از هم‌اکنون مهم‌ترین اولویت ساختارهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا و اروپا این است که رخداد راهبردی و مشابهی از آنچه در حلب شرقی به وجود آمد، در سوریه تکرار نشود و با خرید زمان و جلوگیری از ادامه مبارزه با تروریسم، فرصت شکل‌گیری راهبردی جایگزین در سوریه را فراهم کنند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، هادی محمدی کارشناس امور خاورمیانه درباره تحولات میدانی در سوریه نوشت: با آزادسازی اتوبان کاستیلو در شمال حلب که پیوند تروریست‌های شرق حلب با مرزهای ترکیه را تضمین می‌کرد و کامل شدن محاصره، راهبردهای عملیاتی و رسانه‌ای و دیپلماتیک برای متوقف کرد برنامه عملیاتی سوریه و هم‌پیمانان در حلب، به شکل‌های مختلف به‌اجرا درآمد.

فشار برای باز کردن مسیرهای ارتباطی از جاده کاستیلو در قالب عملیاتی و یا ارسال کمک‌های به‌ ظاهر بشردوستانه،‌ اجرای عملیات نظامی از جنوب غربی حلب و منطقه راموسه، فعال کردن ترکیه در محور طرابلس ـ اعزاز و حرکت به سوی الباب، فعال شدن «قسد» (نیروهای دمکراتیک سوریه) با حمایت مستقیم لجستیکی، تسلیحاتی و عملیاتی آمریکا در محور مناطق شمالی رقه و غرب فرات تا منبج، اعلام رسمی آمریکا مبنی بر ارسال سلاح‌های جدید و موازنه‌ساز برای تروریست‌ها، به موازات تلاش‌های سیاسی و مذاکرات دوجانبه با روسیه با عنوان ضرورت آتش‌بس و امواج گسترده رسانه‌ای مبنی بر شرایط دشوار و غیرقابل‌ تحمل برای مردم شرق حلب و تهیه پیش‌نویس‌های قطعنامه برای شورای امنیت را مجموعه اقدامات در چند ماه اخیر باید دانست، که از سوی حامیان تروریسم دنبال شد.

با اینکه در سیر مذاکرات آمریکا با روسیه، توافقاتی هم به دست آمد و چندین بار آتش‌بس برای حلب شرقی اجرا شد ولی آمریکا به تعهدات خود برای جداسازی گروه‌های ادعایی معتدل از بقیه تروریست‌های شناخته‌شده و مورد اعتراف غرب عمل نکرد. تکرار آتش‌بس‌های فوق تنها با کارکرد خرید زمان و متوقف کردن فشارهای عملیاتی علیه تروریست‌های تکفیری و حفظ ظرفیت‌های عملیاتی آنها در شهر راهبردی حلب ارزیابی شد و تلاش‌های دیپلماتیک و رسانه‌ای و بین‌المللی با احرار به دنبال تحریف واقعیت‌های موجود در حلب و پنهان کردن تروریست‌ها در پشت سر ساکنان حلب شرقی دنبال شد.

این بازی هوشمند و دقیق ولی ناکارآمد حامیان تروریسم به حفظ حلب شرقی در دست تروریست‌ها منتهی نشد و در عملیات‌های یک‌ماه گذشته ارتش سوریه و هم‌پیمانان خود،‌ فروپاشی بیت عنکبوت محقق شد. همان‌گونه وزیر خارجه انگلیس عنوان کرد که پیروزی حلب را به کام سرکوب‌کنندگان تروریسم تلخ خواهد کرد و یا جان کری پایان کار در حلب را پایان جنگ در سوریه نداشت، مجموعه تدابیر جدیدی را درآخرین لحظات آزادسازی حلب به اجرا گذاشتند.

تروریست‌ها نباید کاملاً سرکوب شوند و یک پیروزی کامل و قاطع شکل گیرد، لذا ترکیه به‌عنوان رابط هماهنگ‌کننده با تروریست‌ها با روسیه به توافق رسید تا تروریست‌های باقیمانده در یک درصد حلب شرقی به ادلب و ریف آن منتقل شوند و با سوزاندن اسناد وابستگی آنها به کشورهای غربی و منطقه، و برملا نشدن حضور افسران نظامی و اطلاعاتی غربی و ترکیه و سعودی و قطر در بین تروریست‌ها، ماجرا پایان یابد. همزمان با رایزنی‌های اولیه ترکیه و روسیه، فشار بین‌المللی در شورای امنیت به روسیه و ایران برای متوقف کردن عملیات در حلب شرقی و معرفی تروریست‌ها به عنوان «مردم مدافع از شهر خود و جنگجویان» که توسط روسیه و ایران سرکوب و کشتار می‌شوند به‌ اجرا درآمد.

