این روزنامه در گزارشی نوشت: شاید تناقضآمیز به نظر برسد، اما اجلاس اخیر کشورهای اسلامی عربی و آمریکا که با حضور 56 تن از سران کشورهای اسلامی در ریاض برگزار شد، ظاهری متفاوت از ترامپ را نشان داد. وی در طول مبارزات انتخاباتی خود همواره سخنان توهینآمیزی علیه مسلمانان بیان می کرد، در حالی که در ریاض «پیام دوستی، امید و عشق» را اظهار کرد.
شاید نتوان به آسانی فراموش کرد که ترامپ بیش از یک بار، اوباما را به خاطر تعظیم در برابر پادشاه عربستان مسخره کرد. با این همه روزنامههای مهم سعودی و عربی (در پی سفر ترامپ به عربستان) این موضوع را برجسته کردند که ترامپ برای اینکه نشان مخصوص بنیانگذار عربستان را بر گردنش بیندازند، سرش را فرود آورد.
دست دادن اوباما با ملک عبدالله، پادشاه وقت عربستان در نخستین سال ریاست جمهوری وی جار و جنجال زیادی به پا کرد و کوچکترین حرکت سر وی ممکن بود به منزله «سر فرود آوردن» در برابر پادشاه عربستان قلمداد شود.
چه ترامپ در برابر پادشاه عربستان تعظیم کرده باشد و چه این کار را نکرده باشد، هم اکنون بیش از هر زمان دیگر واضح است که ترامپ به صراحت به دنبال جلب نظر عربستان است.
ترامپ در نخستین سفر خارجی خود به عنوان رئیس جمهور آمریکا، بارها ایران را محکوم کرد. چندان مایه تعجب نیست که عربستان سعودی، آمریکا و اسرائیل در یک موضوع مشترک به یکدیگر ملحق شده اند: «یعنی انتقاد شدید از ایرانِ متهم به طرح های توسعهطلبانه در منطقه.»
در ادامه این مطلب آمده است: محمد بن سلمان (جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان) در سخنانی که به خوبی نشاندهنده خصومت عربستان با ایران پس از انقلاب است، به صراحت هرگونه احتمال تعامل با ایران را رد کرد، چرا که به گفته وی ایران مشغول فراهم کردن زمینه ظهور امام مهدی (عج) است.
بر اساس عقل سلیم، شاید این سؤال درست به ذهن خطور کند که چرا عربستان تا این حد نگران (ظهور) «منجی بشریت» است که فارغ از اختلافات فرقهای، در کانون توجه اسلام قرار دارد.
همچنین این مفهوم (ظهور منجی بشریت) در شمار زیادی از ادیان و مذاهب که به ظهور یک منجی که عدالت را در جهان برقرار خواهد کرد، معتقدند، مفهومی محوری است.
نویسنده این مطلب در ادامه نوشت: اما این شاهزاده سعودی با سخنان صریح خود هیچ جایی برای گمانهزنی درباره اظهارات خود برضد ایران، و بر ضد منجی بشریت باقی نگذاشت.
سیاست، حفاظت از منافع است، با این همه، چطور کسی می تواند استدلالهایی علیه شخصیت مقدسی همچون امام مهدی (عج) بیان کند که بر اساس قرآن و احادیث، به منزله مظهر ارزشهای الهی و نشانه انکارناپذیر الله در دوره آخرالزمان است و وجودش به نفع همه بشریت است.
روزنامه نیشن در ادامه نوشت: بیایید نگاهی گذرا به گاهشمار حملات تروریستی در جهان در قرن بیست و یکم بیندازیم: حملات تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 که القاعده، مغز متفکر آن بود؛ بمبگذاری در قطار در مادرید در سال 2004 که القاعده مسئولیت آن را بر عهده گرفت؛ بمبگذاریهای سال 2005 در لندن که یک پاکستانی تبار انجام داد؛ حملات سال 2011 در نروژ که دو نفر عامل آن بودند و به وابستگی خود به هیچ گروهی اعتراف نکردند؛ حملات مرگبار پاریس در نوامبر 2015 که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفت؛ بمبگذاری سال 2016 در استانبول که گفته میشود یک گروه جداییطلب کرد به همراه داعش آن را انجام داد؛ داعش مسئولیت حمله سال 2016 در بروکسل را بر عهده گرفت و تیراندازیهای سال 2015 در سن برناردینو، واقع در ایالت کالیفرنیا را یک زوج انجام دادند که به داعش اعلام وفاداری کرده بودند.
