در این گزارش نظرات اندیشمندان و صاحب نظران شرق و غرب درباره امام خمینی (ره) را میخوانید:
* شخصيت امام(ره)
"روبين وود زورث " در تشريح جريان ملاقات خود با امام خميني (ره) در جماران مي نويسد : « زماني كه امام خميني از در وارد مي شد احساس كردم كه از لابه لاي آن گردبادي از نيروي معنوي وزيدن گرفت . گويا در وراي آن عباي قهوه اي ، عمامه مشكي و ريش سفيد روح زندگي جريان داشت ؛ به طوري كه همه بينندگان را محو تماشاي خود كرد . در آن هنگام حس كردم كه با حضور او همه ما كوچك شده ايم و گويا در سالن كسي جز او باقي نمانده است . آري او بارقه اي از نور بود كه در قلب و روح همه حضار رسوخ كرده بود . او تمام معيارهايي را كه گمان مي كردم مي توانند مرا در تعريف و ارزيابي شخصيت و مقامش ياري كنند ، در هم شكست . او با حضور خود آن قدر در ما تـأثير گذارد كه احساس كردم تمام روح و جسمم را فرا گرفته است.
زماني كه بر روي صندلي خود نشست ، احساس كردم كه نيرويي از وجودش ساطع مي شود ؛ نيرويي بسان يك گردباد كه اگر با دقت نگاه مي كردي در مي يافتي كه نوعي آرامش مطلق در درون آن نهفته است . چرا كه امام خميني (ره) بسيار جدي و استوار و مسلط بود .در عين حال او را آن چنان ساكت و آرام مي يافتي كه گويي نيرويي ثابت و استوار در درون او جريان دارد و البته اين نيرو همان چيزي است كه رژيم سابق ايران را به يك باره برچيد . حال آيا چنين شخصيتي مي تواند يك فرد عادي باشد ؟ … من تاكنون هيچ يك از مردان بزرگ را برتر از اين مرد و يا نظير او نديده ام .
كمترين چيزي كه مي توانم بگويم اين است كه گويا او يكي از انبياي گذشته است و يا اين كه او موساي اسلام است و آمده تا فرعون كافر را از سرزمين خود براند . »
در تحليل شخصيت امام خميني (ره) با نگاهي عميق به روح ملكوتي و افكار بلند و ويژگي هاي منحصر به فرد روحي و معنوي و آثار و بركات فراوان حيات طيبه ايشان موجب شد تا ناظران بيروني در مورد ايشان بگويند كه « صداي امام خميني (ره) براي مردم ايران حكم صداي خدا را داشت . » در نظر ميليون ها انسان موحد : « او دست خدا بر روي زمين » و « هديه آسماني و ملكوتي براي خاكيان بود. »
سلوك معنوي و افكار متعالي و تقيد بي چون و چراي ايشان به دستورهاي شرعي و تعاليم اهل بيت عصمت و طهارت هر مسلمان منصفي را بر اين باور استوار مي ساخت كه « گويي شخصيتي از شخصيت هاي بزرگ صدر اسلام با معجزه اي به دنيا بازگشته تا پس از پيروزي امويان و به خون غلتيدن شهيدان ، اهل بيت سپاه علي را رهبري كند. »
گرچه « امام خميني (ره) تجلي منحصر به فرد مبارزه طلبي اسلام در قبال استيلاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي غرب بود » اما « پيام امام خميني (ره) در ميان مسلمانان ، نه فقط شيعيان بلكه در همه منطقه و جهان طنين افكند . »
شخصيت الهي و پيام هاي معنوي حضرت امام خميني (ره) بسياري از پيروان ساير اديان ومذاهب را به شدت تحت تأثير خود قرار داد ؛ تا آنجا كه در نظر برخي از تحليلگران و متفكران مسيحي . « او مسيح معاصر بود و دقيقا اشعه صلابت و سازش ناپذيري عيسي بن مريم بود . » و برخي ديگر از مسيحيان سخن از « تأثيرپذيري شديد از مقام و عظمت و تحمل و بردباري شكوهمند امام خميني (ره) و درك احساس عطيه و موهبت الهي در اولين ديدار با ايشان » به ميان آورده اند .
