نیایش‌های امام علی‌بن‌الحسین که به صورت مجموعه‌ای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده است.

گزیده‌ای از صحیفه سجادیهبه گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام علی‌بن‌الحسین نیمه دوم زندگانی خود را در محیطی به سر می‌بردند که از یک سو زیر مراقبت مأموران شام و مواظبت بر آنکه مبادا از آل علی و خاندان او نامی به نیکی برده شود، و چنان در این کار سخت می‌گرفتند که مردم می‌کوشیدند خود را از چشم آنان دور نگاه دارند مبادا متهم شوند، تا آنجا که علی‌بن‌الحسین می‌گوید: «در مکه و مدینه بیست تن نیست که ما را دوست بدارد.» و از سوی دیگر شهرهای مسلمان‌نشین هر روز در تباهی اخلاق و فساد اجتماعی بیشتر فرو می‌رفت گوئی عامه مردم گوش‌های خود را بسته بودند، مبادا سخن حق در آن فرو رود.
می‌توان گفت نیایش‌های امام علی‌بن‌الحسین (ع) که به صورت مجموعه‌ای از دعا به نام صحیفه سجادیه گرد آمده، آینه‌ای است که تصویر اجتماعی آن روز (مخصوص مدینه) را در آن می‌توان دید. بیزاری از کردار و گفتار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه می‌بیند و می‌شنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو تربیت دین و قرآن و پاکیزه ساختن جان‌ها از آلایش. گوئی امام علی‌ابن‌الحسین (ع) می‌خواهد تا آنجا که ممکن است، بر زبان دعا مردم را از شیطان ببرد و به خدا پیوند دهد.

نيايش، در طلب پرده‌پوشى و نگهدار

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَفْرِشْنِي مِهَادَ كَرَامَتِكَ، وَ أَوْرِدْنِي مَشَارِعَ رَحْمَتِكَ، وَ أَحْلِلْنِي بُحْبُوحَةَ جَنّتِكَ، وَ لَا تَسُمْنِي بِالرّدّ عَنْكَ، وَ لَا تَحْرِمْنِي بِالْخَيْبَةِ مِنْكَ.

وَ لَا تُقَاصّنِي بِمَا اجْتَرَحْتُ وَ لَا تُنَاقِشْنِي بِمَا اكْتَسَبْتُ، وَ لَا تُبْرِزْ مَكْتُومِي، وَ لَا تَكْشِفْ مَسْتُورِي، وَ لَا تَحْمِلْ عَلَى مِيزَانِ الْإِنْصَافِ عَمَلِي، وَ لَا تُعْلِنْ عَلَى عُيُونِ الْمَلَإِ خَبَرِي‏

أَخْفِ عَنْهُمْ مَا يَكونُ نَشْرُهُ عَلَيّ عَاراً، وَ اطْوِ عَنْهُمْ مَا يُلْحِقُنِي عِنْدَكَ شَنَاراً

شَرّفْ دَرَجَتِي بِرِضْوَانِكَ، وَ أَكْمِلْ كَرَامَتِي بِغُفْرَانِكَ، وَ انْظِمْنِي فِي أَصْحَابِ الْيَمِينِ، وَ وَجّهْنِي فِي مَسَالِكِ الْ‏آمِنِينَ، وَ اجْعَلْنِي فِي فَوْجِ الْفَائِزِينَ، وَ اعْمُرْ بِي مَجَالِسَ الصّالِحِينَ، آمِينَ رَبّ الْعَالَمِينَ

خدايا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و بسترهاى اعزاز خود را برايم بگستران، و مرا به شريعه‏هاى رحمتت در آور، و به آغوش بهشت خود وارد ساز، و به راندن از خويش مرنجان، و به نااميدى از خود محروم مكن، و در گرو اعمالم مكش، و بر رفتارم خرده مگير، و رازم را آشكار مكن، و سرم را فاش مساز. و عملم را به ميزان عدالت مسنج و باطنم را پيش برگزيدگان خلق آشكار مدار، آنچه را كه انتشارش بر من ننگ است از ايشان بپوشان و آنچه را كه مرا پيش تو رسوا كند، از نظر ايشان در هم نورد. به رضاى خود درجه‏ام را بلند كن، و به آمرزش خود عزتم را كامل ساز، و مرا در زمره اصحاب يمين در آور، و در راه‌هاى ايمنان ببر، و در گروه رستگاران قرار ده، و مجالس صالحين را بوسيله من آباد ساز دعايم را مستجاب فرماى. اى پروردگار جهانيان.

