به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اگرچه نگارش صدها و هزاران گزارش و مقاله در باب جنایات بیشمار آمریکا علیه ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران قادر نخواهد بود آنچه حق مسلم است را ادا کند اما نگاهی گذرا به فهرست برخی اقدامات خصمانه شیطان بزرگ گویای این خواهد بود که چگونه ایالات متحده در اشکال مختلف و در سالیان متوالی ملت ایران را قربانی فزون خواهی مسئولان خود کرده است. از همین باب هفته دوم تیرماه را به نام «هفته حقوق بشر آمریکایی» نام گذاری کردند،ایامی که مصادف است با ترور حضرت آیت الله خامنه ای، انفجار در دفتر حزب جمهوری، حمله شیمیایی به سردشت و در نهایت حمله ناو جنگی آمریکا به هواپیمای مسافربری ایران بر فراز خلیج فارس. با بازخوانی این سیاه بار دیگر در گرما گرم تیرماه پر حادثه زبان خشم ملت ایران علیه آمریکا برانگیخته شده و حقیقت سیمای نامیمون آن روشن شود.
در ادامه مروری بر گوشه ای از جنایات آمریکا علیه ملت ایران خواهیم داشت.
به رغم آنکه کودتای 28 مرداد علیه دولت مصدق از سوی دولت بریتانیا و در راستای دعواها و مشاجرات نفتی ایران شکل گرفت اما نقش ایالات متحده آمریکا در اجرای این کودتا و سرنگونی دولت مصدق مشهود و غیر قابل انکار بوده است.
در واقع مهمترین نقش ایالاتمتحده در تامین هزینه عملیات کودتا بود به طوری که در رابطه با تامین هزینه عملیات کودتا روزولت، رئیس جمهور وقت آمریکا در مصاحبه با روزنامه «لوسآنجلستایمز» گفته است: «مبلغ یک میلیون دلار برای ترتیب دادن تظاهرات خیابانی به منظور سقوط دولت ناسوینالیسم مصدق که سیصد کشته به جای گذاشت در اختیار ما بوده که حدود 75 هزار دلار آن خرج شده است و بقیه پول را در گاو صندوق مطمئنی گذاشتیم و پس از عملیات این مبلغ به شاه تحویل داده شود» همچنین روزولت در مصاحبهاش فاش ساخت که مبلغ 75 هزار دلار هزینه ترتیب دادن تظاهرات خیابانی را به یک شبکه مرکب از سه نفر آمریکایی و پنج نفر ایران که با او همکاری داشتنهاند پرداخت کرده است.
از شکل گیری کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت مستقر در ایران ایالت متحده حامی بیچون و چرای سلطنت پهلوی شد. تامین منافع آمریکا ایران را به ژاندارم منطقه و جزیره ثبات ایالات متحده تبدیل کرد. در اسنادی که سالها بعد در جریان تسخیر سفارت آمریکا به دست آمد سندی به دست آمد که در آن نوشته بود: در خلیج فارس ما میخواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت میکنیم، نفوذ شوروی و کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم. ما همکاری منطقهای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان سعودی ترغیب میکنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست میفروشیم.
البته اسناد دیگری نیز از سفارت آمریکا به دست آمد که حکایت از این داشت که آمریکا از حکومت پهلوی حمایت کرده چرا که این حکومت را بهترین و مناسب ترین وسیله برای دموکراتیک کردن مردم و خشونت علیه مخالفان شاه را موجب شکوفایی دموکراسی می دانست.
28 اسفند 1340 سفیر امریکا در تهران در نامهای به وزارت خارجه ایران خواست که کارمندان آمریکایی در ایران از مصونیت و محدودیت های قضایی یا همان قانون کاپیتولاسیون برخوردار باشند. این درخواست اگرچه در آن زمان با پاسخی مثبتی همراه نبود اما سه سال بعد در زمان نخست وزیری حسنعلی منصور این قانون پس از تصویب در مجلس سنا به مجلس شورای ملی فرستاد شد و سرانجام قانون کاپیتولاسیون برای آمریکایی ها در ایران پذیرفته شد تا به واسطه این قانون آمریکایی هایی که در ایران بودند به راحتی خود را از قید و بندهای قوانین جزایی و مدنی کشور خارج کرده و با این عمل، به تحقیر ملت و دولت ایران بپردازد همچنین دستگاه و تشکیلات قضایی و دادگاهی ایران را نیز بی اعتبار نشان دهند.
