میثاق زارع در گفتوگو با خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در خصوص ملاک انتخاب نقش برای حضور در نمایش «اعتراف»گفت: شهاب حسینی بعد از دیدن بازی من در نمایش «مافیا» از بازی من خوششان آمد و از من برای حضور در این پروژه دعوت به کار کردند. بعد از خواندن متن احساس كردم نقش جای كارِ زيادی دارد و میتواند وجهی متفاوت از من را نشان بدهد و با توجه به فرم نمايش، چالش خوبی خواهد بود اگر بتوانم نقش را به خوبی ایفا کنم. علاوه بر اين مسائل، حضور در کنار علی نصیریان بزرگ و شهاب حسینی میتواند قواعد پذیرش یا عدم پذیرش یک نقش را تغییر دهد.
وی پیرامون دیدگاه خود نسبت به نمایش «اعتراف» اظهار داشت: نمایش «اعتراف» از نظر من نمايشی است داستانگو و ساده كه به مخاطبش احترام میگذارد و اين مسئله از نگاه هوشمندانه شهاب حسينی و شناختش از مخاطب نشأت میگيرد. اين نمايش میتواند مخاطب تئاتر را افزايش دهد و كسانی كه تا به حال تئاتر نديدند را به سالن تئاتر بياورد و مجذوب اين هنر كند. چيزی كه تئاتر ما نياز دارد، از نظر من نمايشهايی است که باید با استانداردهای درست به روی صحنه برود و به شكل كلاسيك و ساده داستانگويی كند تا مخاطبينی كه تا به حال تئاتر نديدند هم با آن ارتباط برقرار كنند و جزو مخاطبين ثابتِ تئاتر شوند.
زارع پیرامون تأثیر حضور بازیگران چهره در فروش بلیت تصریح کرد: حضور بازيگران چهره اگر صرفا برای گيشه و فروش باشد به نظرم هم توهين به مخاطب است و هم توهين به همان بازيگر چهره. تئاتر هنری است كه نياز به تمرين و كيفيت دارد. متأسفانه در اين سالهای اخير گاهی حضور چهرهها در تئاتر صرفا برای گيشه بوده و اين به نظرم بیاحترامی به ذاتِ تئاتر و هنرمندانی است كه سالها زحمت اين كار را كشيدهاند. گاهی اتفاق میافتد دوستانی كه اين سالها در مواقع بيكاریشان در سينما و تلويزيون، به تئاتر آمدهاند و بعد از مدت كوتاهی تمرين كردن روی صحنه رفتهاند، با اين ذهنيت كه مردم میآيند من را ببينند كوچكترين كيفيتی در بازی و كوچكترين احترامی به صحنه، تماشاچی و تئاتر قائل نبودند. اگر چهرههای سينمايی و تئاتری و گاهی ورزشی واقعا ذات تئاتر را درك كنند و برای كار خودشان ارزش قائل باشند و برای كيفيت نقش و كاری كه ارائه میدهند زحمت بكشند و به مخاطب به چشم طرفدار نگاه نكنند، اتفاق خوبی در تئاتر شکل میگیرد كه هم به نفع تئاتر، هم فرهنگ و هم سينما میتواند باشد.
بازیگر نمایش «اعتراف» در خصوص اهمیت به نمایشنامههای ایرانی خاطرنشان کرد: ما ادبيات نمايشی غنی و درخشانی داريم اما متأسفانه برای کار کردن بر روی متنهای ایرانی، مشکلات بسیاری وجود دارد و حتی کافی است یک نگاهی به اسامی نمایشنامه نویسان بزرگمان داشته باشیم! بهرام بيضايی، اسماعيل خلج، اكبر رادی، محمد رحمانيان و خيلی از بزرگان ديگری هستند كه اكثرا متونی را که مینویسند، مجوز اجرا نمیگيرد.در سالِ گذشته من دو نمايشنامه ايرانی بازی كردم که یکی از آنها؛ «مافيا» بود که به دليل اینکه فضا در ايران امروز اتفاق میافتاد و حرفهايی زده میشد به مشكل بازبينی و مميزیهای متنی برخورد. در صورتی كه اگر فضای همين متن در يک كشور ديگر تصور میشد و اسامی ايرانی نبود شايد هيچ مشكلی پيش نمیآمد.
وی افزود: نمایش دیگر، نمایش «برای كلاه آهنیها» بود كه چون در يك فضای ناكجاآباد بود و برگرفته از سلاحهای جنگی بود هيچ مشكلی در بازبینی نداشت. در صورتی كه كافی بود اسامی ايرانی بودند تا كار به كل توقيف شود. به همين دلايل ساده، معمولا اجرای متونِ خارجی كم دردسرتر و راحتتر اتفاق میافتد و اين در حالی است که میتوانیم در همان غالب حتی حرفهای بزرگتری هم مطرح کنیم و اشكالی هم به وجود نیاید.
زارع در پایان گفت: ما تكليف خودمان را روشن كنيم كه طرفدار تئاتريم يا به فكر منافع خودمان؟ ما دلمان به حال تئاتر میسوزد يا فقط شعار میدهيم؟ ما باید از جذب مخاطب به تئاتر خوشحال باشیم، یا از روی حسادت بیانیه صادر کنیم؟ فكر میكنم در سال، شايد حدودِ ٥٠٠ تئاتر بر روی صحنه میرود. از اين تعداد به جرأت میتوانم بگویم كمتر از ٢٠ كارِ خوب و قابل دفاع وجود دارد. هر كسی كه پول داشته باشد يا بتواند اسپانسر داشته باشد با حداقل كيفيت میتواند در یکی از این سالنها اجرا برود. دوستانی كه بيانيه صادر میكنند كه فلانی و فلانی چرا بايد بيایند و تئاتر كار كنند، بگویند که سال پیش چند تا کار دیدید؟ من از شما میخواهم كه تشريف ببريد و ماهی يك كار در يکی از اين سالنهای خصوصی ببينيد و اگر هنگامِ تماشای كاری خسته و کلافه شديد شايد درك كنيد كه مردم از ديدن كارهای شما چه حالی میشوند! به نظر من به جای اينكه قضاوت كنيد و نديده در مورد شخص يا كاری بيانيه صادر كنيد اول تشريف ببريد كارشان را ببينيد.
انتهای پیام/