نيايش، در تذلل به پيشگاه خداى عزوجل
رَبّ أَفْحَمَتْنِي ذُنُوبِي، وَ انْقَطَعَتْ مَقَالَتِي، فَلَإ؛تتّّ حُجّةَ لِي، فَأَنَا الْأَسِيرُ بِبَلِيّتِي، الْمُرْتَهَنُ بِعَمَلِي، الْمُتَرَدّدُ فِي خَطِيئَتِي، الْمُتَحَيّرُ عَنْ قَصْدِي، الْمُنْقَطَعُ بِي.

قَدْ أَوْقَفْتُ نَفْسِي مَوْقِفَ الْأَذِلّاءِ الْمُذْنِبِينَ، مَوْقِفَ الْأَشْقِيَاءِ الْمُتَجَرّينَ عَلَيْكَ، الْمُسْتَخِفّينَ بِوَعْدِكَ‏

سُبْحَانَكَ أَيّ جُرْأَةٍ اجْتَرَأْتُ عَلَيْكَ، وَ أَيّ تَغْرِيرٍ غَرّرْتُ بِنَفْسِي‏

مَوْلَايَ ارْحَمْ كَبْوَتِي لِحُرّ وَجْهِي وَ زَلّةَ قَدَمِي، وَ عُدْ بِحِلْمِكَ عَلَى جَهْلِي وَ بِإِحْسَانِكَ عَلَى إِسَاءَتِي، فَأَنَا الْمُقِرّ بِذَنْبِي، الْمُعْتَرِفُ بِخَطِيئَتِي، وَ هَذِهِ يَدِي وَ نَاصِيَتِي، أَسْتَكِينُ بِالْقَوَدِ مِنْ نَفْسِي، ارْحَمْ شَيْبَتِي، وَ نَفَادَ أَيّامِي، وَ اقْتِرَابَ أَجَلِي وَ ضَعْفِي وَ مَسْكَنَتِي وَ قِلّةَ حِيلَتِي.

موْلَايَ وَ ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَ مِنَ الدّنْيَا أَثَرِي، وَ امّحَى مِنَ الْمَخْلُوقِينَ ذِكْرِي، وَ كُنْتُ مِنَ الْمَنْسِيّينَ كَمَنْ قَدْ نُسِيَ‏

مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي عِنْدَ تَغَيّرِ صُورَتِي وَ حَالِي إِذَا بَلِيَ جِسْمِي، وَ تَفَرّقَتْ أَعْضَائِي، وَ تَقَطّعَتْ أَوْصَالِي، يَا غَفْلَتِي عَمّا يُرَادُ بِي.

مَوْلَايَ وَ ارْحَمْنِي فِي حَشْرِي وَ نَشْرِي، وَ اجْعَلْ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ مَعَ أَوْلِيَائِكَ مَوْقِفِي، وَ فِي أَحِبّائِكَ مَصْدَرِي، وَ فِي جِوَارِكَ مَسْكَنِي، يَا رَبّ الْعَالَمِينَ.

اى پروردگار من، گناهانم مرا خاموش ساخته، و رشته گفتارم را بگسیخته است، زیرا حجتى برایم نمانده است، و از این رو به بلیه خود اسیر، و به کردار خود در گرو، و در خطاى خود سرگشته، و از مقصد خود سرگردان و در راه درمانده‏ام هم اکنون نفس خویش را در موقف ذلیلان گناهکار داشته‏ام: در موقف بدبختانى که بر تو جرى شده‏اند، و وعده تو را سرسرى شمرده‌‏اند. 

منزهى تو! به چه جرأت بر تو دلیرى کردم؟! و به کدام فریب خود را به مهلکه افکندم؟! مولاى من، رحمت آور بر زمین خوردنم با صفحه صورتم، و بر لغزیدن گامم و ببخش به حلم خود بر نادانیم، و به احسان خود بر بدکرداریم. زیرا منم که به گناه خود مقر، و به خطاى خود معترفم، و این دست و سر من است که براى قصاص از نفس خویش آن را به زارى تسلیم کرده‏ام. بر پیرى و به آخر رسیدن عمر و نزدیک شدن مرگ و ناتوانى و مسکینى و بیچارگیم رحمت آور. اى مولاى من، و چون نشان من از دنیا منقطع شود، و یادم از میان آفریدگان محو گردد، و همچون کسى که یکباره از یاد برود، از فراموش شدگان گردم، بر من رحمت آور اى مولاى من و هنگام دیگرگون شدن صورت و حالم، آنگاه که بدنم بپوسد، و اعضایم از هم بپاشد، و پیوندهایم بگسلد، بر من رحمت آور. اى واى از بى‏خبرى من از آنچه در باره‏ام اراده شده. مولاى من، و هنگام زنده کردن و برانگیختنم بر من رحمت آور، و در آن روز توقفم را با دوستانت، و به راه افتادنم را از موقف حشر به دار جزاء در سلک یارانت، و مسکنم را در جوارت قرار ده، اى پروردگار جهانیان.