موج رسانه‌ای و دیپلماتیک که با فراخوان برخی سفرای ایران و روسیه در کشورهای غربی دنبال شد، با موجی در فضای مجازی، به تجمع عده‌ای از طرفداران حزب حاکم در ترکیه در مقابل کنسولگری ایران و سفارت روسیه تکمیل شد تا کشتار تروریست‌ها متوقف شود!!!

مردم حلب شرقی و غربی که با آزادسازی شهرسشان شادمانی کردند، نادیده گرفته شدند ولی تروریست‌ها به‌عنوان مردم حلب که از شهرشان اخراج می‌شوند معرفی شدند. این زیرساخت‌های رسانه‌ای، فضای مجازی، اقدامات اجتماعی و مظلوم‌نمایی و خط‌ونشان‌های دیپلماتیک برای تحریم‌های جدید حقوق بشری علیه ایران و روسیه و سوریه، برای متراکم کردن یک پتانسیل مطالبه‌گر و بازدارنده در جهت جلوگیری از استمرار نابودی تروریست‌ها در بقیه مناطق سوریه و درخواست برای آغاز مذاکره سیاسی و انتقال و پروسه سیاسی و جا انداختن تروریست‌ها به‌جای جریان‌های سیاسی و مردمی در مذاکرات دنبال شد.

شعار و راهبرد جدید حامیان تروریسم که تمامی شروط قبلی را کنار گذاشته‌اند این شد که، جنگ و عملیات باید متوقف و مذاکرات سیاسی آغاز شود». این راهبرد در درون خود یک فریب و حقیقت و بن‌بست در مورد تروریست‌ها و حامیان آن را نشان می‌دهد و در کنار خود نیاز حیاتی برای خرید زمان را نیز تأکید می‌کند. دلیل آن است که یک سردرگمی راهبردی در رویکردهای حامیان تروریسم در سوریه وجود دارد که در بین خود نیز فاقد هماهنگی‌ کامل هستند. جدای از اینکه ضربه مهلک در حلب شرقی برای تروریست‌ها، کابوس کشنده‌ای برای بقیه آنها در دیگر مناطق سوریه است و افق تاریکی پیش روی آنها قرار داده، اولویت‌های بازیگران اصلی و حمایت‌گر از تروریست‌ها، متفاوت شده و تنگناهای مالی و رسوایی‌های شعارها و اقدامات آنها در سوریه به مشکل بزرگ‌تری رسیده که ترامپ آن را بیان کرده است. ترامپ راهبرد براندازی حاکمیت‌ها را توسط آمریکا زیر سؤال برده و اولویت خود را مبارزه با داعش و تروریسم عنوان کرده و بقیه شعارهای انتخاباتی او نیز دغدغه‌های جدیدی برای اروپا، ناتو، ارتجاع عرب و چین تولید کرده است که اگر اجرایی شوند، پرونده سوریه، در اولویت و جایگاه دیگری برای حامیان تروریسم در سوریه قرار می‌گیرد.

یعنی از هم‌اکنون مهم‌ترین اولویت ساختارهای نظامی و اطلاعاتی آمریکا و اروپا این است که رخداد راهبردی و مشابهی از آنچه در حلب شرقی به وجود آمد، در سوریه تکرار نشود و با خرید زمان و جلوگیری از ادامه مبارزه با تروریسم، فرصت شکل‌گیری راهبردی جایگزین در سوریه را فراهم کنند.

در درون این راهبرد یک وقاحت فریبکارانه نیز با اصرار دنبال می‌شود تا گرگ را گوسفند و قربانی و صاحب حق و قربانی و صاحب حق را جانی و درنده معرفی می‌کند. حاکمیت‌های قبیله‌ای در قطر و عربستان و یا عثمانی‌های خودخواه اخوانی در یک سمفونی هماهنگ با فرانسه و انگلیس و آمریکا، از اعلام استمرار حمایت تسلیحاتی از تروریست‌هایی که رسماً سازمان ملل و وزارت خارجه آمریکا آن را القاعده و تروریست می‌دانند، احساس شرمندگی و خجالت نمی‌کنند و حتی دبیرکل سازمان ملل را نیز فدای این سیاست می‌کنند.

ارزیابی اولیه از این راهبرد، یک ماهیت انفعالی را نیز آشکار می‌کند که در تمنای حفظ ظرفیت‌های سلطه و نظام‌سازی منطقه‌ای است، ولی با کارت بازی‌ و اسب‌های باخته، به دنبال سهم‌خواهی از نظام منطقه‌ای و کشورهای آن هستند. رژیم صهیونیستی که در راهبردهای قبلی و فعلی حامیان تروریسم باید امنیت و آسایش یابد، عزادارترین و نگران‌ترین در تیم حامیان تروریسم منطقه‌ای و تکفیری است.
منبع: فارس
انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.