بخشی از بیانات ایشان به شرح ذیل است:
* سؤالی راجع به بحث «عدالت اجتماعی» دارم. علیرغم بیانات شما در چند سال گذشته، این بحث درگیر بازیهای سیاسی گردید و به آن غایتی که جنابعالی فرموده بودید، چندان نزدیک نشد. آیا زمان آن نرسیده است که به طریق اصولی به این بحث بنگریم و داراییهای افراد را مورد بررسی قرار دهیم و این امر را از دولتمردان آغاز کنیم و به مرور در جامعه تسری دهیم؟
این حرفِ بسیار خوبی است که گفتنش آسان است، اما عمل کردنش بسیار بسیار مشکل مینماید. به مجرد اینکه به سمت بعضی از مسؤولان دست دراز شود، طبعا اولِ گله و شِکوه و فریاد آنهاست. یک وقت میبینید که در اصل کار هم مانعتراشی میشود و انجام نمیگیرد! من یک عقیده جدی دارم که بحث «عدالت اجتماعی» باید تعقیب شود -شکی در این نیست و بارها هم این را گفتهام- منتها آن کسی که باید تعقیب کند، بنده نیستم؛ دستگاههای قضایی و دستگاههای دولتی هستند که بایستی دنبال کنند.
یک مقدار از این قضیه باید به برکت قوانینِ خوب حل شود؛ یک مقدار باید به برکت اجرا حل شود؛ یک مقدار هم باید به برکت بازرسی دستگاههای برتر و بالاتر حل شود؛ یعنی دستگاههای دولتی، نسبت به بخشهای زیرمجموعه خودشان. بههرحال، من نسبت به این قضیه، با نویسنده این نامه همعقیدهام و امیدوارم که پیش برود.
البته کارهایی هم میشود؛ نه اینکه هیچ کاری نشود. بنده چندی پیش در همین زمینه از قوه قضاییه سؤالی کردم. گزارشهایی دادند و کارهایی هم انجام میگیرد؛ لیکن روند کار طوری نیست که بنده را هم راضی کند؛ چه برسد شما را که جوان و آرمانخواه هستید.
* راهحل عملی برای حل مشکل اقتصاد کشور -مشکلاتی نظیر اشتغال و مسکن و غیره- چیست؟ آیا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» وجود دارد؟ اگر ممکن است، توضیح بفرمایید.
بله، مقولهای به نام «اقتصاد اسلامی» هست و دربارهاش کتاب هم نوشته شده است. برخی از اقدامات اقتصادىِ دولتی هم که از اولِ انقلاب تا بهحال انجام گرفته -مثل فعالیتهای بانکی و برخی از فعالیتهای دیگر- بر اساس همان «اقتصاد اسلامی» است.
به نظر من، مشکل اقتصاد کشور، قابل حل است و برنامههای قابل قبولی هم در این زمینه فراهم شده است. سال گذشته، آقای رئیس جمهور به کمک جماعتی، بعد از تلاش زیاد، برنامهای را فراهم کردند که به نام «برنامه ساماندهی اقتصادی» معروف شد. برنامه خوبی بود؛ آن را پیش من هم آوردند و بنده هم آن را تأیید کردم. اگر همان برنامه اجرا شود، البته نتایج خوبی خواهد داشت. منتها آن برنامه را در همین برنامه پنجساله گنجاندهاند.
اگر برنامه پنجساله با آن سیاست هایی که ما به طور مشخص و با مشورت فراوان و کار زیادی که روی آن شده و اعلام هم کردهایم، تطبیق کند، من شک ندارم که در طول پنج سال، اثر محسوسی دیده خواهد شد. نمیگویم بهکلی همه مشکلات حل میشود؛ اما یقینا اثر محسوسی دیده خواهد شد. مشروط بر اینکه آن سیاستها دقیقا رعایت شود. البته ما، هم به خود دولت و هم به مجلس سفارش کردیم که مراقبت کنند تا آنجایی که عملی است -که فکر هم میکنیم همهاش یا نزدیک به همهاش عملی است- این سیاستها در مواد برنامهها دیده شود.
* ویژگىِ یک روزنامه خوب چیست؟ کدامیک از نشریات فعلی را با این ویژگی نزدیک میبینید؟
اولا این توقع خوبی نیست که بنده فلان روزنامه را برای شما اسم بیاورم و مثلا بگویم بنده فلان روزنامه را به این ویژگیها نزدیک میبینم؛ باید خودتان انتخاب کنید. من گمان نمیکنم که این مسؤولیت سنگینی بر دوش دانشجو باشد که بگردد و روزنامه خوب را انتخاب کند.
