به گزارش گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ پایگاه اینترنتی نشریه لوبلاگ در گزارشی با عنوان «غفلت از هزینه های جنگ» به قلم ویلیام هارتونگ (William Hartung) نوشت: حتی در موارد نادری که هزینه های آماده شدن آمریکا برای جنگ و راه انداختن جنگ در رسانه ها پوشش داده می شود، باز هم هزینه جنگ هایی که آمریکا به راه می اندازد هیچ گاه مورد توجه قرار نگرفته است.
در گزارش لوبلاگ آمده است: زمانی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا می خواست در مقابل ادعای استفاده سوریه از سلاح های شیمیایی علیه غیرنظامیان اقدام کند 59 موشک کروز متعلق به نیروی دریایی آمریکا را به یک فرودگاه نظامی در سوریه شلیک کرد که هزینه آن 89 میلیون دلار بود. در بهترین حالت، این حمله را می توان یک حمله نمادین در نظر گرفت زیرا دولت بشار اسد دقیقاً روز بعد، از همین فرودگاه نظامی مأموریت های هوایی علیه مخالفان انجام داد؛ اما این حمله با هر هدفی که انجام شد یک چیز را ثابت کرد و آن اینکه هزینه های نظامی هر نوع اقدام نظامی در عصر حاضر بسیار بالاست.
نویسنده این گزارش در ادامه نوشت: در حالی که 89 میلیون دلار در مقایسه با بودجه 600 میلیارد دلاری وزارت دفاع آمریکا عددی ناچیز است اما این پول در مقایسه با بودجه سایر نهادها قابل توجه است؛ این میزان پول دو برابر بودجه سالانه 38 میلیون دلاری «مؤسسه صلح آمریکا» و بیش از نصف بودجه 149 میلیون دلاری «مؤسسه ملی هنر» است و اینها مؤسساتی هستند که با توجه به تخصیص بودجهها در دولت ترامپ احتمالاً به تعطیلی کشانده شوند. اگر این حملات هوایی ما - یا هر کس دیگری - را امن تر کرده باشد، ارزشش را دارد، اما مسئله این است که این حملات به امنیت ما و هیچ کس دیگر کمک نکرده است.
در قرن حاضر که قرن نبردهای نظامی بی وقفه است، مردم آمریکا هرگز از هزینه های هنگفت جنگ هایی که به نام این کشور به راه می افتد، اطلاع ندارند. هزینه های انسانی - از جمله مرگ 370 هزار نفر که بیش از نیمی از آنها غیرنظامی هستند و میلیون ها نفر که خانه هایشان ویران شد و آواره کشورهای دیگر شدند - قطعاً جزء فاجعه بارترین پیامد این جنگ ها بوده اند اما هزینه های اقتصادی جنگ های اخیر ما نباید مورد غفلت قرار گیرد، زیرا هم این هزینه ها به نوبه خود بسیار زیاد هستند و هم بسیاری از فرصت ها به خاطر این هزینه ها از دست رفته است.
حتی در موارد نادری که هزینه های آماده شدن برای جنگ و جنگیدن آمریکا در رسانه ها پوشش داده می شود، اما این هزینه ها هیچ گاه مورد توجه قرار نگرفته است. برای مثال در سپتامبر گذشته، گزارش «پروژه هزینه های جنگ» که توسط «مؤسسه واتسون» متعلق به دانشگاه براون انجام شد، نشان داد که از سال 2001 تا کنون آمریکا 4.79 هزار میلیارد دلار برای جنگ های عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه و همچنین مبارزه ها وزارت امنیت داخلی هزینه کرده است. این گزارش در بیشتر رسانه های جریان اصلی پوشش داده شد، از جمله نشریه های «بوستون گلوب»، «لس آنجلس تایمز»، «آتلانتیک» و «گزارش اخبار آمریکا و جهان». اما با توجه به اهمیت این هزینه بالا، این خبر می بایست در صفحه نخست همه روزنامه های آمریکا باشد و در رسانه های اجتماعی حرف اول را بزند و موضوع ده ها مقاله در نشریه های مختلف باشد اما این اتفاق نیفتاد.
با وجود این آمار و ارقام فراتر از حد تصور است. هزینه های جنگ مستقیم حدود 1.7 هزار میلیارد دلار از مبلغ کل است؛ یعنی اندکی کمتر از نیمی از هزینه های کل. پنتاگون این هزینه ها را نه از بودجه عادی بلکه از بودجه جداگانه ای به نام بودجه «عملیات های اضطراری خارجی» خرج کرد. بنابراین، بیش از 900 میلیارد دلار از محل بودجه عادی و بودجه وزارت امور بازنشستگان نظامی از جنگ بازگشته صرف جنگ غیرمستقیم کرد. فراموش نکنید که بیش از 500 هزار میلیارد دلار مربوط به بودجه وزارت امنیت داخلی از سال 2001 به بعد را نیز به این مبلغ اضافه کنید؛ همچنین باید بودجه هزار میلیارد دلاری مراقبت از بازنشستگان نظامی از جنگ برگشته را نیز در نظر گرفت. در واقع، هزینه های جنگ شایسته توجه ویژه است.
«اداره بازنشستگان بازگشته از جنگ» (اداره وترنز) دارای مشکلات مزمن در زمینه مراقبت کافی و پرداخت مزایا به شیوه ای مناسب به این افراد است. بزرگترین مشکل این اداره عبارت است از تعداد زیادی بازنشستگان بازگشته از جنگ های اخیر واشنگتن. از زمان آغاز جنگ های افغانستان و عراق، دو میلیون پرسنل نظامی سابق وارد سامانه «اداره بازنشستگان بازگشته از جنگ» شده اند. نیمی از آنها مستمری بگیران مربوط ناتوانی مادام العمر هستند. یک نفر از هر هفت نفر - 327 هزار نفر - از آسیب های مغزی رنج می برند. جای تعجب ندارد که از سال 2001 به بعد هزینه های این اداره سه برابر شده است. هزینه های این اداره اکنون به بیش از 180 میلیارد دلار در سال رسیده است و هنوز هم این اداره نمی تواند همه موارد را پوشش دهد و برای آنها پزشک و پرستار استخدام کند تا نیازهای آنها برآورده شود.
اکنون تصور کنید که سیل عظیم بازگشتگان از جنگ های پانزده سال گذشته چه شرایطی را برای این اداره بوجود خواهد آورد و گزارش «پروژه هزینه جنگ» در سال 2032 چگونه خواهد بود. با توجه به همه این مسائل، ممکن است فکر کنید که هزینه درازمدت مراقبت از بازنشسته های بازگشته از جنگ قبل از آغاز جنگ ها از طرف رئیس جمهور تعیین می شود ولی در واقعیت اینگونه نیست.
دونالد ترامپ را در نظر بگیرید. حتی قبل از آنکه وی جنگی بزرگ به راه اندازد، هیچ ژنرال پرانرژی را در اختیار ندارد، چرا که آنها طی 15 سال گذشته همه انرژی خود را در نبردها از دست داده اند. به علاوه، او کاملاً شفاف اعلام کرده است که آماده است طی سال های آتی صدها میلیارد دلار حاصل از مالیات را به وزارت دفاع اختصاص دهد.
انتهای پیام/