به گزارش خبرنگار احزاب و تشكلهاى گروه سياسى باشگاه خبرنگاران جوان، چندان بیراه نیست اگر بگوییم نظام ما در طول ۳۸ ساله گذشته همواره روزهای دشواری را سپری کرده است و شاید سختترین روز برای این ملت زمانی بود که دفتر حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و البته به واسطه شهادت آیت الله بهشتی و جمعی از یاران صادق انقلاب، جمهوری اسلامی عملا با خلائی جدی مواجه شد. محروم شدن مردم از آیت الله بهشتی که به تعبیر امام خمینی (ره) برای این ملت همچون یک ملت بود و در حقیقت به عنوان مغز متفکر نظام شناخته میشد، ضایعهای بزرگ و دردآور بود. ضایعهای که با هیچ چیز قابل قیاس نیست.
این مسئله آنقدر سهمگین بود که در آن زمان در روزنامه "کریستین ساینس مانیتور" گفته شد: «او شخص واقعبینی به نظر میرسید که میتوانست با مانورهای سیاسی ثباتی در وضع درهم و برهم و هرج و مرج فعلی به وجود بیاورد.» در روزنامه "اکونومیست" نیز نوشته شد: «چهار وزیر کابینه و ۲۷ نفر عضو مجلس در انفجار بمب کشته شدند، ولی فقدان آنها برای حکومت روحانیون کمتر از فقدان بهشتی که رئیس دیوان عالی کشور و مهمتر از آن، رهبر حزب جمهوری اسلامی بود میباشد».
در همین رابطه با سردار اسماعیل کوثری، نماینده مردم تهران در دوره هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی، فرمانده سابق لشکر ۲، ۷ محمد رسول الله سپاه به گفتگو پرداخته ایم. هم اکنون این مصاحبه را پیش رو دارید.
*به اعتقاد شما یکی از مهمترین حفرهها و لطمات حاصله از واقعه هفتم تیرماه برای جمهوری اسلامی چه بود؟
ببینید منافقین منطق و عقلانیت لازم را نداشتند و در عین حال دشمنان ما در بیرون از مرزها از نظام و انقلاب ایران که تازه به پیروزی رسیده بود، دچار ترس و وحشت بودند و از طریق گروهک تروریستی منافقین وارد عمل شدند و به اینها خط دادند تا پایههای این نظام را سست و یا ویران سازند و در این زمینه برنامه ریزیهای لازم و دقیقی نیز صورت پذیرفته بود. از سوی دیگر باید این مسئله را هم در نظر داشت که آن زمان جمهوری اسلامی یک نهال بود و مثل امروز یک درخت تناور نبود به همین دلیل ضربه دشمن و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه به معنای از دست دادن برجستهترین چهرههای سیاسی و مذهبی کشور بود. چهرههایی که نقش و سهم بسزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند و اساسا نبود آنان یکی از بزرگترین لطمات و خسارتهایی بود که در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری به این نظام نوپا تحمیل شد و تا مدتها زخم این خسارت نظام را دچار مشکل میکرد. اگرچه بعد از آن واقعه دردناک هم مردم و هم امام راحل با مقاومت و صبر ایستادگی کردند و نگذاشتند ضعف و خللی در اداره امور کشور اتفاق بیفتد، اما به هر روی آن حادثه بسیار سهمگین بود و به راستی کمر ملت و امام امت خم شد، ولی واقعیت امر این است که دشمنان ما نمیدانستند که این خون ها، انقلاب را بالندهتر و استوارتر میسازد.
*چرا به فرموده حضرت امام، شهید بهشتی یک امت بود و بعد از شهادت او کشور دچار خسران شد؟
برای پاسخ به این سوال ابتدا به عبارت آیت الله مهدوی استناد میکنم. ایشان فرمودند: «واقعا این جنایت سبب شد که در کشور کمبود و خلاء احساس شود. فقدان این همه برادران و دوستان ارزنده و نخبه به خصوص شهید بهشتی که شخصیتی بود مقتدر، ضربه سنگینی بود». این عبارت ایشان به خوبی روشن میسازد که کشور ما در آن زمان چه شخصیتی را از دست داده است.
