به گزارش خبرنگار
حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نگهداری و سرپرستی از کودکان بیسرپرست یا بدسرپرست از دیرباز تاکنون در جوامع مختلف بشری رایج بوده و خانوادهها با نیتهای متفاوت اقدام به سرپرستی از این کودکان میکنند. گاهی زوجینی که صاحب فرزند نمیشوند برای چشیدن طعم شیرین پدر و مادر شدن و البته تحکیم و انسجام خانواده خود دست به این کار خیر خداپسندانه میزنند و برخی افراد نیز با نیت کمک به هم نوع و صرفا جهت رفع نیازهای کودکان بیسرپرست آنها را به فرزندخواندگی میپذیرند.
آیات و روایات زیادی در رابطه با اهمیت یتیم نوازی وجود دارد، همانطور که رسول اکرم (ص) میفرمایند: بهترین خانههاى مسلمانان خانهاى است که در آن یتیمى باشد و به او نیکى کنند و بدترین خانههاى مسلمانان خانهاى است که در آن یتیمى باشد و با او بدى کنند، من و سرپرست یتیم در بهشت مانند دو انگشت همراهیم.
کودکی که از این پس قرار است در خانه و کاشانه ما همراهمان باشد عضوی از خانواده ماست. باید آن قدر احساس صمیمیت و آرامش داشته باشد که متوجه فرق والدین حقیقی با سرپرست نشود. او نیازهای مختلفی دارد، نیازهایی که اگر پاسخ داده نشوند مشکلات جبران ناپذیری به وجود میآید. فرزند جدید خانواده جدا از نیازهای مادی که در اولویت است نیازهای اساسی دیگری دارد که باید در نظر گرفته شود.
او با توجه به شرایطی که برایش رقم خورده روحیه حساس و آسیبپذیری دارد و ممکن است دچار کمبود محبت و عاطفه شود. رفتار والدین یا به اصطلاح سرپرست باید به گونهای باشد که کودک احساس آرامش داشته باشد و آن خانواده را مانند خانواده واقعی خود پندارد.
* فرزندخوانده باید درهمان ابتدا به سرپرست محرم شود
خانوادهای که سرپرستی فرزندی را به عهده میگیرد، باید فرزندخوانده را مانند کودک واقعی خود در نظر داشته باشد یعنی ضمن ایجاد فضایی آرامش بخش، نیازهای او را به طور کامل برطرف کند و البته هیچ نگاه دیگری جز نگاه فرزندی به او نداشته باشد، به طور حتم کودک نیز رفته رفته با آنها خو میگیرد و پدر و مادرخوانده را مانند پدر و مادر واقعی خود میپندارد.
برای اینکه صمیمیت بین آنها زودتر و بهتر شکل گیرد مرسوم است سرپرست و فرزنده خوانده همان ابتدا به یکدیگر محرم شوند تا هر دو با آرامش خاطر بیشتر روابطشان را شکل دهند.
محرم کردن فرزند خوانده با سرپرست از نظر مراجع معظم تقلید راههای متفاوتی دارد که بیشتر آنها با یکدیگر اتفاق نظر دارند. البته برای اطلاع از راههای محرم کردن به واسطه رضاع میتوانید به مرجع تقلید خود رجوع کنید.
*دخترخوانده برای محرم شدن باید زن بابا شود!
حال اگر فرزندی که به سرپرستی قبول کردیم کودک زیر دو سال و شیرخواره نبود یا فرد مورد نظری که مراجع معظم تقلید برای شیر دادن به کودک تعیین کردهاند وجود نداشت، محرم شدن به واسطه رضاع شکل نمیگیرد.
ولی با این حال نیز هنوز راهی برای محرم شدن بین فرزند خوانده و سرپرست وجود دارد. با یکی از کارشناسان پاسخ به مسائل شرعی، مرجع تقلید، آیتالله مکارم شیرازی صحبت کردیم و خواستار راه چاره شدیم.
به گفته این مرجع تقلید اگر فرزندخوانده دختر باشد برای محرم کردن وی به پدرخواندهاش باید او را به عقد موقت پدر پدرخوانده (پدربزرگ) در آورند تا حکم زن بابا برای آن مرد پیدا کند و به هم محرم شوند و اگر پسر بود نیز او را به عقد موقت مادر مادر خوانده اش در آورند.