پس از سقوط رژیم پهلوی و با تقاضای شاه برای ورود به آمریکا، کارشناسان وزارت خارجهی این کشور اعلام کردند که این مسئله برخلاف منافع ملی آمریکاست با این حال رایزنیهای راکفلر و کسینجر باعث شد تا سرانجام با آمدن شاه به آمریکا موافقت شود. اما بعدها مشخص شد علت این موافقت سهامدار بودن برخی مقامات آمریکایی در گروه بانکی «چیس مانهاتان» بوده است؛ بانکی که بخش عمدهای از دوازده میلیارد دلار پول ایران در آنها قرار داشت. همچنین این بانکها نگهدارندهی بخشی از سرمایهی خاندان پهلوی نیز بودند.
تجاوز نظامی طبس و کودتای نوژه که آمریکا با کمک فرماندهان سابق ارتش رژیم شاهنشاهی، نیروهای ساواک، گروه های ضد انقلاب، متحدین آمریکا در منطقه و از طریق دریافت کمکهای مالی، نظامی و فنی آمریکا در اردیبهشت 59 در صدد اجرای آن برآمد در حقیقت دو حلقه یک زنجیر بود که باید براندازی نظام جمهوری اسلامی را به ثمر می رساند.
براساس اسناد موجود عملیات کودتای نوژه قرار بود به طور هم زمان در تهران و سایر شهرهای بزرگ به اجرا درآید و اماکنی مانند مدرسه فیضیه، اقامتگاه امام، کمیته مرکزی، نخست وزیری، میعادگاههای نماز جمعه و توسط هواپیماها بمباران شود بنا بود که کودتاگران در این بمبارانها از بمبهای خوشهای و آتشزا استفاده کنند که حدود 30 فروند هواپیما، 60 نفر خلبان و حدود 500 نفر افراد فنی و نظامی را برای شرکت در عملیات آماده کرده بودند اما این عملیات توسط یکی از خلبانان که قرار بود جماران را بمباران کند لو رفت.
در واقعه طبس نیز 14 بالگرد و هواپیمای آمریکایی در صحرای طبس در حال فرود و مهیای اجرای نقشهای شوم بود که به ناگاه توفانی از شن به هوا خواست و دید خلبانان را به حدی ضعیف کرد که دو بالگرد با یکدیگر برخورد کردند و آتشی مهیب در صحرای طبس برپا شد و این اقدام آمریکا علیه ایران نیز شکست خورد.
ارتش عراق در 31 شهریور 1359 هجوم سراسری خود را علیه ایران در ابعاد زمینی، هوایی و دریایی آغاز کرد و در این بین دخالتهای امریکا در ایران و اقدامات آن کشور در مخالفت با جمهوری اسلامی نقش مؤثری در این حمله داشت.
با شروع حمله عراق به ایران، ایالات متحده ظاهرا موضع بیطرفی خود را اعلام کرد، ولی عملا روابط با عراق را که از سال 1967 به خاطر جنگ با اسرائیل قطع شده بود گسترش داد. تلاشهای امریکا به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق متحدین خود در خاور میانه برای از بین بردن دستاوردها و برتریهای نظامی ایران ادامه یافت. در سال 1984 امریکا اعلام داشت که پیروزیهای ایران با منافع ایالات متحده مغایر است.
در بهمن 1363 آمریکا با فروش و تحول سلاحهای «دو منظوره» مثل هلیکوپتر به عراق گامهای جدیدی در مسیر حمایت از عراق علیه ایران برداشت.
منافقین در ایران در دهه 60 و پس از آن طی عملیات های تروریستی و بمب گذاری های متعدد توانست 17 هزار نفر از ایرانیان را به شهادت رساند. این گروه اگرچه یک گروه مخالف در داخل ایران بود اما از حمایت های بی چون و چرای آمریکا و عامل دست نشانده آن در منطقه یعنی دولت بعث عراق برخوردار بود به طوری که مستندات این حمایت ها موجود است.
