درشهری که حتی یک معدن زغال سنگ هم ندارد تهرانی‌ها به بیماری آنتراکوز یا سیاه ششی گرفتار شده اند که تنها در میان کارگران معدن گزارش شده است.

 به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ ما بیماری کارگران معدن زغال‌سنگ را گرفته‌ایم، در تهران، شهری که هیچ معدن زغال‌سنگی ندارد. در ریه‌هایمان، در نفس‌هایمان، در هر سلامی که می‌گوییم، سیاهی ته‌نشین شده است. خودمان خبر نداریم اما یک روز می‌گویند ریه‌هایمان سیاه شده است.

یک روز خیلی معمولی بود که فهمید ریه‌هایش سیاه شده و برای همین هم هست که گاه و بیگاه نفس‌هایش تنگ می‌شود. وقتی دستگاه برونکوسکوپی را در ریه‌هایش می‌چرخاندند، انبوه ذرات کوچک سیاه رنگ خبر از بیماری نادری می‌داد که شش‌های او را سیاه کرده و بخشی از راه‌های هوایی را بسته بود.

روی پرونده‌اش نوشتند: «مبتلا به آنتراکوز». این را «محمد» می‌گوید، با نفس‌های تنگ که خیلی از روزها نصفه بالا می‌آید و طاقتش را طاق می‌کند. زیاد راه نمی‌رود و در روزهایی که کیفیت هوا در وضع قرمز است، او یکی از خانه‌نشینان این شهر است.
 
یک روز سرد زمستان نتیجه آزمایشش را به دستش دادند و به او گفتند که بخشی از بافت ریه‌اش سیاه و تخریب شده است: «اول پرسیدند کجا کار می‌کنم. گفتم که کارمندم. بعد گفتند سابقه کار در مراکزی که با دود سروکار داشته باشد را داشته‌ام؟ مثلا تنور نانوایی یا هر کار دیگری اما من چنین سابقه‌ای نداشتم. خیلی سوال کردند اما آخرش گفتند این بیماری دود است و باید مدارا کنم، درمان ندارد.»
 
آنتراکوز یا همان سیاه ششی که برخی پزشکان به آن می‌گویند بیماری ریه سیاه، بیماری رایج در میان کارگران معدن‌های زغال‌سنگ بوده و سال‌هاست مواردی از ابتلا به این بیماری در جهان گزارش نمی‌شود. به همین دلیل هم در کشورهای پیشرفته، مراکز علمی و بیمارستان‌هایی که به‌طور تخصصی در زمینه بیماری‌های ریوی و تنفسی تحقیق می‌کنند، بررسی‌های جدید درباره این بیماری را سال‌هاست که متوقف کرده‌اند. درحالی‌که دنیا سیاه ششی را به فراموشی سپرده است در تهران، شهری که هیچ معدن زغال‌سنگی ندارد، پزشکان حالا درگیر بررسی پرونده‌هایی شده‌اند که نشان می‌دهد تهرانی‌ها بیماری کارگران معدن زغال‌سنگ را گرفته‌اند.
 
 «محمد» تنها یکی از آنهاست که در پنجاه و چند سالگی برای نخستین بار متوجه شد ریه سمت راستش را همان چیزی که پزشکان به آن می‌گویند «دوده» پر کرده است. مردی که نه لب به سیگار زده و نه در تمام سال‌های عمرش کاری با زغال و معدن و دود داشته است اما حالا ریه‌هایی دارد پر از ذرات سیاه متراکم که نفس کشیدن را برایش سخت کرده: «به من گفتند روند تخریب بافت ریه‌ات از سال‌ها قبل شروع شده و خبر نداشتی. بخشی از ریه‌ام به گفته پزشکان تغییر شکل داده و آسیب دیده. همه آنها می‌گویند باید با همین ریه معیوب تا آخر عمر زندگی کنی.»
 
در شمال تهران و آخرین نقطه خیابان دارآباد بعد از یک سربالایی تند که به باغی تاریخی و مفرح می‌رسد، بیمارستانی هست که پزشکانش درد نفس‌های شهر را خوب می‌شناسند. بیمارستان «مسیح دانشوری»، اما در خوش آب‌وهواترین نقطه تهران ایستگاه آخر برای بسیاری از مردمان این شهر است که با نفس‌های تنگ می‌آیند و با پرونده‌های سیاه می‌روند.
 
دکتر «سیدمحمد سیدمهدی»، مسئول واحد تحقیقات آلودگی هوا و بیماری‌های شغلی در همین بیمارستان است و آنتراکوز و ریه‌های سیاه را خوب می‌شناسد.

او می‌گوید: «آنتراکوز یک بیماری ریوی است که تشخیص آن اغلب با برونکوسکوپی اتفاق می‌افتد. درواقع زمانی که با برونکوسکوپ داخل ریه و راه‌های هوایی را می‌بینند که پر از دانه‌ها و ذرات سیاه است، این بیماری تشخیص داده می‌شود و از این جهت بیماری خطرناکی است که می‌تواند بافت ریه را تخریب کند.»
 
 به گفته او آنتراکوز را به‌عنوان بیماری کارگران معدن زغال‌سنگ می‌شناسند علاوه بر این در گذشته می‌گفتند این بیماری با تنور هم ارتباط دارد، چون شیوعش در میان زنانی که در فضاهای بسته نان می‌پختند، بیشتر بود: «درحال حاضر در منابع علمی غربی اطلاعات زیادی درباره این بیماری نمی‌بینیم، چون مشکل‌شان نیست و درواقع از این بیماری عبور کرده‌اند. به نوعی این بیماری در کشورهای پیشرفته ریشه‌کن شده است ولی در ایران و تهران موارد جدیدی از این بیماری گزارش می‌شود. دست‌کم سالی ۶۰ بیمار مبتلا به آنتراکوز تنها در بیمارستان مسیح دانشوری پذیرش می‌شوند. در بررسی‌هایمان به تازگی متوجه شدیم سالانه حدود ۳۰ نفر هم با همین بیماری در بیمارستان امام‌خمینی پذیرش می‌شوند.

این آمار قابل توجهی است. ممکن است در سایر بیمارستان‌ها هم مبتلایان به این بیماری شناخته شده باشند و ما خبر نداشته باشیم. ممکن است بسیاری از بیماران اصلا شناخته نشوند، یعنی دچار این بیماری شده باشند اما چون در روند درمان به مرحله برونکوسکوپی نمی‌رسند، بیماری آنها تشخیص داده نمی‌شود، بنابراین ممکن است این بیماری از آنچه ما فکر می‌کنیم شایع‌تر باشد.»
 
آنتراکوز می‌تواند سال‌ها بدون علامت بماند و در مراحل اولیه بی‌خطر باشد اما اگر علامتی داشته باشد اغلب خود را با تنگی‌‌نفس نشان می‌دهد. ممکن است پس از تشخیص پزشکان بتوانند بخشی از عوارض این بیماری را تسکین یا کاهش بدهند اما هیچ درمان قطعی ندارد و شش‌هایی که سیاه شدند همچنان سیاه می‌مانند؛ تا آخر عمر...
 
رد پای متهم اصلی
 
در شهری که نه معدن زغال‌سنگ دارد و نه در خانه‌هایش تنور نانوایی، ابتلا به بیماری کارگران معدن زغال‌سنگ چه دلیلی می‌تواند داشته باشد؟ برای پاسخ به این پرسش باید به دنبال متهم اصلی گشت، متهم اصلی یعنی همان ذرات سیاه متراکمی که آرام‌آرام در نفس‌های ما رسوب می‌کنند و ریه‌هایمان را سیاه و نفس‌هایمان را سخت.
 