کارشناس پاسخگو به مسائل شرعی در ادامه به ما گفت: اگر دختر باکره باشد باید از والدین حقیقی او برای عقد موقت اذن بگیرند و اگر اطلاعی از وضعیت آنان نداشتند این کار با اجازه دادگاه و حاکم شرع امکانپذیر است.
*قانون ازدواج با فرزند خواندهها آسیبهای جدی بر جا میگذارد
حال اگر همه راههای گفته شده برای محرم کردن فرزندخوانده به سرپرست بسته بود، یعنی کودک شیرخواره نبود یا افرادی که میتوانند به او شیر بدهند وجود نداشتند و یا اینکه مثلا برای محرم کردن دخترخوانده، پدر پدرخوانده در قید حیات نبود، آنها به یکدیگر مانند دو غریبهاند و هیچ نسبتی ندارد.
طبق قانونی که سال 92 به تصویب رسید در برخی موارد که دادگاه تعیین میکند فرزند خوانده میتواند با سرپرست خود ازدواج کند اما این قانون اگر چه از لحاظ شرعی بلامانع است ولی مخالفین زیادی دارد.
ازدواج فرزندخوانده با سرپرست فقط در شرایطی خاص آن هم با اذن حاکم شرع و دادگاه صورت میگیرد. اولویت اصلی از نظر دادگاه، مصلحت فرزند خوانده به این ازدواج است.
اما با این حال خیلی از روانشناسان و حقوقدانان ازدواج فرزندخوانده با سرپرست را به طور کل نادرست میدانند و دلایلی برای رد آن عنوان میکنند.
قرائی مقدم جامعهشناس در این باره میگوید: چنین ازدواجی از همه جوانب آسیب زاست و لایههای زیرین جامعه را تخریب میکند. از لحاظ فرهنگی بررسی میکنیم تا تأثیر منفی آن را در سطح اجتماع ببینیم؛ فرض کنید خانوادهای دختری به فرزندخواندگی پذیرفتهاند و حالا پدر خانواده میخواهد با فرزند خوانده خود که به سن بلوغ رسیده است ازدواج کند. مسلما خانم خانواده با این ازدواج مخالفت میکند و مانع از ازدواج شوهرش با فرزندی که به سرپرستی گرفتهاند میشود.
او دخترخواندهاش را در رقابت با خود میبیند و صلح و آرامش خانوده زیر سوال میرود و آن گاه که آرامش نباشد امنیت فکری زن دچار مشکل میشود. این نوع ازدواج بذر بیاعتمادی در خانواده میپراکند و خانواده را از همه لحاظ به تزلزل در میآورد و در نهایت سبب ایجاد فساد اخلاقی در جامعه میشود.
آنها قصد داشتند کودکی به فرزند خواندگی بگیرند تا علاوه بر ثوابی که نصیبشان میشود کانون خانوادهشان گرمتر و مستحکمتر شود نه این که از هم بپاشد. چرا باید کاری کنیم که خانوادههای بدون فرزند از خیر به سرپرستی گرفتن کودکان یتیم بگذرند؟!
فارغ از اجازهای که شرع و قانون به ازدواج فرزندخوانده با سرپرست داده است و ادله محکمه پسندی که برای این ازدواج آوردهاند، چه اندازه به آسیبهای فرهنگی اجتماعی آن در جوامع امروز اهمیت داده شده است؟ حال اگر خانم خانواده راضی به این ازدواج باشد یا اینکه پدرخوانده زن نداشته باشد، دختری که تا دیروز سرپرست خود را پدر خطاب میکرده چطور میتواند به عنوان زن برای آن مرد باشد؟ مطمئنا مشکلات روحی و عاطفی بزرگی گریبانگیر وی خواهد شد. به نظر میرسد نگرانی روانشناسان، جامعهشناسان و حقوقدانها درست و به جا باشد و باید هر چه زودتر برای این مسئله تمهیداتی اندیشید.
انتهای پیام/