ماجراي «ميرخان» اگر به خوبی مديريت شود، شايد آغازی براي يك تحول اساسی در زندگی همه كودكان كار باشد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛اقدام خودجوش يك شهروند تهراني در انتشار فیلمی کوتاه از کودک کاري كه حتي نمي دانست آرزو چيست، كافي بود تا در شبکه های مجازی، موج رسانه ای بزرگی به سود کودکان کار ایجاد شود و اين مسأله بار ديگر ماجراي پر ابهام كودكان كار و دستان پشت پرده اين آسيب اجتماعي را بر سر زبان ها بيندازد؛ اتفاقي كه اگر خوب مديريت شود، شايد زمينه ساز تحول بزرگ در زندگي همه كودكان كار شود.
 
 «ميرخان» كودك كار و بدون هويتي است كه به همراه شمار بسیاري از همنوعانش هر روز صبح به مناطق شمالي تهران فرستاده مي شوند تا با سركشي در سطل هاي زباله اين منطقه يا فروش فال و دسته گل، براي عده اي از مافياهای كلانشهر تهران، منبع درآمد قابل ذكري ايجاد كنند؛ كودكان بي گناهي كه حالا و از ميان جمع كثير آنها «ميرخان» به چهره ای محبوب در شبكه هاي مجازي تبديل شده است.

البته چهره مجازي شدن براي اين كودك هزينه سنگيني داشت و آنگونه كه در رسانه ها آمد، برادر بزرگترش وقتي متوجه انتشار فيلم و تصوير او در شبكه هاي مجازي شد، او را تنبيه كرد. شايد به اين دلیل كه مي ترسيد رئيس متوجه موضوع شود و با هر دو نفرشان برخورد شديدي داشته باشد.

فضاي مجازي و موج هايي كه در اين فضا در رابطه با «ميرخان» شكل گرفت، خيلي زود از مرزهاي بين المللي گذر كرد و ايرانيان حاضر در بسياري از كشورها به اين مسئله واكنش نشان دادند؛ واكنش هايي كه در همه آنها نوعي اظهار دلسوزي و لطف به كودكان كار و خشم و نفرت نسبت به بانيان اين پديده اجتماعي قابل مشاهده بود.

در اين میان، «امير تقوي» منتشر كننده فيلم «ميرخان» در فضاي مجازي، مسير تحسين برانگيز خود را ادامه داد و با نزديك شدن به اين كودك متوجه رازهاي عجيبي در جزئيات زندگي او شد و از سوي ديگر تلاش كرد واژه آرزو را براي «ميرخان» معنا كند.

«ميرخان» براي دوست جديدي كه پيدا كرده بود و زمينه معروف شدنش را فراهم كرد، توضيح داد كه چگونه صبح ها با يك كاميون از جنوب به شمال فرستاده مي شوند و ماهيانه ناچارند مبالغ هنگفتي را تنها به دلیل هزينه زنده ماندن به رئيسشان پرداخت كنند؛ رئيسي كه گويا در شهر قانونمداري! چون تهران خداي زميني و ستمكار اين كودكان بيگناه است.

«ميرخان»، كه تا همين چند روز پيش با معناي واژه آرزو نيز بيگانه بود، براي دوست جديدش از  كودكاني گفت كه در شهر تهران دوچرخه دارند و اين گونه اولين آرزوي شيرين زندگي اش را بر زبان آورد تا «امير» به همراه دوستانش براي او دوچرخه اي بخرند خريد و با اين كار آرزوي اين كودك كار را معنا كنند.
 
 
 
اكنون در شبكه هاي مجازي و رسانه ها سخن از اتفاق متفاوتي است كه در زندگي «ميرخان» افتاد و همه با انتشار عكس او به همراه دوچرخه اش از تغيير نگاهش به زندگي مي گويند؛ اتفاقي كه البته بايد تلاش كرد، به همين مرحله ختم نشود و پيگيري احوال كودكان شهر تهران در اولويت مطالبات افكار عمومي قرار بگيرد.

بايد تأكيد كرد در شرايط كنوني، فقط نگاه «ميرخان» به زندگي تغيير كرده و تنها واژه آرزو براي او معني شده اما هنوز راه براي عملياتي شدن آرزوهايش فراهم نيست و از اين مهم تر هنوز هزاران كودك كار شهر تهران، تكليف زندگي حال و آينده شان مشخص نيست.

در شرايطي كه پيش آمده و داستان كودكان كار دوباره بر سرزبان ها افتاد، بايد گام را جلوتر گذاشت و مطالبات عمومي را از سر و سامان دادن موقت به زندگي يك كودك كار به سر و سامان دادن دائمي به زندگي همه كودكان كار و افشاي دست هاي پشت پرده اين برده داري نوين تغيير داد.

بايد مسئولان سياسي و نظامي و امنيتي كشور را فراخواند و از آنها دعوت كرد تا براي هويت و حيثيت ايران اسلامي و نيز امنيت فرداي اين آب و خاك آستين هايشان را بالا بزنند و يك بار براي هميشه آسيب اجتماعي دردناكي چون كودكان كار را به پايان برسانند.

پيگيري هاي عمومي و مطالبات مجازي را بايد ادامه داد و اجازه نداد تا اين مسأله به راحتي فراموش و اين مسأله را تا جايي ادامه داد كه ديگر در پشت چراغ هاي قرمز و در نيمه هاي شب كودكي كه براي امرار معاش به كارهاي سخت روي مي آورد، دیده نشوند.

ماجراي «ميرخان» و آنچه براي او پيش آمد، اگر به خوبي مديريت شود شايد آغازي باشد براي يك تحول اساسي در زندگي همه كودكان كار و اگر بدون نتيجه مشخص رها شود قطعاً مقدمه اي براي دردسرهاي جديد در زندگي امثال «ميرخان» می شود و از اين به بعد مافياهای پشت پرده اي كه  زندگی و مرگ این کودکان را به دست دارند، محدوديت هاي بيشتري در زندگي آنها ايجاد خواهند کرد.
 
منبع:تابناک
 
انتهای پیام/


نوع دوستی ایرانیان درتحقق آرزوی میرخان

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.