به گزارش
گروه بین الملل باشگاه خبرنگاران جوان، پایگاه خبری ای بی سی نیوز در گزارشی نوشت: نابرابری در درآمد همواره در آمریکا وجود داشته اما هر چه پیش می رویم این نابرابری بیشتر و بیشتر می شود و بسیاری از کارگران بخش های خدماتی در این کشور از پس هزینه های جاری زندگی خود بر نمی آیند.
آمریکایی ها آنگونه که شما آنان را می شناختید دیگر از آن شرایط آرمانی زندگی برخوردار نیستند. مردم در جای جای آمریکا دارند در مشاغلی کار می کنند که زمانی طبقه متوسط به شمار می آمد اما اکنون خیلی پایین تر از قشر متوسط جامعه قرار گرفته اند. چنین اختلاف عمیق طبقاتی به این گستردگی چگونه اتفاق افتاد؟
بر اساس این گزارش سی سال پیش در آمریکا مجموعه ای تلویزیونی پخش می شد که به نماد طبقه متوسط جامعه تبدیل شده بود. یکی از بازیگران این مجموعه تلویزیونی چهل سال پیش به محله ای که اکنون در آن ساکن است ،آمد. همسرش راننده کامیون بود.
او می گوید: « هم اکنون بانکداران و مدیران عامل شرکت ها توانایی خرید خانه های این محله را دارند. بچه هایی که درس خوانده و حرفه ای هستند امروز از پس هزینه های اینجا بر نمی آیند.»
وی افزود: در سال 1978 قیمت خانه ای که در آن زندگی می کند تقریبا شصت هزار دلار بود اما هم اکنون همین خانه را هشتصد هزار دلار معامله می کنند.
رالف مک لاگین ، اقتصاددان گفت: « این خانه ها را برای طبقه ی متوسط بنا کرده بودند. افرادی همچون معلمان ، آتش نشانان و پرستاران اما این افراد دیگر قدرت خرید چنین بناهایی را ندارند.»
افزایش قیمت املاک از جمله زمین و مسکن فقط در نیویورک اتفاق نیافتاده است بلکه سراسر آمریکا گرانی مسکن بیداد می کند. نسل امروزی آمریکا باید بین دو گزینه ی دست نیافتنی یکی را انتخاب کنند یا هزینه ی لازم برای مسکن خود را فراهم آورند و یا هزینه ی زندگی روزانه را تامین کنند.
یکی از شهروندان خانمی است که ریشه در طبقه ی متوسط دارد. وی می گوید در خانواده ای با چهار فرزند پرورش یافته که والدینش مالک بوده اند اما اکنون رویای خانه دار شدن برای او و همسرش رویایی دست نیافتنی است. همسرش میکروب شناس است و دو فرزند دارند. آنها آپارتمانی دو خوابه و کوچک را در کالیفرنیا اجاره کرده اند. میزان اجاره بها در شهر زادگاه وی 25 درصد گرانتر شده و محله ی آنان پر شده است از میلیونرهای دارای فناوری پیشرفته.
در شهر کانزاس به شهروندی برخوردیم که با سخت کار کردن سازگار شده است. ترنس وایز ساعت پنج ونیم صبح از خانه بیرون می رود و پس از 16 ساعت باز می گردد. وی دوشغل دارد و برای اینکه به هر دو شغلش برسد باید هشت خط اتوبوس عوض کند. او در رستوران غذاهای آماده مشغول به کار است.
در دهه هشتاد میلادی (1980) بیشتر کارکنان رستوران هایی که غذای آماده عرضه می کردند، نوجوان بودند اما هم اکنون هفتاد و پنج درصد کارکنان این بخش بیش از بیست سال دارند و یک سوم آنان صاحب فرزند هستند.
ترنس وایز می گوید: « بچه ای باهوش بودم و آرزو داشتم در دانشگاه کارولینای جنوبی درس بخوانم اما همزمان باید به والدینم کمک می کردم تا از پس هزینه های زندگی بربیایند.»
او هم اکنون هم که برای خانواده ی خودش کار می کند ساعتی هشت دلار حقوق می گیرد و هیچ تعطیلی و مزایایی ندارد.
وی هم اکنون به جنبشی پیوسته که می گویند حداقل دستمزد کارگران در هر ساعت باید تا 15 دلار افزایش پیدا کند. فعالان صنعت غذای آماده در سال 2015 در مجموع سودی برابر یا 6.6 میلیارد دلار بدست آورند.
نابرابری در درآمد همواره در آمریکا وجود داشته اما هر چه پیش می رویم این نابرابری بیشتر و بیشتر می شود. برای نمونه در سیلیکون ولی شرکت هایی قرار دارند که نامشان بسیار پرآوازه است. کارکنان این شرکت ها از غذای مجانی ، امکانات ورزشی در محل کار و دیگر مزایا بهره مند می شوند در حالی که کمی آنسو تر هزاران کارگر شب ها و روزهای خود را در کنار خیابان ها و در خودروهای خود سر می کنند. راننده ها کارکنان قراردادی هستند و از نیروهای بخش خدمات به شمار می آیند. آنها هیچ گونه مزایایی ندارند ، از تعطیلات و مرخصی باحقوق وبیمه هم خبری نیست.
بسیاری از دیگر کارگران هم در خانه های کاروانی زندگی می کنند که در کنار خیابان پارک شده اند. اینها هم کارکنان بخش های خدماتی هستند که شکل زندگی شان با افرادی که برای آنان کار می کنند بسیار تفاوت دارد.
انتهای پیام/