کتاب «قاف» اثر «یاسین حجازی» توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر و در نمایشگاه کتاب سال 1395 عرضه شد.

قاف؛ روایتی متفاوت از زندگی پیامبر
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در ایام عید بهتر است، سری به کتاب و کتابخوانی بزنیم و از این مسئله بسیار مهم در زندگیمان غفلت نورزیم.
 
کتابی که به این منظور معرفی می‌کنیم، کتاب «قاف» اثر «یاسین حجازی» است. این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر و در نمایشگاه کتاب سال 1395 عرضه شد. کتاب قاف از جمله کتاب های پرفروش سال 95 بود که توانست در مدت کوتاهی به چاپ مجدد برسد و از کتاب های پرفروش شهرستان ادب در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران در سال 95 بود.

یاسین حجازی در کتاب «قاف» به بازخوانی سه متن کهن فارسی درباره زندگی پیامبر اکرم ( ص ) می پردازد. کم سال ترین این متون کهن در هشت قرن پیش نوشته شده است. این سه کتاب سیرت رسول الله به سال 612 هجری قمری، شرف النبی حدود سال های 577 و 585 هجری قمری و تفسیر سور آبادی حدود 270 هجری قمری هستند.

حجازی پیش از این در کتاب «آه» خود به بازخوانی واقعه کربلا و عاشورای حسینی پرداخته است و در اینجا به بازخوانی زندگی پیامبر اکرم (ص) می پردازد. متن این کتاب کهن است و از همین حیث این کتاب را با سایر کتب دیگر متفاوت و متمایز می‌کند و خواننده را در یک تجربه متفاوت از خواندن قرار می‌دهد. البته نویسنده به فکر خواننده کتاب نیز بوده و در انتهای کتاب واژه‌نامه‌ای از لغات و واژگان دشوار را برای خواننده فراهم  آورده تا بتواند هم از لذت خواندن متن بهره ببرد و هم معنای واژگان کهن را متوجه شود.

بسیاری از منتقدین، آثار حجازی را یک نوع «کولاژ» موفق می‌دانند که با استفاده از تصویرها، پاره‌ای از یک نامه یا گفت و شنود‌ها و کنار هم قرار دادن آنها داستان را نگاشته است. هرکدام از خرده داستان‌ها تکه‌ای از یک کولاژ است که از چیدن و کنار هم گذاشتنشان مى‌توان اصل واقعه را فهمید و یکپارچه کولاژ را دید. کتاب‌هایی که منابع این چنین اثری بوده‌اند آنچنان درگیر اسناد و توضیح و تحلیل بوده‌اند که به مخاطب اجازه نمی‌دهند داستان را به خوبی دریافت کند و این شاید برجسته‌ترین دلیل ناشناخته ماندن کتاب‌هایی نظیر نفس المهموم است.

حالا یاسین حجازی کتاب اخیر خود را به «بازخوانىِ زندگىِ آخرین پیامبر از سه متنِ کهنِ فارسى» اختصاص داده است و دوباره تلاش کرده است، متنی متفاوت از دیگر متون مذهبی به وجود آورد.

نویسنده یا همانطور که روی جلد کتاب آمده ویراستار «قاف»، در بازخوانی این سه کتاب کهن که ذکر آن بالاتر رفت، عناصر دراماتیک متن را جدا کرده است. جز دیالوگ یا تصویر، هرچه روایت تخت یا توضیح بوده را کنار گذاشته مگر آنجا که آمیخته با ۲ عنصر دراماتیک بوده  و هر تصویر یا گفت‌وگو را در صفحه‌ای مجزا آورده و پاراگراف‌ها را مانند نگاتیوهای فیلم فرض کرده است تا با حفظ ترتیب تقریبی زمانی و ضرباهنگ و تعلیق، صفحات برای خواننده بدون وقفه و سکته ورق بخورد.
 
ضمن اینکه هر صفحه از کتاب در قامت یک کاشی کوچک از طرح بزرگ پایانی جلوه و تصویر اصلی را در ذهن خواننده مجسم می‌کند.

خواننده «قاف» بدون شک با یک متن و اثر شکوهمند روبه‌رو است که او را به سفری تاریخی می‌برد و گام به گام در این سفر از سرچشمه محبت رسول‌الله به او می‌چشاند. طرح جلد این کتاب که موضوع آن زندگانی پیامبر اسلام است، وزن خاص و ویژه‌ای به آن داده و مخاطب با دست گرفتن کتاب متوجه خواهد شد که با کتاب ارزشمندی مواجه است. صحافی و طراحی جلد «قاف» آن را متمایز می کند  و به مخاطب این پیام را منتقل می‌کند که کتابی در دست دارد که فاخر و ارزشمند است.

« قاف» کتابی با بیش از یک هزار و یکصد صفحه به طراحی جلد و صحافی  ویژه‌ای نیاز داشت تا آن را از نظر دوام به یک کتاب ماندگار تبدیل کند که در اثر تورق برگ برگ و فرسوده نشود و خواننده در کنار متن جاودان کتاب، از دوام آن نیز رضایت داشته باشد. البته موسسه شهرستان ادب در طراحی جلد و مواد اولیه به کار برده در کتابسازی «قاف» نیز سخاوت کافی به خرج داده تا اثری درخور شأن و مرتبت رسول خدا (ص) راهی بازار کتاب کند.
 
هرچند جایگاه پیام‌آور رحمت و مهربانی والاتر از آن است که گفته شود یک کتاب شایسته جایگاه رفیع ایشان است اما درباره «قاف» می‌توان گفت این کتاب شایسته نام و مقام خاتم‌الانبیا (ص) است و تولید آثاری اینچنین برای شناساندن جایگاه بلندمرتبه پیامبر اسلام به جهانیان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد.

در قسمتی از کتاب قاف آمده است:
 
«دیوان بهراسیدند که چه افتاد.

ابلیس در جزیرۀ دریا بر تخت بلرزید و تختش نگوسار شد و ویِ از تخت درافتاد و بانگی بکرد. پس فریاد می‌کرد چنان که همه دیوان ِروی زمین بشنیدند و روی به وی نهادند. چهل روز تخت ِوی نگوسار بود. لرزه بر همه دیوان افتاد.

دیوان ِسَتنبه گفتند: «چه کنیم؟ چه افتاده است؟»

ابلیس گفت: «بزاد آن کس که از بهر ِوی مرا سجود آدم فرمودند! بزاد آن کس که به ســبب وی مــرا مَلعَنت کردند! بــزاد آن کس که به ِســبب وی بدیــن روز افتاده‌ام! بزاد آن کس که کَونَیــن و عالَمین برای او آفریده‌اند...».
 
 
 
 
انتهای پیام/
 
 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.