عامل دو اقدام تروریستی انفجار حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر و انفجار ساختمان نخست وزیری در هشتم شهریور پس از اقدام تروریستی متواری شده و سر از عراق بعث همان متحد آمریکا در آوردند.
منافقین پس از کشتار چهره های مکتبی در ایران به عراق نقل مکان کرده و از خاک حکومت بعث عراق علیه انقلاب نوپای اسلامی اقدام مسلحانه کردند. حمایت آمریکا از منافقین به طور مستقیم و غیر مستقیم اما با استقبال صدام حسین هم پیمان آمریکا از مسعود رجوی و پناه دادن به آنها در اشرف در سال 64 خود نمود عینی تری یافت.
هم کاسه بودن منافقین با آمریکا نیز زمانی اثبات شد که پس از سرنگونی رژیم بعث عراق و آشفتگی اوضاع منافقین در عراق این سربازان آمریکایی بودند که مسئولیت حفاظت و حراست محل اقامت منافقین را برعهده گرفتند.
فروردین 1395 در ادامه حمایت های آمریکایی ها از گروهک تروریستی «منافقین»، قطعنامه ای در حمایت از این گروهک به کنگره آمریکا ارائه شد. در شرایطی که پس از سرنگونی رژیم بعث عراق بازماندگان گروهک منافقین برای بقای زندگی از اشرف به سمت لیبرتی رهسپار شدند کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا بر آن شد تا در همکاری مشترک آمریکا و عراق از اعضای منافقین مستقر در اردوگاه لیبرتی حفاظت شود.
مشارکت نظامی مستقیم امریکا در مخاصمه علیه ایران زمینه ساز انهدام سکوهای نفتی ایران در آبهای خلیج فارس شد.
در 27 مهرماه 1366 چهار ناو امریکایی مجهز به موشکهای هدایت شونده سکوهای نفتی «رسالت» و «رشادت» را گلوله باران کردند در جریان این گلوله باران، تاسیسات سکوها منهدم و تولید نفت متوقف شد.
در 29 فروردین 1367 دو سکوی نفتی «رشادت» و «سلمان» مربوط به حوزههای نفتی «سیری» و «سلمان» مورد حمله چند فروند ناو و هلیکوپتر جنگی امریکا قرار گرفته و به آتش کشیده شدند. پس از حمله امریکا به سکوهای نفتی ایران، ناوچه سهند که بندر عباس را به سوی مناطق نفتی مورد حمله ترک کرده بود نیز در غرب تنگه هرمز از سوی هواپیماهای امریکا هدف قرار گرفته به آتش کشیده و منهدم شد.
ایالات متحده در طول جنگ و بخصوص در اواخر آن اطلاعات ارزشمندی را از موقعیت و آرایش نیروهای نظامی و مراکز اقتصادی - صنعتی ایران در اختیار عراق قرار داد. امریکا با گسترش قلمرو پرواز هواپیماهای آواکس مستقر در عربستان، منطقه وسیعی از جبهههای جنوب و خلیج فارس را تحت پوشش خود داشت. ایالات متحده علاوه بر آواکسها، با جمعآوری اطلاعات از ماهوارهها آنها را در اختیار عراق قرار میداد که در پیروزیهای عراق و ناکامی بعضی از عملیات ایران بسیار مؤثر بودند.
روزنامه واشنگتن پست در این باره نوشت: منظور از کمک به عراق، ارائه اطلاعات حساس برای انجام حملات دقیق به هدفهای ایرانی و کمک به افزایش فشار نظامی به ایران جهت پذیرفتن آتش بس از سوی مقامات این کشور میباشد.
صدام حسین در اردیبهشت 1363 درباره اطلاعاتی که از سوی آمریکا درباره ایران دریافت می کرده است صراحتا اعلام کرد: عراق از اطلاعات هواپیماهای آواکس که توسط خلبانان امریکایی به پرواز درمیآمد و در عربستان سعودی مستقر بود استفاده کرده است.
12 تیرماه یادآور یکی از تلخترین خاطرات مردم ایران است. در 12 تیر سال 67 یک فروند هواپیمای مسافربری ایرباس خطوط هوایی جمهوری اسلامی که از بندرعباس عازم دبی بود که بر فراز آبهای خلیج فارس و در نزدیکی جزیره هنگام مورد حمله یگان دریایی آمریکا، مستقر در آبهای خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.
این هواپیما که با دو فروند موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله قرار گرفت حامل 290 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از 66 کودک، 53 زن و 46 تبعه کشورهای خارجی کشته شدند.
اولین تجربه غرب در تحریم ایران به دوران حکومت مصدق و در راستای مخالفت با ملی شدن صنعت نفت رخ داد. غربیها درصدد برآمدند با استفاده از ابزار تحریم و فشار اقتصادی بر ایران که تنها درآمدش منابع حاصل از فروش نفت بود، جریان ملّی شدن صنعت نفت در ایران را مهار کنند. اما دولت مصدق عقب ننشست نکرد و با توسعه بازارهای خارجی و فروش نفت به قیمتی کمتر از آنچه که در بازارهای جهانی اقدام کرد.
دومین تجربه همزمان با پیروزی انقلاب و در سال 57 بود که تحریم صنعت نفت در این مقطع از طریق فراخواندن کارشناسان خارجی و عدم تأمین قطعات زیرساخت این صنعت و نیز تخلیه کلیه اطلاعات کشف منابع جدید نفتی آغاز شد. به گونهای که صادرات روزانه 4 میلیون بشکه نفت قبل از انقلاب به یک باره به زیر 1 میلیون بشکه نفت رسید. این امر ناگهانی باعث کاهش عرضه و افزایش قیمت نفت از 12 دلار به مرز 34 دلار شد اما ایران با فروش نفت به قیمت 30 دلار از بحران ایجاد شده نجات یافت.
در زمان جنگ 8 ساله تحمیلی عراق علیه ایران، آمریکا با حمایت آشکار از صدام و تجهیز نظامی و اقتصادی عراق در کنار رژیم بعث قرار گرفت. در 7 آبان 1366 طبق تصمیم کنگره آمریکا، ورود کالاها و فرآوردههای آمریکایی به ایران تحریم شد. این تحریم دامنه وسیعی از محدودیتها و ممنوعیتهای اقتصادی، فنآوری علمی، نظامی و راهبردی را دربرمیگرفت.
پس از شکست عراق در جنگ 1991 به منظور جلوگیری از برتری یافتن جمهوری اسلامی ایران بر عراق و برهم خوردن توازن قوا در منطقه، دولت آمریکا با تصویب قانون «منع گسترش تجهیزات نظامی ایران و عراق» اقدام به تنگ کردن حلقه تحریم اقتصادی ایران نمود.
«بیل کلینتون» رئیسجمهوری وقت آمریکا در سال 1374 به دلیل آنچه که حمایت ایران از تروریسم بین المللی و مخالفت با صلح خاورمیانه می نامید، هرگونه مشارکت شرکتهای آمریکایی در توسعه صنعت نفت ایران را منع کرد و کلیه مبادلات اقتصادی با کشورمان را تحریم نمود. در 29 شهریورهمان سال نیز رئیسجمهور آمریکا اجازه یافت شرکتهای غیرآمریکایی را که فنآوری صنعت نفت را در اختیار ایران میگذارند، تحریم کند.
یک سال بعد به موجب قانون «تحریم ایران و لیبی» دولت آمریکا موظف شد تا هر شرکت خارجی را که بیشتر از 20میلیون دلار در صنعت نفت ایران سرمایه گذاری کند، تحریم و مجازات نماید. البته این قانون که برای مدت 5 سال مقرر شده بود در 12 مرداد 1380 بار دیگر با تصویب کنگره و امضای «جرج دبلیو بوش» تمدیدشد.
همچنین در راستای تداوم تحریم ها علیه ایران قانون «مبارزه با تروریسم و مجازات مرگ» که هدف آن منع هرگونه مبادلات مالی با ایران و جلوگیری از کمکهای مالی به کشورهایی که به جمهوری اسلامی ایران تجهیزات و خدمات نظامی میدهند به تصویب رسید.
در سال 1378 دولت آمریکا، ایران را به دلیل نقض آزادی مذهب مورد تحریم های جدیدی قرار داد.