*اعتراف بيگانگان
شخصيت امام خميني (ره) ، علاوه بر برانگيختن تحسين جهانيان ، دشمنان ايشان و انقلاب راهم ، بر آن داشت تا از ويژگي هاي خيره كننده او سخن به ميان آورند . تا آنجا كه برخي از كارگزاران شيطان بزرگ نيز با تسليم در برابر عظمت امام خميني (ره) در اعتراف به آن اظهار داشتند . « ترديدي نمي باشد كه ايشان يكي زا مردان بزرگ تاريخ در اين قرن بود . كمتر كسي تا امروز مي توان يافت كه از جاذبه و نفوذي همانند آنچه كه نه تنها در ايران بلكه در جهان داشت برخوردار باشد و توجه قدرت هاي بزرگ را تا اين حد به خود معطوف دارد . »
تايمز لندن كه به سخن گوي دويست ساله دولت استعماري انگليس معروف بوده است ، درتوصيف امام خميني (ره) مي نويسد : « امام خميني (ره) مردي بود كه توده ها را با كلام خود مسحور مي كرد . وي به زبان مردم عادي سخن مي گفت و به طرفداران فقير و محروم خود اعتماد به نفس مي بخشيد . اين احساس آنها را قادر ساخت تا هر كسي را كه سر راهشان باشد از بين ببرند . وي به مردم نشان داد كه حتي مي توان در برابر قدرت هايي مثل آمريكا ايستاد و نهراسيد.
روزنامه هرالد تريبون هم درباره امام خميني (ره) لب به اعتراف مي گشايد و مي نويسد : « آيت الله خميني يك انقلابي خستگي ناپذير بود كه تا آخرين لحظه حيات به آرزوي خود براي پي ريزي يك جامعه اسلامي و حكومت اسلامي در ايران وفادار ماند . آيت الله خميني در آنچه براي سرزمين باستاني اش مي خواست لحظه اي درنگ نكرد . وي خود را مأمور مي دانست كه مي بايد ايران را از آنچه فساد و انحطاط غرب مي ديد پاك كند و خلوص اسلامي را به ملت بازگرداند . »
*امام خميني (ره) به تقرير انديشمندان
تحليل گران و صاحب نظران عميقا معتقدند با آغاز عصر امام خميني (ره) دين و دينداري در جهان گسترش يافته است و دين زنده شده و كليساها جان تازه گرفته اند و حتي … مذهبي بودن در اروپا ارزش و معناي تازه اي يافته است .ميليون ها نفر در غرب به انتظار ظهور حضرت عيسي نشسته اند و در يك كلام ، عصر امام ، عصر احياي دين و معنويت در جهان معاصر مي باشد .
۱) آيت الله مصباح يزدی
وی كه از اساتيد گرانقدر حوزه علميه قم محسوب مي شوند ، مي فرمايد :
«مهم ترين دست آورد حركت امام خميني (ره) احياي دين و دين گرايي در جهان معاصر بود ؛ به گونه اي كه به بركت اين حركت ، نه تنها پيروان دين اسلام بلكه پيروان ديگر اديان از جمله مسيحيت نيز حياتي دوباره يافته و در نتيجه ، گرايش به دين و دين داري در ساير ملل نيز افزايش يافته است . ايشان در همين مورد ، به سخن يك اسقف مسيحي از مكزيك اشاره كرده كه در ديدار با ايشان اظهار داشت : « اين افتخار مخصوص شماست كه توانستيد ايمان را در دنيا زنده كنيد و بالاترين كه كشورداري را با دين داري توأم كنيد . ما مسيحيان اين توان را نداريم كه ايمان را در مردم حفظ كنيم ؛ چرا كه مردم ديگر اطميناني به ما ندارند . بالاتر اين كه نتوانستيم دين داري را با كشورداري توأم كنيم .
۲) پرفسور حميد مولانا :
وي رئيس و بنيان گذار بخش ارتباطات بين المللي دانشگاه امريكن واشنگتن دي سي است كه با بيان بخشي از تأثيرات شگرف حضرت امام خميني (ره) در جهان معاصر اظهار مي دارد : « به عقيده من هيچ صدايي در قرن بيستم مثل صداي امام خميني (ره) جهان را به لرزه در نياورد . حضرت امام خميني (ره) پس از جنگ جهاني اولين شخصيتي بودند كه به صورت جهاني طلسم سكوت را در مقابل طاغوت و ظلم شكستند . اگر اين طلسم نشكسته بود امروز شوروي زنده بود .
وي انديشمند و روزنامه نگار تازه مسلمان سوئيسياست كه در تشريح تأثيرات عظيم انقلاب اسلامي مي گويد : امروز در اروپا احساس مي شود سقوط ديوار برلين با انقلاب و قيامي كه شما آغاز كرديد مرتبط است . تأثيرات اين قيام اسلامي امروز در اروپا محسوس است . در اروپا حدود ۱۲ تا ۱۵ ميليون مسلمان زندگي مي كنند كه صد هزار نفر آنها در سوئيس هستند .
