اگر شما عاشق ماشين باشيد در صورت امكان احتمالاً‌ مي خواهيد از اين يك دوجين نقطه جهان بازديد كنيد.

به گزارش خبرنگار نبض بازار گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، هر كدام از اين نقاط به نوع خود براي ماشين دوستان ديدني هستند. حالا ما آنها را از آخر به اول به ترتيب اهميت بررسي مي كنيم.



12- ايندياناپليس: اينجا محل تولد نسكار است. ممكنست برای ما ايراني ها فرمول يك جالبتر باشد و مسابقات نسكار كه در پيستهای بيضي انجام می شود سرگيجه آور باشد ولي در امريكا در قسمت ماشين نسكار حرف اول را ميزند و اصلاً فلسفه ساخت ماشينهای امريكايی و فرق آنها با ماشينهای اروپايی را ميتوان در فرق بين نسكار و فرمول يك ديد. در اين شهر ماشين امريكايي حكومت مي كند.








11-مانيل: فيليپيني ها با اختراع تاكسي/ميني بوس جيپ ني براي خود يك ديدني جالب براي گردشگران بوجود آورده اند. اتومبيلهاي جيپ جنگ جهاني دوم كه با انواع تغييرات تبديل به چيزي شده اند كه فقط شباهت اندكي با جيپ دارند. ديدن اين جيپ ها براي من هميشه جالب بود و بالاخره چند سال پيش به زيارتشان نائل شدم.



10- موناكو: بخاطر ثروت زياد و اقامت و بازنشستگي بسياري از ماشين دوستان جهان محلي براي تردد گرانترين ماشين هاي جهان است. سالي يكبار برگزاري مسابقه فرمول يك در خيابان هاي اين شهر كه يك واقعه چهار روزه است نيز بر اهميت اين شهر مي افزايد.



9- تهران: از نظر رانندگي اين شهر همتا ندارد و شايد فقط دهلي نو بتواند با آن كوس رقابت بزند. بهترين قهرمانان فرمول يك نمي توانند يك راننده تاكسي را از تجريش تا بازار بزنند. قاطي بودن ماشين ها و آدم ها و موتورسيكلت ها و همزيستي غيرمسالمت آميز آنها با هم پديده اي را بوجود آورده كه ايران حتماً‌ بايد از آن بعنوان يك جاذبه توريستي استفاده نمايد. حيف است كه خون سالي بيست يا سي هزار قربانيان رانندگي هدر برود. بايد كاري كنيم كه اقلاً از آن پولي دربيايد. همانطور كه كوبا مردم را به كوبا مي كشد كه ماشين قراضه هاي آمريكايي را به آنها نشان بدهد ما نيز بايد رانندگي قراضه خود را به نمايش گذاشته و از آن كسب درآمد بنماييم.










8- دوبی: بهترين ماشين های جهان را هر روز مي توان در اين شهر مشاهده كرد و ماشين ها فقط حالت موزه اي ندارند. برنامه 4x4 در صحراهاي دوبي كه مبتكر آن يك ايراني بود نيز جذابيت خاص خود را دارد.








7- لس آنجلس: قبل از پيدايش دوبي شايد لس آنجلس از نظر گونه هاي ماشين هاي سوپراسپرت و گران بي نظير بود ولي دوبي كمي اهميت لس آنجلس را كم كرد ولي لس آنجلس جائي است كه مي توانيد ماشين هاي عالي را همراه با بهترين هنرپيشه ها با هم ببينيد. وجود موزه پيترسن كه در آن از ماشين بتمن با فولكس هربي و ماشين هاي معروف فيلم هاي سينمايي را مي توان پيدا كرد بر اهميت لس آنجلس مي افزايد. اين اولين شهري است كه در امريكا در آن اتوبان ساخته شد. هنوز هم اتوبان هايش طويل ترين ولي قديمي ترين و شايد خراب ترين هستند.


