواده احساس ناامنی داشته و همه نیازهای خود را در خارج از محیط خانواده برآورده کنند.
بحرینی در خصوص اینکه چرا والدین به طلاق عاطفی تن میدهند و برای طلاق قانونی اقدام نمیکنند، عنوان کرد: بسیاری اوقات وجود فرزند در خانواده مانع از جدایی کامل زوجین میشود. وابستگیهای بیش از حد زن از نظر اقتصادی و اجتماعی به همسر نیز باعث میشود که والدین به طلاق عاطفی تن دهند. گاهی هم باورهای نادرستی از طرف اجتماع به فرد درباره طلاق القا میشود و برخی افراد طلاق را امری نکوهیده میدانند.
وی تاکید کرد: زوجینی که قصد دارند زندگی مشترک خود را آغاز کنند متاسفانه مهارتهای لازم زندگی را فرا نگرفتهاند یا فردی را به عنوان همسر انتخاب کرده که هم کفو آنها نبوده. زن و شوهر باید از جهات مختلف به خصوص از نظر مذهبی شبیه هم باشند، زیرا افراد تحمل نمیکنند که مقدسات مذهبیشان نادیده گرفته شده یا به آنها توهین شود.
این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی با بیان اینکه جوانان امروزی مهارتهای زندگی مانند مهارت گفتمان، مقابله با استرس و حل تعارضات را یاد نگرفتهاند، تصریح کرد: طلاق عاطفی شامل مراحلی است که سرزنش کردن مرحله نخست طلاق عاطفی محسوب میشود. در این مرحله معمولاً یکی از زوجین شروع به ایرادگیری و سرزنش کردن طرف مقابل میکند.
بحرینی افزود: مرحله دوم سوگواری است فرد از درون به سوگ از دست دادن زندگی عاشقانه و شیرینش مینشیند و در تنهایی خود، همسرش را مقصر میداند بنابراین فاصله بین زوجین لحظه به لحظه افزایش مییابد.
وی اظهار کرد: مرحله سوم خشم است. هریک از زوجین بدون توجه به صحبتهای همسرش شروع به داد و بیداد میکند. از سوی دیگر خانوادههای زوجین هم وارد میدان میشوند.
این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی با اشاره به تنهایی و تسلیم شدن به عنوان مرحله چهارم طلاق عاطفی عنوان کرد: در این مرحله، هریک از زوجین وارد لاک تنهایی خود شده و این تصور را دارند که دیگر نیازی به همسرشان ندارند. در نتیجه اگر زن طلاق را امری نکوهیده بداند یا از نظر مالی به همسرش وابسته و دارای فرزند باشد، در تنهایی خودش غوطهور شده، به خلا عاطفی تن داده و زندگیاش را ادامه میدهد؛ بنابراین گفتمان بین زوجین به شدت کاهش پیدا کرده و آنها از هم جدا میشود.
بحرینی بازگشت به زندگی را مرحله آخر طلاق عاطفی دانست و تاکید کرد: بسیاری از زوجین در این مرحله طلاق توافقی انجام داده یا برخی از آنان با کشمشهای بسیار طلاق قانونی میگیرند. در بیش از ۷۰ درصد موارد، زوجینی که مرحله پایانی طلاق عاطفی را تجربه میکنند دچار طلاق توافقی یا قانونی میشوند. زخم طلاق عاطفی میتواند حتی پس از دهها سال در دوران میانسالی و کهنسالی زوجین و پس از رفتن فرزندانشان به خانه بخت سر باز کند و تازه آن موقع منجر به جدایی زن و شوهر شود.
وی تصریح کرد: اگر زوجین از راهنمایی یک مشاور خانواده یا روانشناس در مراحل اولیه بروز اختلاف استفاده میکردند، علاوه بر شناسایی علت اصلی فاصله آنها از یکدیگر، میتوانستند مهارتهای زندگی را به خوبی یاد بگیرند و پیش از آنکه خلا عاطفی ریشه محکم زندگی مشترکشان را سست کند، بتوانند زندگی زناشویی خود را نجات دهند.
این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی گفت: طلاق عاطفی تاثیرات مخربی را روی فرزندان خانواده میگذارد، همچنین زن و شوهر را نسبت به حفظ سلامتی، تربیت فرزندان، رعایت رژیم غذایی سالم و نکات بهداشتی دلسرد میکند. طلاق عاطفی به سلامت جامعه صدمه میزند تا جایی که فرزندان خانوادههای سالم را هم در معرض ابتلا به آسیبهای اخلاقی قرار میدهد.
بحرینی اظهار کرد: علت اصلی طلاق عاطفی در بسیاری از موارد انتخاب نادرست است یعنی رفتارهای هر یک از زوجین به تنهایی درست بوده، ولی این دو نفر برای زندگی با هم ساخته نشدهاند.
وی بیان کرد: طلاق عاطفی در خانوادههای با سطح متوسط و بالا بیشتر مشاهده میشود. زیرا خانوادههایی که سطح پایین و متوسط دارند ازدواج را مقدس دانسته و زنان از نظر مالی نیز به شوهرشان وابسته هستند. از سوی دیگر مردسالاری نیز در این خانوادهها به چشم میخورد. در برخی خانوادههای سطح پایین و متوسط وظیفه مرد تنها در تامین نیازهای مادی خانواده خلاصه میشود.
این کارشناس ارشد روان شناسی بالینی عنوان کرد: یکی از پیامدهای طلاق عاطفی خیانت به همسر است. به عبارتی زن یا شوهر میخواهد به هر قیمتی نیاز عاطفی خود را تامین کند. متاسفانه امروزه در رسانه ها بسیار مشاهده شده که زوجین برای تامین نیازهای عاطفی خود چارچوبهای اخلاقی و شرعی را زیر پا میگذارند.
بنابراین آموزش و پرورش باید با نظام روانشناسی کشور همکاری گسترده داشته باشد تا با آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان بتواند گام مهمی در جهت کاهش آمار طلاق عاطفی و بهبود سلامت جامعه بردارد.
گزارش از پگاه آقایی
انتهای پیام/
شیوع معضل طلاق در خانواده های سطح متوسط و بالا