به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، تیم ملی فوتبال ایران تاکنون چهار بار به جام جهانی صعود کرده است؛ ۱۹۷۸، ۱۹۹۸، ۲۰۰۶ و ۲۰۱۴ سالهاییاند که فوتبال ایران جهانی شده اما آیا این جهانی شدن، فوتبال ایران را به سر منزل مقصود رسانده است؟ بدون شک خیر.
اگر از اهالی فوتبال در کشورهایی که در این رشته ورزشی حرفی برای گفتن دارند، بپرسید راهکارهای مناسب برای جهانی شدن فوتبال چیست، شاید صعود به جام جهانی آخرین راه پیشنهادی آنها باشد یا اصلا در بسته پیشنهادیشان جایی نداشته باشد، اما در ایران، نخستین و مهم ترین ملاک موفقیت فوتبال، صعود تیم ملی بزرگسالان به جام جهانی است.
زمانی فوتبال ایران بر بام آسیا ایستاده بود و به طور ویژه در سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۰، تقریبا بیرقیب بود. ایران در این سالها سه بار پیاپی قهرمان آسیا شد و در سال ۸۰ هم اگر ماجرای حمله عراق به ایران و آغاز جنگ تحمیلی نبود تا روحیه ملیپوشان ایران را در جام ملتهای آن سال در کویت به هم بریزد، ایران بخت نخست قهرمانی در آن سال بود.
در آن سالها خبری از کرهجنوبی، ژاپن و عربستان در ردههای بالای فوتبال آسیا نبود و ایران یکتنه بر بلندترین قله فوتبال در قاره کهن ایستاده بود تا این که در سال ۱۹۸۴، عربستان برای نخستین بار در رقابتهای آسیایی حضور یافت و تنها با خوشاقبالی توانست ایران را شکست دهد و در فینال از سد چین بگذرد.
نکته مهمی که در این جا میخواهیم به آن اشاره کنیم، این است که در سالهای سروری ایران بر فوتبال آسیا، هنوز فوتبال ایران جهانی نشده بود که حالا با چند صعود به جام جهانی – آن هم با اختلافهای چند ساله از هم – امید جهانی شدن آن را داشته باشیم.
جهانی شدن، اتفاقی است که برای رسیدن به آن باید پایه و اساس درستی بنا نهاده شود. فوتبال حرفهای، معمولیترین بخش این اساس بزرگ است که البته در ایران، فعلا فقط نامی از آن وجود دارد و فوتبال در ایران، به معنای واقعی کلمه حرفه ای نشده است. لیگ برتر فوتبال ایران به نام، حرفهای است اما بازیکنانش زندگی حرفهای ندارند، باشگاهها مدیران حرفهای ندارند، فدراسیون با مسائل فنی، اخلاقی و انضباطی برخورد حرفهای ندارد، داوران آن حرفهای نیستند و اساسا هیچ مسالهای در فوتبال ایران به صورت حرفهای حل و فصل نمیشود.
فدراسیون فوتبال ایران هنوز نتوانسته جای خود را در جهان مدیریت فوتبال پیدا کند، هر چند حضور مهدی تاج در کمیته مسابقات فیفا میتواند تا حدودی این خلاء را پر و در آینده به جهانی شدن فوتبال ایران کمک کند. تاج باید قدر این فرصت را بداند و برای برطرف کردن کمبودهای فوتبال ایران، برخی مسائل کلان مدیریتی فوتبال دنیا را بشناسد و از آن در داخل کشور استفاده کند.
فوتبال ایران هنوز نمیتواند برای تیم ملیاش اردوها و بازیهای تدارکاتی مناسب فراهم کند و این مساله در کنار نداشتن زمین مناسب، لباس و تجهیزات کافی و مدرن و ... فوتبال ایران را از جهانی شدن دور کرده است.