این متهم اصلی «کربن» است یا همان دوده که در گذشته بر گرد زغال سوار می‌شد و روی نفس‌های کارگران معدن می‌نشست. کربن عامل اصلی بیماری آنتراکوز یا همان بیماری کارگران معدن زغال‌سنگ معرفی شده است اما تنها نفس کشیدن در هوای مسموم معادن زغال‌سنگ نیست که می‌تواند نفس‌های انسان‌ها را به ذرات سیاه کربن آلوده کند. کربن یکی از آلاینده‌های هواست و مباحث مربوط به مضرات آن برای سلامت انسان سرفصل‌های متعدد و مفصلی در مطالعات و تحقیقات آلودگی هوا دارد و یکی از خطرناک‌ترین آلاینده‌هاست. آلودگی دوده یا کربن سیاه از احتراق ناقص تجهیزات احتراقی و به‌ویژه خودروهای دیزلی تولید می‌شود. اتوبوس یا مینی‌بوس فرسوده‌ای که هن‌و‌هن‌کنان از سربالایی کوچه‌ای بالا می‌روند یا همان خودرویی که هنگام حرکت دود سیاه غلیظی از اگزوزش به هوا می‌رود، همین‌ها منبع اصلی تولید همان کربنی هستند که به هوا می‌رود و می‌شود آلاینده و روی نفس‌های ما می‌نشیند.

مشکل اصلی آلاینده کربن این است که می‌آید و نمی‌رود و به همین دلیل است که در مجاری هوایی رسوب می‌کند و می‌شود آنتراکوز: «کربن یا دوده از این منظر خطرناک است که بدن ما هیچ مکانیزمی برای مواجهه با آن ندارد؛ یعنی نه می‌تواند آن را دفع و نه جذب کند و بخشی از بیماری‌های قلبی و عروقی توسط آن ایجاد می‌شود. کربن یا همان سوت می‌تواند ژنتیک را تغییر دهد و همچنین می‌تواند موجب تکثیر سلولی شده و از آلاینده‌هایی است که تأثیر آن در ایجاد سرطان به اثبات رسیده است.» اینها حرف‌های دکتر «وحید حسینی»، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هواست.
 
در بررسی‌ و آنالیز آلاینده‌های هوا، کربن در همان گروهی از آلاینده‌ها جای می‌گیرد که در خبرها به آن می‌گویند: «ذرات معلق کوچکتر از ٢,٥ میکرون.» خیلی‌ها فکر می‌کنند ذرات معلق یعنی همین گردوغبار صبحگاهی و بعد هم چون شنیده‌اند که بدن انسان بخش زیادی از گردوغبارها از نوع طبیعی مثلا ریزگردهای برخاسته از بیابان را دفع می‌کند، نگرانی چندانی ندارند و در روزهایی که غلظت ذرات معلق بالاتر از حد استاندارد اعلام می‌شود مثل همه روزهای دیگر فعالیت می‌کنند، در شهر راه می‌روند و حتی ممکن است تصمیم بگیرند سری به دربند و درکه بزنند و کوه‌پیمایی کنند! همه اینها و بعضا برداشت‌های نادرست ما از آلودگی هوا، انواع آلاینده‌ها و خطراتی که می‌تواند برای سلامت‌مان داشته باشد، درحالی است که ذرات معلق از خطرناک‌ترین آلاینده‌های هوا برای سلامت انسان هستند به‌ویژه اگر جزو گروه کوچکتر از ٢.٥ میکرون‌ها باشند، چرا که درواقع همین ٢.٥ میکرونی‌ها هستند که می‌توانند از بافت سلولی ریه‌ها و برونش‎ها عبور کرده و وارد خون شوند.
 
