به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، پسر شیشهای که پس از قتل مادرش سعی داشت با داستانسرایی خود را بیگناه معرفی کند، درنهایت پس از ٧ روز تناقضگویی پرده از راز این جنایت برداشت.عقربهها ساعت ٤ بعدازظهر سهشنبه، ٩ خردادماه امسال را نشان میداد که ناگهان پسر جوانی با حضور در خیابان کمالی از همسایهها و اهالی محل برای نجات جان مادرش درخواست کمک کرد. اهالی محل که با دیدن محسن شوکه شده بودند، خیلی زود با امدادگران اورژانس تماس گرفتند و با ورود به خانه محسن با مادر ٧٠سالهاش که روی زمین افتاده بود، روبهرو شدند.
خیلی زود تیمهای امدادی در خانه پسر جوان حاضر شدند و پس از بررسیهای ابتدایی با توجه به آثاری که روی بدن مادر پیر وجود داشت، از مرگ مشکوک مادر محسن به ماموران کلانتری ١١٢ ابوسعید خبر دادند. بدین ترتیب تیمی از ماموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران همراه بازپرس مرادی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی برای تحقیقات بیشتر پای در صحنه جرم گذاشتند.
تیم جنایی در خانه زن ٧٠ساله
با توجه به آثار جراحت روی بدن قربانی جنایت، بازپرس پرونده دستور داد تا جسد مادر محسن برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شود و پسر جوان نیز در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. کارآگاهان در ادامه تحقیقات میدانی در محل زندگی محسن و مادرش پی بردند که ساعت ٢ تا ٣ بعدازظهر روز سهشنبه صدای درگیری این مادر و پسر به گوش رسیده است؛ اما پس از لحظاتی این درگیری پایان گرفته و محسن با خارجشدن از ساختمان درخواست کمک برای نجات جان مادرش کرده است.
ماموران در گام بعدی پی بردند که محسن سابقه اعتیاد به موادمخدر داشته و چندینبار به خاطر مصرف موادمخدر صنعتی شیشه در مراکز ترک اعتیاد و همچنین بیمارستان روانپزشکی بستری شده است.
تجسسهای میدانی نشان از آن داشت که محسن بارها تحتتأثیر شیشه با مادر و اهالی محل درگیری داشته و این در حالی بود که کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند که زن ٧٠ساله بر اثر فشار روی گردن و خفگی به کام مرگ فرو رفته است.
با توجه به اطلاعاتی که در اختیار پلیس قرار داشت، ماموران پسر جوان را بهعنوان مظنون اصلی پرونده هدف تحقیق قرار دادند.
محسن ٣٩ساله در تحقیقات ابتدایی گفت: روز حادثه برای خرید از خانه خارج شده بودم و وقتی به خانه بازگشتم ابتدا هر چه مادرم را صدا زدم، کسی پاسخگو نشد تا اینکه وارد سالن پذیرایی شدم و با مادرم که روی زمین افتاده بود، روبهرو شدم.
هر چه مادرم را صدا زدم، پاسخی نشنیدم تا اینکه از همسایهها درخواست کمک کردم.
بازپرس جنایی با توجه به تناقضگوییهای محسن دستور بازداشت وی را صادر کرد تا با تجسسهای پلیسی راز این جنایت پنهانی فاش شود.
محسن سعی داشت با داستانسرایی، خود را در ماجرای مرگ مادرش بيگناه معرفی کند و این در حالی بود که ادعاهایش با ماجرای شنیدن صدای درگیری بین او و مادرش از همسایهها و نظریه پزشکی قانونی تناقض داشت و همین کافی بود تا پسر جوان پس از ٧ روز سکوت راز این جنایت پنهانی را فاش کند.
اعتراف به قتل مادر
ساعت ٨ صبح روز گذشته محسن که در بازداشت پلیس آگاهی تهران قرار داشت، پرده از راز قتل مادرش برداشت.
این جوان در اعترافاتش گفت: من و مادرم اعتیاد داشتیم و بارها به خاطر اینکه در وضع مناسبی قرار نداشتیم، با هم درگیر میشدیم و همه از ماجرای درگیری و اختلاف ما اطلاع داشتند.
وی افزود: روز حادثه وقتی در خانه بودم، مادرم به سمت من حمله کرد و این در حالی بود که من تازه مواد کشیده بودم و حال و روز خوبی نداشتم به همین خاطر برای ساکتشدنش مجبور شدم با دست گردن و گلویش را بگیرم تا آرام شود اما پس از لحظاتی دیدم که مادرم روی زمین افتاد و نفس نمیکشید.
ترسیده بودم و هرچه تلاش کردم تا مادرم را نجات دهم بیفایده بود تا اینکه از خانه خارج شدم و از اهالی محل و همسایهها برای نجات جان مادرم درخواست کمک کردم.
بنا به این گزارش، محسن پس از اعتراف به قتل مادرش برای تحقیقات بیشتر و بازسازی صحنه جنایت به دستور بازپرس پرونده در اختیار ماموران اداره ١٠ پلیس آگاهی تهران قرار دارد.
منبع:شهروند
انتهای پیام/