گاهی شدت این جراحات به حدی است که به قیمت از دست رفتن جان افراد تمام میشود یا آثار ناشی از این صدمات برای همیشه بر جسم و روح اشخاص به یادگار باقی میماند.
یادآوری حادثه چهارشنبه سوری برای یکی از اهالی روستای فتحآباد که شاهد زجر کشیدن پسرش در این روز بوده کار بسیار سختی است.
پدر این مصدوم صحبتهایش را اینگونه شروع میکند: در ماهدشت کرج بودم که ناگهان گوشی من زنگ خورد و به من خبر دادند حال پسرت وخیم و اکنون در بیمارستان بستری است.
سراسیمه و با شتاب از ماهدشت خود را به بیمارستان اشتهارد رساندم و از آنجا تقریبا یک ساعت طول کشید که فرزندم را به بیمارستان فارابی انتقال دادند ولی با این وجود هنگامی که ما به بیمارستان رسیدیم، پزشکان به ما گفتند که متاسفانه نمیتوانیم هر 2 چشم پسرتان را نجات دهیم.
در زمان حادثه پسرم همراه 2 نفر دیگر مشغول ساختن نارنجک بود که ناگهان نارنجک از دست پسرم بر روی زمین میافتد و به نارنجک دیگری در روی زمین برخورد میکند و ناگهان انفجار مهیبی رخ میدهد.
از صدای انفجار کل روستا به لرزه میافتد. پسرم به گوشهای پرتاب میشود و دستش به آیینه بزرگی برخورد میکند و دستش دچار آسیب شدیدی میشود. ما ابتدا به بیمارستان فارابی رفتیم. بیمارستان خیلی شلوغ بود و موج مصدومان وارد بیمارستان میشدند و حدود ساعت 2 بامداد ما وارد بیمارستان شدیم.
عمل چشم پسرم حدود 12 ساعت طول کشید و با وجود تلاش پزشکان متاسفانه یکی از چشمهای پسرم برای همیشه نابینا شد و از آنجایی که گردن، کمر و دست پسرم دچار سوختگی شده بود، وی را به بیمارستان سوختگی شهید مطهری انتقال دادیم و حدود پنج تا شش ماه به صورت مداوم درگیر درمان و مداوای فرزندم بودم.
درخواست از مسئولان
وی در ادامه صحبتهایش از مسئولان درخواست کرد: مسئولان از ورود مواد محترقه به داخل کشور جلوگیری کنند و با وضع جریمههای سنگین مانع از خرید و فروش این مواد شوند. متاسفانه از روز حادثه تاکنون که نزدیک به یک سال از آن زمان میگذرد، زندگی برای ما تیره و تار شده است و همسرم در خلوت خود هنوز هم هر شب بابت این موضوع گریه میکند.
چهارشنبهسوری 35 میلیون تومان برای ما آب خورد
پدر این مصدوم افزود: علاوه بر هزینههای بیمارستان، بابت خرید داروهای پسرم مبلغی حدود 35 میلیون تومان هزینه کردیم. البته با گذشت حدود یک سال از روز حادثه هنوز پیگیریهای ما برای ادامه روند درمان وجود دارد و همین هفته پیش برای دریافت چشم مصنوعی نزد پزشک مراجعه کردیم.
حال و روز ما پشت درب اتاق عمل برای هیچکس قابل تصور نیست
در ادامه خواهر این مصدوم تاکید کرد: پشت درب اتاق عمل منتظر بودیم که پزشکان به من گفتند که نمیتوانیم هر 2 چشم برادرت را نجات دهیم. شرایط خیلی بحرانی و وحشتناک بود و من سعی میکردم که پدر و مادرم را دلداری دهم. تا آن موقع من نمیدانستم که وسایل محترقه و نارنجک آنقدر خطرناک است.
وی همچنین گفت: برادرم اغلب در خانه یکی از اعضای فامیل نارنجک درست میکرد و تنها یک بار در منزل خودمان من وی را در حال نارنجک درست کردن مشاهده کردم. از این رو، والدینم از این اقدام برادرم بیاطلاع بودند و من هم تصور نمیکردم که نارنجک تا این حد خطرناک باشد. اکنون برادرم از کاری که انجام داده اظهار پشیمانی میکند ولی افسوس که دیگر پشیمانی سودی ندارد.
تجربهای متفاوت برای چهارشنبهسوری امسال
مصدوم حادثه چهارشنبهسوری سال گذشته در پاسخ به سوال ما در خصوص اینکه اگر قصد داشته باشد در مراسم چهارشنبهسوری امسال شرکت کند، از بین نارنجک و بالن آرزوها کدام یک را انتخاب میکند، گفت: من بالن آرزوها را انتخاب میکنم و از همه نوجوانان و جوانان تقاضا دارم که در آستانه سال نو شیرینی این عید را به کام خود و خانوادهشان تلخ نکنند و به قیمت یک شب تفریح و هیجان یک عمر پشیمانی و افسوس را به جان نخرند.
وقتی والدینم می گفتند فلان کار را انجام نده اصلا به حرفشان گوش نمی کردم که اگر گوش می کردم صد در صد شاهد این اتفاقات تلخ نبودم. هنوز با گذشت یک سال وقتی باری بر می دارم به دستم فشار می آید، همان سال عیدمان خراب شد، چون صورت و دست های من باند پیچی شده بود، درس بزرگی گرفتم و به خودم قول دادم تا هیچ وقت دست به آتش نزنم.
نمی دانم با چه زبانی به هم سن و سال هایم بگویند، این کار خطرناک است شاید آن ها هم مثل من فکر کنند که هیچ وقت این اتفاقات برای آن ها نمی افتد اما این را بدانند که برای یک نفر که هرگز چنین فکری نمی کرد، این اتفاقات رخ داد... نمی دانم چه بگویم...
انتهای پیام/