همین چند وقت پیش زمانی که گروهی از کارشناسان آلودگی هوا و پزشکان متخصص در زمینه بیماری‌های تنفسی برای شرکت در یک برنامه تخصصی با نام «تهران، شهر بدون دوده» به تهران آمده بودند، دکتر شیلخت، پزشک متخصص بیماری‌های ریوی از کشور سوییس درباره اثرات مرگبار ذرات معلق بر سلامت انسان گفت: «هر فرد روزانه در حدود ۱۰ تا ۲۰ مترمکعب هوا تنفس می‌کند و از این طریق روزانه ۴۰‌میلیارد ذرات معلق وارد سیستم تنفسی‌اش می‌شود. از این ذرات آنهایی که قطری کمتر از ۳میکرون دارند وارد برونش‌‌ها می‌شود و ذرات کوچکتر از یک میکرون می‌توانند به آلوئول ریه‌ها نفوذ کنند و از طریق انتقال به خون به بافت‌های بدن وارد می‌شوند. طبق مطالعات ما آمار مرگ‌ومیر ناشی از ذرات معلق و اوزن برای جمعیت شهری ۱۰۰‌میلیون نفری معادل ۱۵‌هزار بیماری قلبی، ۱۲‌هزار بیمار ریوی، ۸‌هزار مورد بیمار مغزی، ۵‌هزار عفونت ریوی در کودکان و ۲۰۰‌هزار مورد سرطان است.»
 
کیفیت هوایی که انسان‌ها نفس می‌کشند و همین شاخصی و عددی که معیار و مبنای اعلام کیفیت هوا در هر روز است برمبنای بررسی غلظت میزان آلاینده‌هاست. کار دستگاه‌های سنجش کیفیت هوا این است که میزان و غلظت انواع گازها و ذرات موجود در هوا را بسنجند. برای بسیاری از آنها حد سلامت وجود دارد.

حد سلامت یعنی این‌که اگر غلظت آلاینده‌ای مثل مونواکسیدکربن در حد مجاز باشد، برای سلامت انسان خطری ندارد اما کربن سیاه یا همان دوده جزو آلاینده‌هایی است که هیچ حد سلامتی برای آن وجود ندارد، این نکته‌ای است که دکتر «وحید حسینی» مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا درباره آن می‌گوید: «کربن سیاه حد سلامت ندارد چون بدن ما در برابر دوده خیلی آسیب‌پذیر است و به همین دلیل دوده اصلا نباید در هوا وجود داشته باشد. در بسیاری از کشورهای جهان این آلاینده را به کلی با استفاده از فیلترهای دوده حذف کرده‌اند اما درحال حاضر دوده یا کربن سیاه ۱۰ تا ۱۵‌درصد جرم ذرات معلق کمتر از ٢,٥ میکرون موجود در هوا را تشکیل می‌دهد. ما بارها گفته‌ایم کربن سیاه آلاینده‌ای است که باید روی آن حساب ویژه باز کنیم چون بسیار خطرناک است.

البته درباره بحث سلامت و تأثیر آلودگی هوا روی بیماری‌ها، وزارت بهداشت باید نظر قطعی را بدهد اما به‌هرحال تهران که معدن زغال‌سنگ ندارد و ما باید از خودمان بپرسیم چطور است که مردم این شهر به بیماری کارگران معدن مبتلا شده‌اند و بدن آنها کربنی را که در دستگاه تنفسی‌شان جمع شده از کجا جذب کرده است؟ ابتلای مردم به بیماری‌هایی مثل همین آنتراکوز و بعضا گزارش‌هایی که درباره سایر بیماری‌های تنفسی می‌شنویم، نشان می‌دهد هشدارها و نگرانی‌های ما درباره این آلاینده بی‌دلیل نبوده است.»
 
به گفته مدیرعامل شرکت کنترل کیفت هوا، منبع اصلی دوده یا همان کربن سیاه احتراق ناقص است و درحال حاضر بیشترین حجم دوده یا سوت را درتهران، خودروهای دیزلی تولید می‌کنند که بدون فیلتر دوده در شهر درحال ترددند و همچنین موتورسیکلت‌های کاربراتوری و خودروهای کاربراتوری تولید‌ قبل از سال ۸۲ که البته سال‌ها پیش از این روزها باید از چرخه حمل‌ونقل تهران خارج می‌شدند.
 
او بیماری آنتراکوز یا همان سیاه ششی را می‌شناسد اما درنهایت پاسخ به این پرسش را که این بیماری تا چه اندازه می‌تواند ناشی از وجود کربن در هوای تهران باشد، نیازمند انجام مطالعات دقیق و تخصصی می‌داند، همان‌طور که سیدمهدی، مسئول تحقیقات آلودگی هوا و بیماری‌های شغلی بیمارستان مسیح دانشوری هم می‌گوید: «یک‌سری عوامل اثرگذار در ارتباط با ابتلا به بیماری آنتراکوز مطرح است مثل قرار گرفتن در معرض دوده تنور یا کسانی که شغل‌شان به نوعی با دود سروکار دارد و پای کوره هستند. همچنین ارتباط بیماری سل با آنتراکوز مطرح شده است ولی درباره این‌که آلودگی هوا دقیقا چه تأثیری در این زمینه دارد تحقیقاتی در ایران انجام نشده اما ترکیباتی که در هوا وجود دارند مثل دوده این پتانسیل را دارند که در ایجاد این بیماری تأثیرگذار باشند ولی ما برای این‌که قطعی در این زمینه صحبت کنیم نیازمند انجام تحقیقات هستیم، به‌هرحال آنچه ما می‌بینیم این است که این بیماری وجود دارد و تعداد بیشتری از مردم با علایم مشابهی مراجعه می‌کنند.»
 
بخشی از تحقیقاتی که سیدمهدی از آن حرف می‌زند بررسی نوع کربن موجود در هوای تهران و ذرات کربن موجود در ریه‎‌های سیاه شده مبتلایان به بیماری آنتراکوز است و البته مراحل پیچیده دیگری که نیازمند اعتبارات و از سوی دیگر همکاری بین مراکز درمانی و سازمان‌های مطالعاتی و اجرایی مرتبط در حوزه آلودگی هواست. مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا تأکید می‌کند که این شرکت آمادگی دارد تا در زمینه شناخت بیشتر این بیماری و آنالیز آلاینده کربن سیاه با نهادهای تحقیقاتی همکاری کند: «ما علاقه‌مندیم اثرات دوده بر سلامت مردم را بسنجیم، به‌هرحال این آلاینده‌ای است که در بسیاری از کشورهای جهان از هوا حذف شده و اگر بیمارستان مسیح دانشوری در بخش مطالعات مربوط به حوزه درمان سرمایه‌گذاری کند، ما هم در بخش اندازه‌گیری آلاینده‌ها می‌توانیم سرمایه‌گذاری کنیم.»
 
با وجود این‌که هر ساله خبرهای زیادی درباره آلودگی هوا در تهران و دیگر شهرهای کشور منتشر می‌شود اما بررسی و پیگیری روند بیماری‌های مرتبط با آلودگی هوا نشان می‌دهد که حتی در مراکز تحقیقاتی و تخصصی کشور هم مطالعات دقیقی درباره تأثیر آلودگی هوا بر سلامت مردم انجام نشده است. به همین دلیل است که ممکن بعضا پزشکان با موارد نادر و حتی نگران‌کننده‌ای از بیماری‌هایی که احتمال می‌رود ناشی از آلودگی هوا باشند مواجه شده باشند اما به دلیل این‌که مجموعه این اطلاعات در جایی ثبت و تجمیع نمی‌شود و عمدتا در مراکز درمانی و پژوهشی پراکنده است، بخشی از تأثیرات مهم و تکان‌دهنده آلاینده هوا بر سلامت مردم همچنان ناشناخته مانده و ابتلای آنها به بیماری‌هایی مثل آنتراکوز که گمان می‌رود ارتباط نزدیکی به آلودگی هوا داشته باشند به مردم گزارش نمی‌شود.


آنچه بیشتر مردم در ارتباط با تأثیر آلودگی هوا شنیده‌اند مربوط به تأثیری است که تنفس هوای آلوده می‌تواند بر احتمال ابتلا به سرطان داشته باشد، این درحالی است که مجموعه‌ای از بیماری‌ها به‌ویژه بیماری‌های تنفسی، قلبی و عروقی هستند که عموما افراد در معرض هوای آلوده را از دوران میانسالی به بعد تحت‌تأثیر قرار می‌دهند و می‌توانند موجب مرگ زودرس آنها شوند اما آمارهای آنها دست‌کم در ایران در شمار مرگ‌ومیرهای ناشی از آلودگی هوا هم ثبت نمی‌شود، این نکته‌ای است که مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوا درباره آن می‌گوید: «آماری که سالانه در ایران به‌عنوان آمار مرگ‌ومیر ناشی از آلودگی هوا ثبت شده، آمار مرگ‌ومیر بلافاصله است و آمار مرگ‌ومیرهای بلندمدت ناشی از آلودگی هوا در این آمار نیست. یعنی آمار سرطان و بیماری ریوی در آن نیست، به همین دلیل است که ما معتقدیم آمار ٢٦‌هزار نفری تلفات آلودگی هوا در ایران و ٥‌هزار نفری در تهران به‌طور سالانه کف آمار مرگ‌ومیر در اثر آلودگی هواست. البته در این میان بخش زیادی از تأثیرات آلودگی هوا بر سلامت ازجمله بیماری‌ها هم می‌تواند ناشناخته باشد.»
 
آن‌طور که حسینی می‌گوید آنالیز و بررسی آلاینده‌ها در تهران نشان می‌دهد که پروفایل آلاینده‌های هوا در ایران تغییر کرده است. تحت‌تأثیر تغییرات سبک زندگی بخشی از آلاینده‌های قدیمی حذف شده و آلاینده‌های جدیدی اضافه شده است مثلا آلاینده‌هایی که به بی‌تکس معروفند یا NO٢ که در سال‌های اخیر در هوای تهران رو به افزایش است. حسینی درعین‌حال خطرناک‌ترین آلاینده هوای تهران را ذرات معلق کوچکتر از ٢,٥ میکرون اعلام و تأکید می‌کند که خطرات ذرات معلق و تاثیرات آنها بر سلامت هنوز آنچنان که باید برای برنامه‌ریزان و مسئولان کشور مشخص نشده است. درست است که غلظت ذرات معلق در تهران به‌عنوان مهم‌ترین آلاینده روزانه اعلام می‌شود اما در ایران برنامه جامعی برای پرداختن به مواد و عناصر تشکیل‌دهنده ذرات معلق و پایش آن وجود ندارد.
 
حذف کربن سیاه از هوا و نجات جان و ریه‌های انسان‌ها در جهان دو راهکار داشته است؛ نخست تجهیز خودروهای دیزلی و آلاینده به فیلترهای دوده که تأثیر کوتاه‌مدت دارد و موجب کاهش غلظت کربن سیاه یا همان دوده در هوا می‌شود و دوم سیاست‌های اجرای سختگیرانه برای منع تولید و تردد خودروهایی که نمی‌توانند استانداردهای زیست‌محیطی لازم را پاس کنند و همچنین تأمین سوخت‌های کم گوگرد برای خودروهای دیزلی است.
 
 این‌که آلودگی هوا با سلامت انسان‌ها چه می‌کند و چگونه می‌تواند سلامت یک یا چند نسل را به مخاطره بیندازد در کلام و سخنرانی‌های مسئولان در روزهای آلوده ‌سال و همچنین همزمان با تبلیغات انتخاباتی به کرات شنیده می‌شود اما این‌که آنها در عمل تا چه اندازه به آلودگی هوا اهمیت می‌دهند از همین جا پیداست که بخش عمده قوانین و برنامه‌های کاهش آلودگی هوا که تاثیرات عملی در کیفیت هوا دارد، سال‌هاست که از این کمد به آن کتابخانه و از کتابخانه آن سازمان به بایگانی سازمان دیگری پاسکاری می‌شود. نه این‌که فکر کنید خطرات دوده سیاه - عامل اصلی ابتلا به بیماری آنتراکوز - برای مسئولان کاملا ناشناخته است، آنها سال‌هاست که می‌دانند آلودگی دوده چه خطرات مرگباری می‌تواند برای سلامت مردم داشته باشد و برای همین هم سال‌ها پیش دولت در مصوبه‌ای همه خودروهای دیزلی را که منبع اصلی تولید کربن و انتشار آن در هوای تهران هستند ملزم به استفاده از فیلتر دوده کرده، چرا که بالغ بر ۷۵‌درصد دوده ناشی از فعالیت‌های حمل‌ونقل و موتورهای دیزلی است.
 
البته در مصوبه خدابیامرز دیگری هم قرار بوده همه خودروهای فرسوده که بعضی‌هاشان ازجمله پیکان‌ها قادرند چند برابر وزن‌شان در‌ سال دوده - همان کربن سیاه - تولید کنند را از رده خارج کند اما وقتی نوبت به اجرای این مصوبات می‌رسد کافی است یکی از ده‌ها سازمان مرتبط در فرآیند پیچیده موازی‌کاری‌های مدیریتی اما و اگری در جریان اجرای کار بیاورد، آن وقت است که می‌توان اجرای یک مصوبه زیست‌محیطی را برای چند‌ سال دیگر تعلیق کرد و به تعویق انداخت. فیلترهای دوده برای خودروهای دیزلی وارد ایران شده‌اند اما نصب آنها زیرساخت‌هایی می‌خواهد که دولت هنوز موفق به فراهم‌کردن آنها نشده است، یکی از مهم‌ترین آنها ارایه سوخت مناسبی است که خودروهای دیزلی تجهیز شده به فیلترهای دوده را با مشکل مواجه نکند.

از سوی دیگر خودروسازان به دلیل هزینه‌های نسبتا سنگین این فیلترها و از سوی دیگر نوسانات میزان گوگرد در سوخت زیر بار اجرای مصوبه و درواقع قانون الزام نصب فیلتر دوده نمی‌روند. در همین روزها هم خودروسازان خارجی و حتی برندهای معتبری مثل بنز که نمی‌توانند خودروهای آلاینده‌شان را به دلیل استانداردهای سخت‌گیرانه در بازارهای اروپایی به فروش برسانند در نبود ضمانت‌های اجرایی برای قانون منع تردد خودروهای دیزلی بدون فیلتر در ایران همچنان درحال وارد کردن خودروهای دیزلی غیراستاندارد به بازارهای ایرانند و برایشان فرش قرمز هم پهن شده است!
 
 همه خودروهای دیزلی سنگین در ایران از نوع آلاینده چند صدهزار دستگاه بیشتر نیستند، آمار دقیق‌ترشان به گفته مسئولان ٢٣٠‌هزار خودروی دیزلی بدون فیلتر است و شمار خودروهای سواری فرسوده هم خیلی بیش از اینها نیست اما همین تعداد خودرو که آمارشان به یک‌میلیون دستگاه هم نمی‌رسد و در تهران زیر ٥٠٠‌هزار خودرو هستند بی‌هیچ نگرانی در خیابان‌ها و جاده‌ها با دودکش‌های روشن به سمت آسمانی که دیگر آبی نیست، در رفت و آمدند. آنها منبع اصلی تولید همان ذرات معلق مرگ‌باری‌اند که کربن هم بخشی از آنهاست.
 
خیلی از آنها نمی‌دانند دودکشی که مستقیم به ریه‌های شهر وصل کرده‌اند و این دوده‌ای که به قلب آسمان می‌فرستند چگونه سوار بر نفس‌های سنگین در قلب‌ها و ریه‌های مردمی ته‌نشین می‌شود که با ته‌مانده نفس‌هایشان، آخرین امیدها را روی سربالایی تند دارآباد می‌کشند و با خودشان به بیمارستانی می‌آورند که شاید برایشان ایستگاه آخر است.

منبع:روزنامه شهروند
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.