چون حضرت یوسف(ع) از دنیا رفت، او را در تابوتی از سنگ مرمر نهاده و میان رود نیل دفن كردند و علتش این بود كه چون آن حضرت ازدنیا رفت، مردم مصر به نزاع برخاسته و هر دسته ای می خواستند تا جنازه آن حضرت را در محله خود دفن كنند و از بركت آن پیكر مطهر بهره مند گردند و سرانجام مصلحت دیدند جنازه را در رود نیل دفن كنند تا آب نیل از روی آن بگذرد و به همه شهر برسد تا مردم در این بهره یكسان باشند و بركت آن جنازه بطور مساوی به همه مردم برسد، و این قبر تا زمان حضرت موسی(علیه السلام) هم چنان در رود نیل بود تا وقتی كه آن حضرت بیامد و او را از نیل بیرون آورد و به فلسطین برد.(۱)
مسعودی می گوید: «سبب این كه حضرت موسی (علیه السلام) جنازۀ حضرت یوسف (علیه السلام) را از مصر منتقل كرد، آن بود كه باران بر بنی اسرائیل نبارید.پس خدای متعال به حضرت موسی وحی فرمود كه جنازۀ یوسف (علیه السلام) را بیرون بیاور.»
حضرت موسی از محل دفن حضرت یوسف پرسید، و كسی از جای آن مطلع نبود، تا این كه پیر زنی نابینا و زمین گیر از بنی اسرائیل را آوردند، و او گفت: من جای دفن یوسف را می دانم، ولی سه حاجت دارم كه باید ازخدا بخواهی آن ها را برآورد تا آن جا را به تونشان دهم: یكی آن كه از این بیماری نجات یافته و بتوانم راه بروم؛ دیگر آنكه بینا شده و جوانی ام را بازگردد؛ سوم اینكه خداوند جایم را در بهشت پیش تو قراردهد.
خداوند به حضرت موسی وحی فرمود: سخنش را بپذیر كه ما حاجت های او را برآوردیم. پیر زن محل دفن حضرت یوسف را نشان داد و حضرت موسی جنازه را بیرون آورد و به فلسطین منتقل ساخت.(۲)
اما در برخی منابع دلیل انتقال جنازه حضرت یوسف اینگونه ذکر شده است:
مدتی ماه (بر اثر ابرهای متراکم) بر بنی اسرائیل طلوع نکرد (هرگاه میخواستند از مصر به طرف شام بروند احتیاج به نور ماه داشتند و گرنه راه را گم میکردند) به حضرت موسی (علیه السلام) وحی شد که استخوان های یوسف را از قبر بیرون آورد (تا وصیت او انجام گیرد) در این صورت، ماه را بر شما طالع خواهم کرد.
جنازه حضرت یوسف (علیه السلام) را در میان رود نیل دفن کردند تا زمانی که حضرت موسی (علیه السلام) میخواست با بنی اسرائیل از مصر خارج شود. در این هنگام جنازه را از قبر در آورده و به سوی فلسطین آورده و دفن کردند، تا به وصیت حضرت یوسف عمل شده باشد.
موسی (علیه السلام) پرسید که چه کسی از جایگاه قبر یوسف آگاه است؟ گفتند: پیر زنی آگاهی دارد. آن حضرت دستور داد که آن پیر زن را که از پیری، فرتوت و نابینا شده بود، نزدش آوردند. حضرت موسی (علیه السلام) به او فرمود: «آیا قبر یوسف را میشناسی؟»
پیرزن عرض کرد: آری.
حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: ما را به آن اطّلاع بده.
او گفت: اطلاع نمیدهم مگر آن که چهار حاجتم را بر آوری:
اول: این که پاهایم را درست کنی.
دوم: اینکه از پیری برگردم و جوان شوم.
سوم: آن که چشمم را بینا کنی.
چهارم: آن که مرا با خود به بهشت ببری.
این مطلب بر موسی (علیه السلام) بزرگ و سنگین آمد. از طرف خدا به موسی (علیه السلام) وحی شد، حوائج او را برآور. حوائج پیر زن برآورده شد. آن گاه او مکان قبر یوسف (علیه السلام) را نشان داد.
حضرت موسی در میان رود نیل جنازه یوسف (علیه السلام) را که در میان تابوتی از مرمر بود بیرون آورد و به سوی شام برد. آن گاه ماه طلوع کرد. از این رو، اهل کتاب، مردههای خود را به شام حمل کرده و در آن جا دفن میکنند.(۳)
آن چه از مطالب فوق استفاده می شود این است که ظاهراً دلیل اصلی این انتقال وصیت خود حضرت یوسف بوده است که وصیت کرده بود بعد از مرگ در فلسطین در کنار قبور خاندان خود دفن شود.
منابع:
(۱) تفسیر مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۶۶.
(۲) تاریخ انبیاء؛ سید هاشم رسولی محلاتی؛ ص۳۲۴./ به نقل از «اثبات الوصیة»؛ ص ۳۸.
(۳) علل الشرایع، ص ۱۰۷؛ بحار، ج ۱۳، ص ۱۲۷.
انتهای پیام/