همچنین در حملات تروریستی بمبئی یا حملات اخیر در منچستر، ایران حتی از دور نیز مشارکت نداشت.
بیایید موضع ایران را در مرحله پس از پیروزی انقلاب تاکنون بررسی کنیم. ایران از طرحهای امپریالیستی آمریکا و متحدانش به صراحت انتقاد کرده است. آمریکا و اسرائیل، شیطان بزرگ و کوچک قلمداد میشوند و در ایران از این صفت برای آنها استفاده میشود.
ایران، عربستان را به مشارکت ضمنی با صهیونیستها در گذشته متهم کرد، که اجلاس اخیر (ریاض) گواه این امر است.
در جبهه ایدئولوژیکی که قبلاً مخفی بود و هم اکنون علنی شده است، عربستان هیچ ابایی از اعلام مشارکت با آمریکا ندارد، که به معنای تقویت روابط با اسرائیل علیه ایران، عراق، فلسطین، یمن و سوریه است.
در ادامه این مطلب آمده است: ایران برگهای برنده زیادی در میان کشورهای مسلمان دارد؛ چرا که هیچ یک از کشورهایی که به اجلاس ریاض دعوت شدند، هرگز آمریکا و اسرائیل را در خصوص نقض گسترده حقوق بشر، خواه در فلسطین، خواه یمن، به چالش نکشیدهاند.
ایران به عنوان تنها مدافع حقوق مردم شناخته می شود. بنابراین ایران از مردم حمایت میکند، در حالی که عربستان صرفاً برای تقویت جایگاه خود در منطقه، از رژیمهای استبدادی و بیاصل و اساس حمایت میکند.
ایدئولوژی امام خمینی (ره) هم اکنون به واقعیت پیوسته است، چرا که قرار گرفتن دو قطب مخالف در اجلاس کشورهای اسلامی عربی و آمریکا، یادآور واژه «اسلام آمریکایی در برابر اسلام محمدی» است؛ واژهای که امام خمینی (ره) به نحوی شایسته آن را ساخت.
آمریکا، اسرائیل و عربستان برای مهار جنبشهای مردمی، از جمله در فلسطین، بحرین و یمن، با یکدیگر متحد شدهاند. حتی اگر هم ایران از این جنبشها حمایت کند، آنها جنبشهای آزادیخواهی هستند که مردم به راه انداختهاند، همچون فلسطینیهایی که با رژیم صهیونیستی خشونتطلب مبارزه می کنند.
حوثیها (جنبش انصارالله) مدتهاست که به دست عربستان و قدرت های امپریالیستی جهان متحمل رنج و مصیبت شدهاند، و تنها ایران است که قول حمایت از آن را می دهد.
بنابراین، ایران تنها کشور مسلمان است که قول حمایت از ستمدیدگان را در سراسر جهان داده است، خواه فلسطینیان در خاورمیانه، حوثیها (جنبش انصارالله) در یمن، مردم بحرین، یا مبارزه با داعش در عراق و سوریه.
حزبالله لبنان در حالی به خاطر حمایت از مردم مظلوم در برابر قدرتها مقصر دانسته میشود که در هیچ از فعالیتهای تروریستی در جهان هرگز هیچ وابستگی به این گروه مشهود نبوده است.
نیشن نوشت: تاریخ تکرار شده، و عربستان از نظر شاخصهای رعایت حقوق بشر در پایینترین رده قرار گرفته است، و با این همه، آمریکا با وجود همه به اصطلاح نگرانیهای خود درباره حقوق بشر و صلح، در متحد شدن با عربستان هیچ تردیدی به خود راه نمیدهد.
فلسطین قرن هاست که صحنه تروریسم آشکار بوده است، با این همه، در اجلاس کشورهای اسلامی عربی و آمریکا که در آستانه سفر ترامپ به اسرائیل برگزار شد، درخواست برای حفاظت از منافع اسرائیل مطرح شد.
در انتهای این مطلب آمده است: ایران متهم به دامن زدن به درگیری فرقهای در منطقه شده است. تهدید القاعده، النصره، داعش، طالبان، بوکو حرام هیچ ربطی به «شیعه» ندارد، بلکه این تهدید متعلق به ایدئولوژی -موسوم به تکفیری- است که مشابه وهابیت در عربستان است. منشاء پیدایش بیشتر این گروههای تروریستی، عربستان است.