شکل گیری پرونده هسته ای مسئله تحریم اقتصادی ایران به لحاظ کیفی، با اعمال نفوذ آمریکا وارد مرحله کاملاً متفاوتی شد و پای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل هم به اعمال تحریمهای همه جانبه علیه جمهوری اسلامی ایران باز شد.
در سال 85 آمریکا 10 نفر از فارغالتحصیلان دانشگاه صنعتی شریف که به دعوت دانشمندان ایالات متحده جهت شرکت در یک گردهمایی به کالیفرنیا دعوت شده بودند را بازداشت و زندانی کرد یک سال بعد نیز شرکتهای آمریکایی «مایکروسافت» و «یاهو»، ایران را از لیست کشورهایی که خدمات وب دریافت میکنند، خارج کرد.
در سال 86 وزارت خزانهداری آمریکا با وارد ساختن اتهاماتی مضحک، لیستی از بانکهای ایرانی و تعدادی از نهادها و شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لیست تحریمهای خود قرار داد و با استفاده از قدرت لابیهای صهیونیستی چون تشکیلات «آیپک»، بانک جهانی نیز اعلام کرد از دادن خدمات به این بانکها و مؤسسات خودداری خواهد کرد.
پس از اغتشاشات سال 88 باراک اوباما رئیس جمهور وقت آمریکا در گزارشی از عملکرد کشورش از نقش آفرینی در اغتشاشات پس از انتخابات پرده برداشت و محور اصلی عملیات رسانه ای کاخ سفید علیه ایران را نهادی دولتی به نام «شورای پخش مدیران» در آمریکا عنوان کرد و شبکه خبر فارسی صدای آمریکا و رادیو فردا متعلق به رادیو آزاد اروپا را از جمله رسانه هایی اعلام کرد که تحت نظر این شورا در پروژه انقلاب و کودتای رنگی در ایران ایفای نقش کردند.
اوباما در این گزارش اعلام کرد که تلویزیون شبکه خبر فارسی صدای آمریکا و رادیو فردا نیز به صورت 24 ساعته به پخش برنامه و اخبار در ایام پس از انتخابات و زمان اغتشاشات در تهران و برخی شهرهای دیگر پرداختند و همچنین فرکانس های ماهواره ای جدید، یک مسیر اینترنتی حفاظت شده، تویتر و فیس بوک از دیگر ابزارهایی بودند که واشنگتن در فتنه سال 88 از آنها برای گسترش اغتشاشات استفاده کرد.
این اعترافات اما از زبان «کریگ رابرتز» سیاستمدار مشهور آمریکایی درقالب مقاله ای با عنوان «آیا اعتراضات ایران یک انقلاب رنگی هدایت شده دیگر از سوی آمریکاست؟»، اینگونه بیان شده است که «اعتراضهای تهران نشانههایی از اعتراضات هدایت شده توسط سازمان سیا در گرجستان و اوکراین دارد، باید نابینا باشیم که چنین چیزی را نبینیم».
شنبه 30 اردیبهشت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در اولین سفر خارجی خود به عربستان سعودی رفت و ضمن فروش سلاح به دولت عربستان با خاندان سعودی به رقص شمشیر پرداخت.
این سفر اما زمانی محل بحث و تامل است که کمتر از یک ماه پس از این سفر دو گروه تکفیری وهابی داعش که مورد حمایت عربستان سعودی و آمریکاست در حمله مسلحانه به مجلس شورای اسلامی و حرم بنیانگذار انقلاب اسلامی دست به اقدامی تروریستی زدند.
سخن آخر
اگرچه فهرست جنایات آمریکا علیه ملت ایران چه در قامت حمایت از تروریست هایی همچون منافقین و داعش علیه ملت و نظام جمهوری اسلامی ایرانی و چه در قالب قطعنامه ها و تحریم ها طوماری تمام ناشدنی است اما همین طومار بلندبالا نشان از کینه آمریکا از نظام جمهوری اسلامی ایران و ملت ما دارد که به یاد می آورد جمله فراموش نشدنی شهید مظلوم بهشتی را که گفت «آمریکا از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر».
منبع:مهر
انتهای پیام/