وي مي افزايد : « امام خميني (ره) نه تنها مسلمانان را بيدار كردند ، بلكه بر جهان غير اسلام هم از خود تأثيراتي بر جاي نهادند»
هوبر در جايي ديگر مي گويد : « بدانيد آن مرد سالخورده كه رهبر شما بود ، هرگز نمرده است ؛ بلكه هنوز زنده است و فعال . چرا كه همه اين تحولات به دست ايشان ايجاد شده است . » وي كه دانشمندي آلماني و قائم مقام دانشكده فني دانشگاه « برمن » آلمان است ، معتقد است كه « امام خميني (ره) بيدارگر همه موحدان در عصر ما است . احياي دين و معنويت در روزگاري كه سيطره ماديت و ابزار مادي و انديشه هاي ضد معنوي جامعه بشري را در چنبره خود گرفته بود. مديون امام خميني (ره) و ياران انقلاب اسلامي است. »
۳) محمد لنسل :
وي رئيس مركز فرهنگي تجديد حيات اسلام در اتريش است كه در مقاله اي تحت عنوان تأثير نهضت امام خميني (ره) بر اروپا مي نويسد : « بي ترديد انقلاب اسلامي امام خميني (ره) نه تنها تصوير تازه اي از اسلام در اروپا ارائه كرد ، بلكه حتي زندگي مذهبي غيرمسلمانان را هم دگرگون ساخت ؛ به عبارت ديگر امروز حتي در اروپا نيز مذهبي بودن ارزش و معناي تازه اي يافته است . اين عبارت را رئيس جمهور اسبق اتريش در يك سخنراني بيان كرد كه انقلاب اسلامي به تمامي افراد مذهبي اعتبار و اتكاء به نفس تازه اس ارزاني داشت . »
۴) طلال عتريسي :
ايشان استاد دانشگاه لبنان است كه با تأكيد بر پيوند اساسي تحولات جاري در زمينه رويكرد معنوي بشر با قيام الهي حضرت امام خميني (ره) تصريح مي كند : « رهبري امام خميني (ره) و پيروزي انقلاب اسلامي ، اساس حركت و تمدن جهاني كنوني مي باشد . »
۵) پرفسور اسماعيل كيلبس :
او فيلسوف برجسته اسپانيايي زبان ها است كه با اشاره به حيات مجدد دين در صحنه زندگي بشر در وصف جايگاه حضرت امام خميني (ره) مي گويد : « دين زنده شده است ، كليساها جان تازه گرفته اند ، توجه به مذهب و انديشه هاي مذهبي در دانشگاه ها ديگر زشت و كم بها تلقي نمي شود . زيبايي هاي معنوي در زندگي روزمره مورد بازيابي قرار گرفته است ، جهان براي نجات و زيبا كردن روابط اجتماعي اش به قدرت دين و جاذبه هاي معنوي گرايش شديد پيدا كرده است و اين همه ناشي از دعوت نويني بوده كه امام خميني (ره) با انقلاب ديني اش در عرصه افكار و ذهنيت جامعه جهاني آغاز كرد . »
* تـأثيرات امام خميني (ره)
تحولات مهم جامعه بشري پس از عهد رنسانس و انزواي بيش از پيش شعائر ديني و ايمان مذهبي در غرب و رشد سريع تفكرات الحادي ماترياليستي و گرايش برخي كشورهاي جهان به نظام فكري – سياسي ماركسيستي ، بسياري از صاحب نظران را به اين باور هدايت كرد كه انزوا و اضمحلال كامل ، سرنوشت محتوم اديان الهي است.
قيام امام خميني (ره) و موفقيت انقلاب اسلامي شرايط جديدي را به وجود آورد كه حاكي از ورود جهان به دوره اي متفاوت از ادوار گذشته و عصري با ويژگي هاي ممتاز ديني و معنوي بود . آن چه اكنون به وضوح مشهود است ، با استمرار انقلاب اسلامي و گسترش حيرت آور دايره نفوذ پيام هاي معنوي آن ، دنياي ما شاهد تحولات عظيمي گشته است و دوراني جديد آغاز شده است .
۱) امام خميني (ره) و احياي حيات ديني :
موهبت آسماني انقلاب اسلامي كه در حقيقت سرآغاز عصر جديد در حيات بشري گرديد ، مبدأ زماني تجديد هويت معنوي و ديني و اسلامي انسان معاصر محسوب مي گردد . تحليلگران زيادي بر اين باورند كه تجديد حيات معنوي و ديني بشر « با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آغاز شده است و به اين لحاظ دهه شصت را بايد اولين دهه از اين تجديد عهد محسوب داشت .»
به همين جهت بايد گفت : « اگر بنا باشد تاريخي را براي احياي هويت ديني در جهان معاصر در نظر بگيريم ، آن تاريخ ۱۹۷۹ ميلادي است ؛ يعني مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه خيزش عظيمي را براي تفكرات ديني در تمام اديان به وجود آورده است .
آخرين آمارها در مورد احياي تفكر ديني كه در سال ۱۹۹۰ صورت پذيرفته نشان مي دهد كه تقريبا ۷۰ درصد مردم اروپا احساس دينداري مي كنند . در تمام اديان از هندويسم گرفته تا بوديسم و … و انواع فرقه هاي مسيحيت ، همه از يك نوع بازگشت به تفكر ديني خبر مي دهند و انقلاب اسلامي ايران موجب احياي تفكر ديني در جهان گشت . »
صاحب نظران زيادي بر اين باورند كه تأثيرات انقلاب اسلامي بر تجديد حيات هويت ديني بشر بسيار عميق مي باشد . دكتر « سعيد محمد الشهابي » سردبير مجله معروف و پر تيراژ العالم ، در اين باره مي گويد :« انقلاب اسلامي ايران نه تنها در جامعه اسلامي بلكه در اكثر جوامع تأثير اساسي و بنيادي داشته است . بي شك طي بيست سال گذشته هيچ حركتي به اندازه انقلاب ايران نتوانسته بر جامعه بشري تأثير گذار باشد ، دين نقش اساسي و حياتي در اجتماع دارد و انقلاب اسلامي ايران اين نور را بر بشريت تاباند و روشني بخشيد. »
وي اضافه نمود : « انقلاب اسلامي سبب شد تا روشنفكران و متفكران ضرورت توجه به مسائل ديني و تأثير آن بر وجدان بشريت و افكار سياسي – اجتماعي را به خوبي مورد توجه قرار دهند . ما در عصر انقلاب اسلامي شاهد رجوع و تمسك مسلمين و غيرمسلمين به اهل دين شديم .»
تأثيرات گسترده انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) بر حيات ديني و معنوي انسان معاصر ، توجه تحليلگران بين المللي را در رسانه ها به خود جلب نموده است . شبكه اول تلويزيوني بي بي سي انگليس در يكي از قسمت هاي مجموعه برنامه مستند خود به نام « قرن دوم » كه به مناسبت نزديك شدن قرن ۲۱ تهيه كرده بود ، به بحث و بررسي پيرامون موضوع مورد اشاره پرداخته ، مي گويد :
« آنچه در ايران در سال ۱۹۷۹ رخ داد ، نه تنها براي ايرانيان بلكه براي تمام اديان جهاني نقطه عطفي بود ؛ نقطه عطفي كه از بازگشت ميليون ها نفر در سراسر دنيا به اصول گرايي مذهبي خبر مي دهد .»
به گفته اين شبكه ، « در سراسر جهان ، پيروان ديگر اديان مانند ، مسيحيت ، يهوديت ، و هندو نيز به اصول گرايي مذهبي روي آوردند .حتي در تركيه نيز كه هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود ، روند بازگشت به اصول اسلامي سرعت گرفته است . »
پيروزي انقلاب اسلامي در عرصه اي مختلف و رجعت دوباره بشر معاصر به باورهاي ديني تحليل گران غرب را به بيان اعترافات صريحي در خصوص غفلت قدرت هاي جهاني از پتانسيل عظيم دين واداشته است .