نيايش، هنگامى كه خبر مرگ كسى را می‌شنيد يا از مرگ ياد می‌كرد

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصّرْهُ عَنّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتّى لَا نُؤَمّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ‏

وَ سَلّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً

وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللّحَاقِ بِكَ حَتّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامّتَنَا الّتِي نُحِبّ الدّنُوّ مِنْهَا

فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ‏
أَ
مِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از طول امل نگاه دار، و با اداى حق عمل دست آرزو و امل را از گريبان ما كوتاه گردان تا به پايان رساندن ساعتى را پس از ساعتى، و در يافتن روزى را در پى روزى، و پيوستن نفسى رابه نفسى و گامى را در پى گامى آرزو نكنيم، و ما را از فريب آرزو به سلامت و از شرورش در امان دار، و مرگ را نصب العين ما قرار ده، و ياد كردنمان را از مرگ گسسته و ناپيوسته مساز، و از اعمال شايسته توشه عملى برايمان قرار ده كه با آن براى بازگشت بسوى تو شتاب كنيم، و به زود رسيدن به كوى تو حرص ورزيم، تا مرگ براى ما آرامگاهى باشد كه با آن انس گيريم، و محل الفتى كه بسويش مشتاق باشيم، و خويشاوند نزديكى باشد كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. پس هر زمان كه آن را بر ما وارد سازى و بسوى ما فرود آورى، ما را از ديدار چنان ديداركننده‏اى نيكبخت ساز و چون در آيد ما را با او مأنوس گردان، و ما را در مهمانى او بدبخت مساز و از ديدنش سرافكنده مكن و آن را درى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خود قرار ده، و ما را در سلك هدايت شدگانى بميران كه گمراه نشوند، و فرمانبردارانى كه اكراه نداشته باشند، و تائبانى كه عصيان نكنند، و بر گناه اصرار نورزند اى ضامن مزد نيكوكاران. و اى مصلح كار تباهكاران.

نيايش، در طلب خير

اللّهُمّ إِنِيّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ

وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيّدْنَإ؛سسّّ بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ.

وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمّا تَخَيّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدّ الْعَافِيَةِ
حَبّبْ إِلَيْنَا مَا نَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ‏

وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيّتِكَ حَتّى لَا نُحِبّ تَأْخِيرَ مَا عَجّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيّرَ مَا كَرِهْتَ.

وَ اخْتِمْ لَنَا بِالّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيراً، إِنّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.

خدايا از تو می‌خواهم كه به دانائيت خير را برايم بگزينى. پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و در باره‏ام به خير حكم فرماى، و ما را به حكمت اختيار خود ملهم ساز، و آن را براى ما وسيله رضاء به قضاء و تسليم به حكم خود قرار ده. و به اين وسيله پريشانى شك و ترديد را از ما دور ساز، و ما را به يقين مخلصين تأييد فرماى، و به خويشتن وا مگذار، كه از معرفت آنچه براى ما برگزيده‌اى فرو مانيم، تا آنجا كه قدر ترا سبك شماريم، و مورد رضاى ترا مكروه داريم، و به چيزى كه از حسن عاقبت دورتر و به خلاف عافيت نزديكتر است متمايل شويم. آنچه را از قضاى خود كه ما از آن اكراه داريم پيش ما محبوب ساز. و آنچه را از حكم تو كه دشوار می‌پنداريم بر ما آسان كن و ما را به گردن نهادن مشيتى كه بر ما وارد ساخته‏اى ملهم ساز. تا تأخير آنچه را تعجيل فرموده‏اى، و تعجيل آنچه را به تأخير افكنده‏اى، دوست نداريم، و آنچه را تو دوست دارى مكروه نشماريم و آنچه را مكروه دارى بر نگزينيم. و كار ما را به آنچه فرجامش پسنديده‏تر و مآلش بهتر است پايان بخش زيرا كه تو عطاياى نفيس می‌دهى. و نعمتهاى بزرگ می‌بخشى، و تو بر هر كار قدرت بی‌پايان دارى.

