به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه رای الیوم چاپ لندن در یادداشتی به قلم صالح السید باقر، نوشت: در ظاهر هیچ گونه تشابهی بین بحران عربستان با ایران و قطر که به قطع روابط ریاض با تهران و دوحه منجر شد، وجود ندارد اما با کمی دقت در جزئیات دو بحران متوجه وجوه تشابه مختلف بین این دو بحران میشویم و بهتر است بگوییم یک شباهت اصلی و چندین شباهیت ثانویه بین این دو بحران وجود دارد. از جمله تشابهات ثانویه این است که عربستان، ایران و قطر را متهم کرد که با حمایت از گروه هایی که عربستان آنها را تروریستی میداند، امنیت این کشور و برخی دیگر از کشورها را به خطر انداخته اند. مقصود عربستان، مخالفان است و از آنجا که در عربستان مخالفان شیعه و سنی وجود دارند ریاض دید بهترین راه برای خدشه وارد کردن به آنها و هموار کردن راه برای سرکوبشان این است که اشاره کند مخالفان شیعه با ایران در ارتباط هستند و مخالفان سنی با قطر. دیگر تشابه ثانوی بحران عربستان با ایران و قطر این است که عربستان با شروع روابط دیپلماتیک با ایران و قطر مخالفت کرد آنهم بدون اینکه خواسته ها و شرطهایش را کامل بیان کند و اگر با دقت به شرطهایی که ریاض برای ازسرگیری روابط با دوحه و تهران قرار داد، نگاه کنیم به این باور میرسیم که عربستان با قطع کردن روابط میخواهد به اهداف دیگری دست یابد و اگر میخواست حقیقتا روابط از سرگرفته شود اجرایی شدن شرطهای سخت خود را خواستار نمیشد.
عربستان از ایران میخواهد از همه اصول و اهدافی که در قانون اساسی این کشور آمده است، دست بردارد تا روابطش را با ایران از سر بگیرد و از قطر هم می خواهد، به ازای شروع مجدد روابط، هرگونه دستاوردی را که طی سالهای گذشته به دست آورده است، کنار بگذارد و در منطقه و جهان ایفای نقش نکند و مانند بحرین و سایر کشور، دنباله رو عربستان باشد. اصرار عربستان بر اینکه ایران و قطر باید شرطهای سخت آن را اجرا کنند ما را به وجه تشابه اصلی در بحران تهران و دوحه میرساند. اینکه عربستان میخواهد آتش بحران شعله ور باقی بماند تا هدف اصلی خود را محقق کند اما راستی هدف اصلی عربستان چیست؟
نویسنده در پاسخ به این سوال نوشته است: درباره ایران، همه میدانند ریاض بعد از حمله به سفارت عربستان در تهران و به آتش کشیدن کنسولگری عربستان در مشهد، در پی اعدام شیخ نمر باقر النمر، روابطش را با ایران قطع کرد. عربستان از این دو اتفاق بهره برداری و لحن خود را در برابر ایران تشدید کرد و حتی برخی رسانه ها نیز از احتمال حمله نظامی عربستان به ایران صحبت کردند. علاوه بر این، برخی کشورها حمله به سفارت عربستان را محکوم کردند.
ریاض، با یک تیر دو نشان زد، اول اینکه شیخ نمر النمر را به شهادت رساند و در عین حال با اعلام همبستگی برخی کشورها و محکوم کردن حمله به سفارت عربستان مواجه شد.
درباره قطر نیز باید گفت با کمی کنکاش در گذشته میتوانیم هدف ریاض را از تنش زایی در روابط با دوحه بفهمیم. همگان به یاد میآورند که بحران با قطر از زمان سفر دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به عربستان و دقیقا در زمان نشست وی با سران کشورهای شورای همکاری خلیج (فارس) آغاز شد. قطر و عربستان، هرکدام درباره آنچه در نشست گذشت، روایتی ضد و نقیض دارند. رسانه های عربستان اعلام کردند ترامپ در آن نشست، قطر را به حمایت از تروریسم متهم کرد در صورتی که رسانه های قطر اعلام کردند، ترامپ هم قطر و هم عربستان را به حمایت از تروریسم متهم کرد و به نظر میرسد روایت قطر به واقعیت نزدیکتر است اما جنجالی که امروز شاهدش هستیم به صورت ضمنی اشاره میکند که یک حامی تروریسم وجود دارد نه دو حامی و این دقیقا همان چیزی است که عربستان میخواست از طریق ایجاد تنش با قطر، به آن دست پیدا کند.
نویسنده ادامه داده است: همه جهان میداند که عربستان از نظر مالی و نظامی از تروریسم حمایت میکند و این حمایت در برخی کشورها مانند سوریه علنی است و در سایر کشورها نیز از نظر روحی و به صورت غیرمستقیم از تروریسم حمایت میکند. همه تروریست های جهان همان تفکر افراطی را دارند که عربستان برای توسعه آن تلاش میکند.
در پایان این یادداشت آمده است: عربستان تلاش میکند با ایجاد بحران با قطر، خود را از شبهات و اتهامات تبرئه کند. امروز دیگر هیچ کس از حمایت عربستان از تروریسم صحبت نمیکند بلکه همه شبهات برسر قطر است و تا زمانی که بحران شعله ور است نگاه ها از عربستان دور خواهد ماند به همین سبب ریاض، شرطهای سنگین برای قطر وضع کرد و اگر قطر شرطها را میپذیرفت عربستان دستاورد بزرگی کسب میکرد و در حال حاضر هم که قطر شرطها را نپذیرفته است، بحران ادامه یافت و گهگاهی هم کشورها برای حل بحران تلاش میکنند بدون اینکه هیچ کس به مسئله اصلی، یعنی حمایت عربستان از تروریسم توجه داشته باشد.
انتهای پیام/