به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ یکی از خصوصیات بارز سینما شرایطی است که باعث میشود هنرمند یا افرادی که مشغول به فعالیتهنری در آن هستند در حوزهکاریشان تجربههای مختلفی را داشته باشند. تنوع، سفر کردن به مکان و زمانهای دیگر، آموختن، خوب دیدن و شنیدن، درست فکر کردن، در ذات سینما نهفته است.این روزها کارگردانهای جوان یا آنهایی که بعد از مدتها تلاش در عرصه سینما اولین اثار سینمایی خود را میسازند سعی میکنند به سراغ سینمایی بروند که پیش از آنها تجربهاش را پس داده است تا آنها با پایین آوردن ریسک نتیجه مطلوبی بگیرند و بتوانند ساخت اثر بعدیشان را تضمین کنند.
کم هستند کارگردانهایی که در اولین آثار سینمایی خود به سراغ تجربه گرایی میروند یا در ساخت آثار ابتدایی خود در ژانرها و گونههای مختلف جسارت ساخت فیلم را داشته باشند. کارگردان جوانی مانند بهروز شعیبی که بعد از تجربه «دهلیز» به سراغ ساخت یک اثری در تاریخ معاصر با نام «سیانور» رفت از این دست است، شهرام مکری در تجربهگرایی و خود بودن به شکل دیگری سینمای خود را پیش گرفته است.
امروز نوبت به مصطفی احمدی رسیده است که در دومین اثر خود به سراغ ژانری برود که نمونهاش را در سینمای ایران کم داریم و آثاری هم که در آن گونه ساخته شده است در صورت داشتن کیفیت خیلی مورد توجه قرار نگرفته است. او اولین فیلم سینمایی خود را با نام «نزدیکتر» که یک ملودرام اجتماعی است ساخته و حالا قرار است در دومین گام بلند سینمایی خود به سراغ تجربه ای جدید برود.
صرف پذیرفته شدن این اثر سینمایی در جشنواره فیلم فجر سینمای ایران که نامش «بیحساب» است شاهد یک کمدی سیاه از او مصطفی احمدی خواهیم بود. به همین منظور در پشت صحنه این اثر سینمایی حاضر شدیم.
محل فیلمبرداری فیلم سینمایی «بیحساب» که تهیهکنندگی آن بر عهده سعید ملکان است در بیمارستان فیروزآبادی در شهر ری بود. من و تصویر بردار به همراه راننده آقای صیفی راننده آژانسی که وقتی شنیده بود به پشن صحنه یک فیلم سینمایی میرویم ذوق زده خواست تا همراه ما باشد وارد سالن میشویم. ساختمانی خالی در انتهای حیاط بیمارستان وجود دارد که بدون استفاده بوده است و اتاق های خالی در آن دیده میشود و یک راهروی بلند از سینه موبیلی که در مقابل در وردی آن قرار دارد مطمعن میشویم که عوامل فیلم در همین ساختمان هستند.
راننده سینه موبیل شعله زرد داغی به دست دارد در حین رفتن و بعد از احوال پرسی تعارفی هم به ما میزند. از پلهها به سمت بالا میروم که در همان ابتدا دو سه نفر به هوای اینکه عوامل در حال ضبط هستند مارا متوقف میکنند و ایست میدهند. چند لحظهای منتظر میمانیم با صدات «کات» مصطفی احمدی از پلهها بالا میرویم. در اولین لحظه چشمم به صابر ابر با آن گریم خاصاش میافتد. موهایی نارنجی رنگ و صورتی در اصطلاح پر از کک و مک.
در یک طرف راهرو کارگردان پشت میزش نشسته و کنارش سعید ملکان، که با دیدن ما بلند میشوند. در طرف دیگر حمیدفرخ نژاد با قدو قوارهای که او را متامیز از سایرین کرده ایستاده و با خود حرف میزند با کمی دقت مشخص میشود که او همچنان مشغول تمرین است هر بار به عقب باز میگردد و به شکلی دیگر صحنه مورد نظرش را تمرین میکند.