نيايش در اشتياق به طلب آمرزش از خداى تعالى

اللّهُمّ صَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ صَيّرْنَا إِلَى مَحْبُوبِكَ مِنَ التّوْبَةِ، و أَزِلْنَا عَنْ مَكْرُوهِكَ مِنَ الْإِصْرَارِ
ا
للّهُمّ وَ مَتَى وَقَفْنَا بَيْنَ نَقْصَيْنِ فِي دِينٍ أَوْ دُنْيَا، فَأَوْقِعِ النّقْصَ بِأَسْرَعِهِمَا فَنَاءً، وَ اجْعَلِ التّوْبَةَ فِي أَطْوَلِهِمَا بَقَاءً

وَ إِذَا هَمَمْنَا بِهَمّيْنِ يُرْضِيكَ أَحَدُهُمَا عَنّا، وَ يُسْخِطُكَ الْ‏آخَرُ عَلَيْنَا، فَمِلْ بِنَا إِلَى مَا يُرْضِيكَ عَنّا، وَ أَوْهِنْ قُوّتَنَا عَمّا يُسْخِطُكَ عَلَيْنَا

وَ لَا تُخَلّ فِي ذَلِكَ بَيْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِيَارِهَا، فَإِنّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِلِ إِلّا مَا وَفّقْتَ، أَمّارَةٌ بِالسّوءِ إِلّا مَا رَحِمْت‏

اللّهُمّ وَ إِنّكَ مِنَ الضّعْفِ خَلَقْتَنَا، وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنَا، وَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ابْتَدَأْتَنَا، فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلّا بِقُوّتِكَ، وَ لَا قُوّةَ لَنَا إِلّا بِعَوْنِكَ‏

فَأَيّدْنَا بِتَوْفِيقِكَ، وَ سَدّدْنَا بِتَسْدِيدِكَ، وَ أَعْمِ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا عَمّا خَالَفَ مَحَبّتَكَ، وَ لَا تَجْعَلْ لِشَيْ‏ءٍ مِنْ جَوَارِحِنَا نُفُوذاً فِي مَعْصِيَتِكَ‏

اللّهُمّ فَصَلّ عَلَى مُحَمّدٍ وَ آلِهِ، وَ اجْعَلْ هَمَسَاتِ قُلُوبِنَا، وَ حَرَكَاتِ أَعْضَائِنَا وَ لَمَحَاتِ أَعْيُنِنَا، وَ لَهَجَاتِ أَلْسِنَتِنَا فِي مُوجِبَاتِ ثَوَابِكَ حَتّى لَا تَفُوتَنَا حَسَنَةٌ نَسْتَحِقّ بِهَا جَزَاءَكَ، وَ لَا تَبْقَى لَنَا سَيّئَةٌ نَسْتَوْجِبُ بِهَا عِقَابَكَ.

خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را به سر منزل آن توبه‏‌اى كه پسند تو است رهسپار ساز، و از اصرار بر آنچه ناپسند تو است دور گردان.
خدايا و هر زمان كه از ما تقصيرى سر زند كه مستوجب خسران در دين يا زيان در دنيا شويم، پس آن خسران را در آن يك كه زود گذرتر است (يعنى دنيا) قرار ده و عفو از عقوبتت را در آنچه دوامش طولانى‏تر است (يعنى دين) بر قرار ساز و چون آهنگ دو كار كنيم كه يكى از آنها ترا از ما خشنود كند و آن ديگر ترا بر ما خشمگين سازد.، پس به آنچه ترا از ما خشنود كند متمايلمان ساز، و از قدرتمان بر آنچه موجب خشم تو بر ما است بكاه، و در اين مرحله نفس ما را در اختيار خود آزاد مگذار، زيرا كه نفس ما را در اختيار خود آزاد مگذار، زيرا كه نفس جز در آنجا كه توأش توفيق دهى گزيننده باطل است، و جز در آن مورد كه توأش رحم كنى بكار بد فرمان دهنده است.

خدايا تو ما را از ضعف آفريده‏‌اى، و بر سستى بنياد كرده‌‏اى و آفرينش‌مان را از آبى بى‏ارزش آغاز نموده‏‌اى، پس ما را هيچگونه جنبشى نيست، مگر به نيروى تو. و هيچ نيروئى، مگر به يارى تو. پس ما را به توفيق خود تأييد فرماى. و بار شاد به راه راست استوار ساز. و چشم‌هاى دلمان را از آنچه بر خلاف محبت تو است، بر بند، و هيچ يك از اعضاى ما را در نافرمانى خود پيشرفت مده.

خدايا پس بر محمد و آلش رحمت فرست و رازهاى دل‌ها، و حركات اعضاء و نگاه‌هاى دزديده چشم‌ها و سخنان زبان‌هاى ما را در امورى قرار ده كه موجب ثواب تو باشد، تا كار نيكى كه به وسيله آن سزاوار پاداش تو شويم و از ما فوت نگردد، و كار بدى كه در اثر آن مستوجب عقابت گرديم براى ما باقى نماند.


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.