بازیکنان ایرانی هم نه زندگی حرفهای دارند و نه تفکر جهانی. آنها حرفهای پول میگیرند اما حرفهای زندگی نمیکنند. بازیکنی که شبنشینی میکند و سیگار و قلیان مصرف میکند، کسی که تمرینهایش به زمان تمرین گروهی با تیم خلاصه میشود و برای بهتر شدن خود وقت نمیگذارد، بازیکنی که در روز کوچکترین مطالعهای ندارد و حتی از کمترین اصول و آداب معاشرت اجتماعی – طرز رفتار، گفتار و پوشش – بیبهره است، قطعا نمیتواند جهانی فکر کند و تیمش را جهانی کند.
در کنار اینها و از همه مهمتر نبود باشگاههای حرفهای در ایران است. باشگاههای ایرانی غالبا دولتیاند و هر چند وقت یکبار مدیرانشان تغییر میکند. متاسفانه در این تغییرات هم کمتر پیش میآید که مدیر ناتوانی برود و مدیر بهتری بیاید بلکه معمولا یکی میرود و بدتر از او جایش را میگیرد. بیشتر مدیران فوتبال ایران کارشان را بلد نیستند. شاید آنها در بخشهای دیگر مدیریتی خیلی خوب عمل کنند و توانایی اداره سازمانهایی بسیار بزرگتر از یک باشگاه را داشته باشند اما کار در فوتبال و مدیریت یک باشگاه، تخصصی میخواهد که معمولا مدیران باشگاههای ایرانی ندارند.
چند سال قبل، مدیران مدعی یک باشگاه بزرگ تهرانی، گافی دادند که به مراتب از ادعای آنها بزرگتر بود؛ آن تیم به راحتی و بدون انجام حتی یک بازی، از لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشته شد. چند سال بعد، اشتباه مدیران دولتی دیگری که به همان اندازه در کارشان ناوارد بودند، همان باشگاه را از خرید بازیکن جدید محروم کرد.
اشتباه مهلک دیگر زمانی رخ داد که زمانی که سرمربی همین تیم تهرانی، هدایت تیم ملی امید را بر عهده داشت؛ اشتباه مدیران وقت تیم ملی و سرپرست تیم باعث شد تیمی که میتوانست بعد از سالها به المپیک برسد، به خاطر دو دقیقه بازی دادن به بازیکنی که محروم بود، از عراق شکست بخورد و حذف شود.
اشتباه مدیران فوتبال ایران به این جا ختم نمیشود. سرمربی دیگر تیم بزرگ تهرانی در مصاحبهای عنوان میکند که در تمرین تیمش هیچ بازیکنی سیگار نمیکشد. چه خوب! واقعا معلوم نیست اگر بازیکنان قرار بود کنار زمین چمن، هنگم تمرین، قلیان و سیگار بکشند چه بر سر فوتبال ایران میآمد.
پای ناتوانی مدیریتی باشگاه زمانی به میان میآید که چند بازیکن همین تیم، به دلیل ناآگاهی از امکانات جدید یک شبکه اجتماعی مجازی، شبنشینیشان با قلیان را به صورت زنده به دنیا نمایش میدهند و خیلیها در لحظه متوجه این ماجرا میشوند. مدیران باشگاه – هر باشگاهی - باید قرارداد بازیکنانشان را طوری منعقد کنند که روی اینگونه موارد تلخ و تاسفبرانگیز نظارت داشته باشند اما جای خالی قراردادهای حرفهای هم در فوتبال ایران احساس میشود.
فوتبال ایران باید جهانی شود؛ هم تیم ملی ایران باید به جام جهانی صعود کند و در آن موفق شود، هم باشگاههای ایرانی باید در لیگ قهرمانان آسیا پیروز و قهرمان شوند، هم ردههای سنی فوتبال ایران باید در رقابتهای آسیایی و جهانی حضوری موفق داشته باشند، هم تیم ملی بانوان ایران باید قوی و باانگیزه باشد، هم ... همه اینها بدون داشتن مدیریتی جهانی امکانپذیر نیست و اگر موفقیتی هست، مقطعی است و تداوم ندارد.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/