طناز طباطبایی هم یکی دیگر از بازیگران «بیحساب» است که بعد از فیلم سینمایی «هیس دخترها فریاد نمیزنند» که موفق عمل کرده بود تلاش کرده کاراکترهای متفاوتی را تجربه کند. او هم به دنبال تجربههای جدی و ناب است بازی های این بازیگر در آثاری بعد از آن فیلم نشانگر این موضوع خواهد بود.
علی قربانزاده بازیگری که مردم او را با مجموعه تلویزیونی «داستان یک شهر» شناختند. مدتی است کم کار شده و همچنان به دنبال فرصت است تا شاید موفقیتی همچون بازیاش در «سیاوش» را دوباره تجربه کند.
دستیار کارگردانی را میبینم که نام کوچکش نوید است و با جثه کوچک خود به دنبال آماده سازی فضا برای فیلمبرداری است. به یکباره میگوید: دوستان سکوت. این سر و صداها برای چیست.از صدایش مشخص بود که بیان پختهای در این زمینه دارد چرا که در ظاهر نشان نمیداد که چنین صدای بلندی داشته باشد. دوندگیهای پی در پی او برای از بین نرفتن زمان و و هزینه و انجام شدن کارها سر وقت جزو همان فعالیتهای سینمایی است که دیده نمیشود.
مرد آژانسی از همان عاشقان دل خسته سینما بود که با بازی بازیگران به شور میافتاد و یا در برخی مواقع از آنها ایراد میگرفت و میگفت اینها پارتی دارند منم از اگر پول و پارتی داشتم الان اینجا بودم. خلاصه تیکههای آقای صیفی و صحبتهای درگوشیاش با من که دائم در حال نقد، توصیف صحنهها و سوالهای پیدرپی بود مانند یک رادیو کنار گوش من ادامه داشت.
در هنگام فیلمبرداری فرخنژاد بارها و بارها حتی در زمان توقف کار مشغول تمرین و اتودزدن بود و به گونهای آدمها را کنار خود تصور میکرد که حتی اگر حضور نداشتند میتوانستیم آنتها را ببینیم از جایی به بعد میگوید ۳۶ ساعت است که نخوابیده و حسابی خسته شده است، اما انرژی وی این را نشان نمیداد یک صحنه را که کمدی موقعیت نیز بود در پلانهای مختلف بازی کرد و من شاهد بودم که در هر بار گفتن و اجرا آنقدر تازگی به کارش میداد که عوامل نیز از ته دل میخندیدند. گاهی به دلیل تکرار زیاد تپق میزد که اقای صیفی میگفت: نه تو سینما که میبینمش خیلی بهتر است اینجا همش تپق میزند خلاصه نقدهای فراستیوار میکرد که احساس میکردم جایش در برنامه «هفت» کنار افخمی خالی است.
در این روز تنها همین سکانس که بیشترین دیالوگها برای حمید فرخنژاد بود گرفته شد اما در پلانهای مختلف از وی و بازیگران مقابلش که تک دیالوگهایی را داشتند. در ادامه با عوامل مصاحبه میگرفتم یک دست سوالهای خودم بود و یک دست سوالهای اقای صیفی. سوالهای من در مورد فیلم سینمایی «بیحساب» بود و سوالهای آقای صیفی بی حساب در مورد دستمزد و تمام مسائل شخصی آنها بود. البته یکی دو پیشنهاد هم برای کارگردان داشت که ترجیح داده بود شخصا به خودش بگوید.
در ادامه فیلبمرداری با بازیگرانی چون افسانه بایگان و طناز طباطبایی و مصطفی احمدی در مقام کارگردان مصاحبه داشتیم که به مرور منتشر خواهد شد.
منبع: فارس
انتهای پیام/