ما روزنامههای خوب هم داریم. البته نوشتهاند که ویژگیهایش چیست؟ معلوم است؛ روزنامهای که هدفش اطلاعرسانی سالم، تحلیل سالم، تحلیل خوب، ارائه مطالب قوی و پرداختن به دغدغههای عمومی یا اکثر مردم، همراه با روشهای هنری باشد. این روزنامه به نظرم روزنامه خوبی خواهد بود. بعضی از روزنامههای ما اینطور هستند؛ بعضی هم نیستند؛ بعضی هم خیلی بدند!
* چه دلیلی وجود دارد که با اشرافیگرىِ ایجاد شده در بسیاری از مقامات کشوری، برخورد قاطع صورت نمیگیرد؟ چرا اصل قانون اساسی در مورد بررسی اموال اشخاص حکومتی بهطور دقیق اجرا نمیشود؟
البته اینکه اموال مسؤولان کشور را به طور دقیق رسیدگی کنند، چنین چیزی در قانون اساسی نیست. فقط در مورد تعدادی از مقامات -مثل رهبری، ریاست جمهوری و بعضیهای دیگر- هست که اینها اولِ مسؤولیتشان باید گزارش موجودی مال خودشان را بدهند؛ از مسؤولیت هم که کنار رفتند، باز بایستی صورت موجودیشان را بدهند، تا معلوم شود که در این مدت چهچیزی گیرشان آمده و چه چیزی اضافه کردهاند.
البته این اصل هم اجرا میشود. بنده خودم به مناسبت شروع مسؤولیت ریاست جمهوری و پایانش و نیز مسؤولیت بعدی، بارها این ورقه را پُر کردم و برای قوه قضاییه فرستادم. دیگران هم این کار را میکنند؛ منتها این سؤال راجع به اشرافیت، سؤال بسیار درستی است. اگر واقعا من احساس کنم که این سؤال و این مطالبه و این گرایش، در مجموعه جوانان دانشجو هست، حقیقتا خدا را شکر میکنم. شما بدانید که گرایش اشرافیگری، آن چیزی نیست که بشود با قانون و با دادگاه و با بازجویی و با امثال اینها علاجش کرد؛ خیلی سختتر از این حرفهاست. این از جمله مقولاتی است که بایستی فضای عمومی کشور -احساسات مردم، خواست مردم و به تعبیر رساتر، فرهنگ عمومی مردم- آن را دفع کند تا این علاج شود. آن کسانی که به اشرافیگری گرایش دارند و دلشان برای زندگی اشرافی لک میزند -یعنی خوردن و پوشیدن و زندگی کردن و مشی کردن به سبک اشراف و دور از زندگی متوسط مردم- یکی از کارهایی که میکنند، این است که این دید و ذهنیت را در مردم بهوجود آورند که این چیز خوبی است و ارزش است؛ کمااینکه قبل از انقلاب اینگونه بود.
قبل از انقلاب، مسؤولان حکومت، هرچه بیشتر با تشریفات و جاه و جلال و تکبر و تفرعن و لباسهای فاخر ظاهر میشدند، یک عده از عوام مردم بیشتر خوششان میآمد! فرهنگ عمومی را اینگونه شکل داده بودند. بعد از انقلاب بعکس شد. لذا کسانی هم که اهل کارهای اشرافیگری بودند، از ترس گرایش مردم، اجتناب میکردند؛ اما امروز بتدریج میخواهند کار را بعکس کنند. به نظر من، اشرافیگری برای یک کشور آفت است؛ اشرافیگرىِ مسؤولان، آفت مضاعف است؛ بهخاطر اینکه اگر اشراف عالَم از مال خودشان -حالا حلال و حرامش به عهده خودشان- خرج میکنند، از مال خودشان اشرافیگری میکنند؛ اما اگر مسؤولان اشرافیگری کنند، از مال مردم خرج میکنند؛ مال خودشان که نیست.
این اشرافیگری، با احساس عمومی مردم، با نوشتن، با گفتن و با ترویج این فکر، درست خواهد شد. این باید به یک فرهنگ تبدیل شود؛ کاری نیست که بشود بهصورت دادگاه ویژه و محاکمه و امثال اینها درستش کرد.