شهید بهشتی به معنای واقعی کلمه مومن و با ایمان بود و از تظاهر و ریاکاری پرهیز داشت. صاحب بینش و بصیرت بود. آزاداندیشی در کنار سعه صدر بالا، اعتدال و فروتنی و خدمت گذرای برای مردم، توجه بیش از بیش ایشان به تعلیم و تربیت و انضباط و آینده نگری از دیگر ویژگیهای آن شهید بزرگوار بود. بی تردید باید ساعتها نشست و شخصیت این شهید را دقیق و موشکافانه تجزیه و تحلیل و حتی ارزیابی کرد، آنگاه درمی یابیم چه شخصیتی را از دست داده ایم. فعالیت و اقدامات تاثیرگذار ایشان در زمینه برنامهریزی و تألیف کتابهای درسی دینی و قرآن مدارس کشور و یا حضور ایشان در آلمان و آشنایی با فلسفههای اروپایی و پاسخگویی به سوالات جوانان دانشگاهی در این رابطه و تدریس فلسفه هگل و اقتصاد حکایت از سواد، دانش و آگاهی بالای ایشان نسبت به موضوعات روز داشت لذا منافقین نمیتوانستند چنین شخصیتی را تحمل کنند و آن طور که امام فرمودند، ایشان برای ملت به مثابه یک ملت بود و از دست دادن ایشان مثل این بود که یک دانشمند را از دست بدهی. وقتی آیت الله بهشتی به شهادت رسید، انگار که پشت انقلاب اسلامی خالی شد و اگر رهنمودهای امام راحل و وجود ارزنده ایشان نبود، اثری از نظام ما باقی نمیماند و مجاهدین و همه دشمنان ما میتوانستند بسیار زودتر از آنچه تصورش را میکردیم به مقصود خود برسند. بازجای شکرش باقی است که شخصیتی همچون حضرت امام بالای سر این انقلاب بودند و نگذاشتند خدشهای به آن وارد شود وگرنه امروز با نظام و انقلاب اسلامی روبرو نبودیم و همه چیز به یکباره از بین میرفت. بی شک دشمنان ما میخواستند ریشههای این انقلاب مردمی را از بیخ و بن بزنند، اما همین دوراندیشیهای امام بود که نگذاشت این اتفاق رخ دهد.
*علت دشمنی و عناد منافقین با جمهوری اسلامی بیش از همه به چه مسئلهای باز میگشت؟
این عناد ورزی منافقین همان طور که اشاره شد، بیشتر از همه مربوط به شهید بهشتی بود، ایشان مغز متفکر نظام اسلامی بود و قانون اساسی را تدوین کرد لذا این بود که هم قدرت فکری داشت و هم مبدع و خلاق بود و درعین حال قدرت مدیریت بالایی داشت به همین دلیل سازمان مجاهدین خلق و منافقین نتوانستند این شهید را تحمل کنند و سرانجام او را به شهادت رساندند. این شهادت موجب خسران و زیان نظام شد و طبعا این امر سبب شد تا امام راحل بخش زیادی از وقت خود را صرف مقابله با دشمنی منافقین و دادن روحیه به ملت کند و از طرف دیگر جامعه از وجود شخصیتهایی نظیر آیتالله مطهری و آیتالله بهشتی محروم شد. نباید فراموش کنیم که هر یک از این شخصیت ها، در علم و تفکر و خدمت به مردم، سهم بسزایی داشتند و شهادتشان در زمانی که میتوانستند به شکوفایی انقلاب کمک کنند، یک ضربه بزرگ بود. طبعا اگر این شخصیتها زنده میماندند و به فعالیت و مجاهدت علمی و فکری میپرداختند، انقلاب را مدیریت کرده و بسیار زودتر به اهداف و آرمانهای انقلاب دست مییافتیم و امروز جایگاه این نظام به مراتب بالاتر و عظیمتر بود.
*فارغ از مشکلاتی که بعد از شهادت شهید بهشتی برای کشور پیش آمد، آیا میتوان گفت، این واقعه چه دستاوردهایی برای جمهوری اسلامی به دنبال داشته است؟
مهمترین دستاورد این امر این بود که برخی انقلابیون که بعضا نسبت به شهید بهشتی به رغم انتقادهایی که از ایشان میشد، نقدهایی وارد میکردند، بعد از شهادت ایشان پی به اشتباه خود بردند و تلاش کردند برای جبران آن اشتباه با تمام وجود از انقلاب و آرمان هایش حفاظت کنند و شاید اگر این اتفاق نمیافتد، نظام تا به این حد مقاوم نمیشد و در برابر توطئهها و ترفندهای خارجی ایستادگی نمیکرد. در این زمینه میتوان از شناخته شدن چهرههای منافق در بین جامعه و عیان شدن ماهیت سازمان مجاهدین خلق سخن گفت. سازمانی که تا پیش از این جریان، آن طور که باید و شاید چهره منافقش در بین مردم شناخته نشده بود و این واقعه سبب شد تا همه نسبت به نفاق و دو رویی این جریان آگاه شوند. البته حضرت امام و شهید بهشتی به درستی میدانستند سازمان مجاهدین خلق مارکسیست هستند و تنها دم از اسلام میزنند، اما در حقیقت هویت آنان برای ملت نیز مشخص شد و اینها در نوع خود جزء دستاوردهای بزرگ نظام اسلامی به شمار میرود.
انتهای پیام/