دانيل پاپيس رئيس انجمن سياست خارجي ايالات متحده آمريكا ، در كنفرانسي در اسلامبول تركيه گفت : « بايد اعتراف كنيم كه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ما براي افكار ديني و مذهبي هيچ جايي باز نكرده بوديم ، ولي از اين پس براي ما آمريكايي ها ضروري است كه زمينه اي جهت مطالعه و تحقيق پيرامون مذهب فراهم آوريم . »
سخنان « بري رابين » از روزنامه نگاران معروف غربي و نويسنده مقاله اسلام نرمال در جلسه روزنامه نگاران معروف غربي در شهر بروكسل وجه ديگري از واقعيت مورد اشاره ما مي باشد .وي در اين جلسه گفت : « واشنگتن در سال هاي گذشته اهميت دين در ارتباطات سياسي و ديپلماسي را درك نكرده بود و اين مسأله مشكلات فراواني را براي ما آمريكايي ها به وجود آوردكه براي واشنگتن گران تمام شد . »
« رابين » افزود « اگر بخواهيم در آينده با اين مشكلات مواجه نباشيم بايد اين مطلب را بپذيريم و آن را درك كنيم كه دين يك واقعيت اساسي و زيربنايي جوامع بشري است . »
به واسطه شرايط جديد جهاني و تأثيرات رو به افزايش دين در جهان معاصر « بعد از انقلاب اسلامي تحولي عظيم در ارزيابي دين در آمريكا به وجود آمده است ؛ به طوري كه امروز دين در همه مجامع علمي ، فرهنگي و سياسي و … مورد بحث است . » و تحقيقات متنوعي در اين باره به صورت مداوم صورت مي پذيرد چنان كه : « پنج سال پيش در آمريكا مسأله اصول گرايي ديني در جهان را بررسي كردند و پنج كتاب مختلف از اديان متفاوت ، نظير اسلام ، مسيحيت و يهود و … در خصوص آن منتشر كردند و جالب اين كه همه كتب منتشر شده مسأله ريشه دار بودن دين و اعتقادات در جامعه را بررسي و مورد توجه قرار داده اند . »
در هر حال نقش اساسي انقلاب اسلامي در اين خصوص ، غيرقابل انكار بوده است . اين موارد قبل از پيروزي انقلاب اسلامي وجود نداشت و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نمودار شد . چنان كه نويسنده و تحليل گر روزنامه تايمز چاپ لندن مي نويسد : « … در پاييز ۱۳۵۷ دنياي غرب به دليل انقلاب ايران بار ديگر اسلام را كشف كرد … و ماغربي ها خيلي زود فهميديم كه الله اكبر به معناي خدا بزرگتر است مي باشد . »
۲) امام خميني (ره) و بطلان نظريه هاي ضد ديني :
در سال هاي متمادي پيش از انقلاب اسلامي « پيروزي نظريات مادي آن چنان حتمي به نظر مي رسيد كه انديشوران قرن هجدهم مانند « بيل » و فلاسفه دائره المعارفي فرانسه به طور كلي ، مكان و منزلتي براي دين در آينده قائل نبودند.
به همين نحو در قرن نوزدهم فلسفه هايي پديد آمد كه يا به طور كلي منكر دين مي شد ، مانند فلسفه ماركس و يا خود مذهبي دروغين را جايگزين اديان آسماني حوزه نفوذ اديان بزرگ الهي به ويژه دين مبين اسلام ، امروزه ديگر تحليل گران وقايع سياسي و تحولات اجتماعي به خود جرأت انكار جايگاه رفيع دين در اجتماع بشري و پيش بيني انزواي آن را در آينده جهان معاصر نمي دهند ، بلكه با چرخشي ۱۸۰ درجه اي از مواضع پيشينيان خود تصريح مي نمايند : « بازي قدرت جهاني كه در دهه هاي آينده پديد خواهد آمد ، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام ، مذاهب كاتوليك و مذاهب ديگر قابل درك نيست. »
با كاوشي هر چند مختصر در كلام نخبگان سياسي و اجتماعي شرق و غرب ، شاهد هستيم كه انديشه هاي امام خميني (ره) در ميان جوامع مختلف بشري و حتي رهبران اين جوامع به شدت ريشه دوانده است و به رغم تبليغات منفي رسانه هاي غربي عليه جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي ايران، ايدئولوژي هايي كه موجبات شكل گيري اين انقلاب را فراهم كرده اند ، اكنون به كانون توجه انديشمندان تبديل شده اند ، چرا كه بسياري از متفكرين نقش ويژه اي را براي اين ايدئولوژي هاي ديني قائلند و معتقدند كه اين ايدئولوژي هاي برگرفته از انقلاب حضرت امام خميني (ره)، كمر سكولاريسم را به خاك خواهد ماليد و در نهايت پايان تاريخ نه به واسطه انديشه هاي ليبرال و سكولار كه با پيروزي انديشه هاي مذهبي و ديني رقم خواهد خورد.
شايد اعتراف تلويحي « فرانسيس فوكوياما » يكي از بزرگترين نظريه پردازان عصر انديشه ليبرال دموكراسي ، به شكست اين گفتمان در مقاله « پايان تاريخ » هم ناظر به همين امر باشد.
انتهای پیام/