6- لاس وگاس: انواع ليموزين، كاديلاك، كانتيننتال، رولزرويس،‌ بنز و هر ماشين ديگري را مي توانيد در اين شهر مشاهده كنيد. اين ليموزين ها كرايه اي هستند و كمتر براي تردد افراد ثروتمند هستند. البته ثروتمندها نيز آنها را كرايه مي كنند. وجود كنفرانس هاي متعدد در طول سال و اين ليموزين ها كه شركت كننده ها را به اين طرف و آن طرف مي برند؛ در ضمن آنچه كه ما ليموزين مي خوانيم در واقع لموزين است؛ در اين شهر به شما امكان مي دهد كه سريع ترين ماشين هاي جهان را با چند صد دلار در پيست مسابقه آزمايش نماييد.



5- مودنا: در ايتاليا فراري و لامبورگيني را كمتر در خيابان مي بينيد و بيشتر فيات 500 خواهيد ديد ولي در شهرهايي مثل مودنا كه مقر فراري است مي توانيد اگر پارتي اتان كلفت باشد كارخانه فراري را ببينيد ولي هميشه در بغل كارخانه مي توانيد آخرين محصولات فراري را تست كرده و با چند صد يورو براي ده دقيقه خود را پولدار ببينيد.



4- مونيخ: كلاً در شهرهاي آلمان آخرين ماشين هاي آلماني را هميشه در شهر مي بينيد و در اتوبان ها نيز مي توانيد سرعت دويست كيلومتر را بدون هراس تجربه كنيد ولي در مونيخ همچنان مي توانيد از موزه ب ام و كه شامل موتورسيكلت ها هم مي شود ديدن كنيد.









3- اشتوتگارت: در اين شهر اگر خوش شانس باشيد بنزهاي آينده را در حال تست در خيابان ها مي بينيد ولي مهم تر اينكه موزه مرسدس بنز و پورشه نيز در اين شهر مي باشند. در موزه مرسدس بنز پيشرفت اتومبيل را از اول تا امروز مي توانيد نظارت كنيد.


2- نوربرگ: اين شهر جائي است كه پيست نوربرگرينگ در آن قرار دارد. تا اين 22 كيلومتر را رانندگي نكنيد نميدانيد رانندگي يعني چه و چالش اين پيست اتومبيلراني را نخواهيد فهميد. هر سازنده ماشين اسپرت در نهايت مي خواهد ماشين خود را در اين پيست آزمايش كند و به زمان بهتري از سايرين دست يابد در حال حاضر هايپر كارها دارند روي زير ٧ دقيقه كار ميكنند.


1- هاوانا: مقام اول را به هاوانا پايتخت كوبا مي دهم كه با شصت هزار ماشين قراضه كاري كرده كه شما در طول روز نمي توانيد به چيزي بجز اين ماشين ها فكر كنيد. نه اين ماشين ها بهترين هستند نه از نظر كلاسيك ارزشي دارند ولي شما را به گذشته هاي دور ميبرند. دوج ١٩٥٠ را دوست داشتم چون اولين ماشيني بود كه سوار شده بودم. شورلت ١٩٥٥ را دوست داشتم چون دوست پدرم داشت و يكروز پدرم نزديك بود آنرا بخرد ولي متاسفانه نخريد و همان فولكس قراضه را نگه داشت، شورلت ١٩٥٧ استيشن ماشين مدرسه ام بود. چگونه ١٥ نفر سوار اين ماشين ٥ نفره مي شديم را نميدانم. بيوك ١٩٦٠ ماشين پدر همكلاسي اي بود كه پدرش رييس بانك مركزي بود خلاصه وقتي تاريخچه هر ماشيني را براي همسرم مي گفتم او مي گفت تو همه آدمها را با شكل يك ماشين مي شناسي. اين حقيقت دارد. در هاوانا همه آشنايانم را ديدم و از همه يادي كردم. حتي در گالري هاي هنري نقاشي ها فقط راجع به ماشينها هستند. اگر ايران بخاطر افكار يك مسئول بي مسئوليت ماشين نشناس ماشينها را سقف نزده بود شايد به تهران شماره يك را از نظر تنوع ماشين مي دادم. ولي مواظب باشيد. تردد چند ميليون ماشين مدل پايين هوا را از اينهم كه هست بدتر مي كرد. دوست داشتيد ماشينهاي متنوع داشتيم و هواي كثيف؟ من به هواي تميز راي مي دهم.







انتهای پیام/

برچسب ها: بهشت ، خودرو ، شهر ، کشور
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار