به گزارش خبرنگار
حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛در ارتباط با ماجرای ولادت حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، حاکم نیشابوری در کتاب «المستدرک علی الصحیحین» به نقل از امالفضل همسر عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر بیان میکند: در خواب دیدم که یک قطعهای از بدن پیامبر(ص) جدا شد و در دامان او افتاد، وقتی از خواب بیدار شدم خیلی ترسیدم که نکند این تعبیر رؤیا بسیار نامبارک باشد، پیش پیغمبر(ص) رفتم و رؤیا را تعریف کردم.
پیامبر(ص) فرمود: خوب تعبیری است، پسری از فاطمه به زودی متولد میشود که در دامان تو بزرگ خواهد شد، دیری نپایید این اتفاق افتاد و امالفضل به کمک حضرت زهرا(س) در نگهداری امام حسین(ع) شتافت.
هنگامی که خبر ولادت امام حسین(ع) به حضرت رسول(ص) رسید، ایشان به سرعت خود را به خانه حضرت زهرا(س) رساند و عجیب آن است که در روایت نقل میشود، آثار حزن و اندوه بر چهره مبارک رسول خدا(ص) نمایان بود و آهنگ کلام ایشان حزنانگیز و حزنآلود بود. سپس ایشان به اسماء فرمود: فرزندم را بیاور؛ آن گاه در پارچهای سفید حضرت را در دست پیامبر داد و پیغمبر(ص) امام حسین(ع) را در آغوش گرفت، بوسید و گریست.
اسماء از مشاهده این حالت سخت متأثر شد و گفت: پدر و مادرم فدای شما ای رسول خدا! چرا گریه میکنید؟ حضرت(ص) فرمود: برای فرزندم که به دنیا آمده است، گریه میکنم، چرا که او را گروهی ستمگر خواهند کشت و خداوند آنها را از شفاعت من بینصیب گرداند. در کتاب «امالی» شیخ صدوق مجلس ۲۸ حدیث پنجم نقل شده است که رسول خدا(ص) از جا برخاست و رو به اسماء کرد و فرمود: از این ماجرا فاطمه زهرا(ص) را آگاه نکن، زیرا او تازه صاحب این فرزند شده است.
انتهای پیام /