به گزارش خبرنگار
گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، در مورخه 21/08/1395 یک نفر از اتباع افاغنه ی مقیم ایران با مراجعه به کلانتری 151 یافت آباد به مأمورین اعلام کرد که همسرش روز گذشته از منزل خارج و دیگر مراجعتی به خانه نداشته است .
پرونده در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ :
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "فقدان افراد" و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده جهت رسیدگی در اختیار اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
اظهارات شاکی پرونده :
شاکی پرونده پس از حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " درمورخه 20/08/1395 زمانیکه به خانه آمدم ، همسرم در خانه حضور نداشت ؛ از پسرم بنام فرهاد پرسیدم که مادرش کجاست که عنوان داشت بهمراه مادرش و برای انجام تسویه حساب به محل کارش ( محل کار فرهاد ) رفته و پس از تسویه حساب و در مسیر بازگشت به خانه ، همسرم جهت انجام خرید از وی جدا شده و پس از آن دیگر از او هیچ خبری نداریم .
اظهارات صاحبکار فرهاد :
با توجه به اظهارات شاکی پرونده ، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به محل کار فرهاد در یک کارگاه چرخکاری در همان منطقه یافت آباد رفته و در تحقیقات از صاحبکار فرهاد اطلاع پیدا کردند که فرهاد در شهریور ماه نسبت به انجام تسویه حساب با صاحبکارش اقدام نموده است .
صاحبکار سابق فرهاد در ادامه اظهاراتش به کارآگاهان گفت : "در مورخه 20/08/1395 فرهاد طی تماس تلفنی از من خواهش کرد در صورتیکه پدرش به سراغم آمد ، به دروغ عنوان نمایم که فرهاد بهمراه مادرش به مغازه ی من آمده و حتی خواست که به پدرش بگویم که او بهمراه مادرش و پس از گرفتن مبلغ 800 هزار تومان بابت تسویه حساب ، مغازه را ترک کرده است " .
ناپدید شدن فرهاد :
با تحقیقات بعمل آمده از صاحبکار فرهاد و محرز شدن کذب بودن اظهارات و گفته های فرهاد به پدرش ، تحقیقات از وی در دستور کار کارآگاهان اداره یازدهم قرار گرفت ؛ لذا کارآگاهان به محل سکونت شاکی پرونده مراجعه و از طریق همسر فقدانی ( پدر فرهاد ) اطلاع پیدا کردند که در مورخه مراجعه وی به کلانتری جهت طرح شکایت ، پسرش فرهاد از منزل خارج شده و دیگر مراجعتی به خانه نداشته است .
تحقیقات میدانی از محل سکونت فقدانی :
کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ در تحقیقات میدانی از محل سکونت فقدانی اطلاع پیدا کردند که تعدادی از اهالی محل ، فرهاد را بهمراه یکی از دوستانش در حال انتقال یک عدد چمدان مشاهده نموده و حتی یکی از همسایگان به علت سنگینی بیش از اندازه چمدان به کمک آنها رفته و چمدان را برای آنها در داخل یک چرخ دستی قرار داده است .
در ادامه و با شناسایی احدی از همسایگان فقدانی ، وی در اظهاراتش ضمن تأیید اظهارات سایر همسایگان مبنی بر کمک نمودنش به فرهاد و دوستش جهت جابجا نمودن چمدان به داخل یک چرخ دستی ، به کارآگاهان عنوان داشت : "زمانیکه از فرهاد علت سنگینی چمدان را پرسیدم ، او در پاسخ عنوان داشت که داخل چمدان مقادیری لوازم خانگی است که قصد دارد آنها را به منزل خواهرش در همان نزدیکی ببرد ".
دستگیری دوست فرهاد :
با شناسایی دقیق دوست فرهاد بنام "ابراهیم . ش" ( 15 ساله ) ، کارآگاهان در ساعت 11:00 مورخه 07/09/1395 اقدام به دستگیری وی کردند ؛ ابراهیم در اظهارات اولیه منکر اظهارات همسایه ی خانواده فرهاد شد اما در ادامه مجبور به بیان حقیقت شد و در اظهاراتش به کارآگاهان گفت : " من و فرهاد با یکدیگر حشیش مصرف می کنیم ؛ [ در مورخه 20/08/1395 ] فرهاد با من تماس گرفت و از من خواست تا به خانه شان بروم ؛ زمانیکه وارد خانه شدم ، فرهاد مرا به بالای سر جنازه مادرش برد و آنجا بود که متوجه شدم فرهاد ، مادرش را با چاقو کشته است ؛ به درخواست فرهاد ابتدا آثار خون را از روی زمین پاک کرده و جنازه ی مادرش را داخل یک چمدان قرار دادیم تا آنرا به محوطه سبزیکاری در همان نزدیکی محل زندگی فرهاد ببریم ؛ در بیرون از منزل ، یکی از همسایگان نیز جهت قرار دادن چمدان بر روی چرخ دستی به کمک ما آمد و پس از آن جنازه را به محل مورد نظر ( باغچه سبزیکاری ) منتقل کردیم ؛ در آنجا بود که فرهاد با تهیه مقداری بنزین ، اقدام به آتش زدن جسد مادرش کرد و پس از آن هر دو نفر از محل خارج شدیم " .
دستگیری فرهاد :
با اعتراف ابراهیم مبنی بر ارتکاب جنایت توسط فرزند فقدانی ، دستگیری فرهاد در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت ؛ با انجام اقدامات پلیسی ، سرانجام مخفیگاه فرهاد در یک سفره خانه سنتی شناسایی ، کارآگاهان با اخذ نیابت قضایی به این سفره خانه در منطقه شهریار اعزام و عامل اصلی جنایت نیز در ساعت 16:00 مورخه 07/09/1395 دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
اعتراف به جنایت :
فرهاد پس از انتقال به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ ، صراحتا به ارتکاب جنایت و در ادامه سوزاندن جسد مادرش اعتراف کرد ؛ وی در اعترافاتش و در خصوص انگیزه این جنایت به کارآگاهان گفت : "مدتی بود که مادرم به رفت و آمدها و همچنین نحوه خرج کردن پول هایم گیر داده بود و همین موضوع باعث شد تا در روز جنایت و در حالیکه از دستش عصبانی و خسته شده بودم ، در یک لحظه با چاقوی آشپزخانه حمله ور شده و ضربه ای را به پهلویش وارد کنم ؛ در حالیکه مادرم بر روی زمین افتاده بود ، به بیرون از خانه آمده و شروع به کشیدن سیگار کردم ؛ پس از تمام شدن سیگار و مراجعت به داخل خانه ، متوجه شدم که مادرم فوت کرده ؛ بلافاصله با ابراهیم تماس گرفته و بدون آنکه چیزی به او بگویم ، از او خواستم تا به منزلمان بیاید و ... " .
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت : با اعترافات صریح هر دو متهم ، متهمین در روز جاری مورخه نهم آذرماه 1395 به شعبه هفتم بازپرسی دادسرای ناحیه 27 تهران صادر و برای هر دو متهم قرار قانونی صادر و متهم اصلی پرونده با قرار بازداشت موقت و جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .
انتهای پیام/
حکم این جوان اعدام است
حکم این جوان اعدام است
حکم این جوان اعدام است
اون دوست عزیزی که در مورد اخراج افغانی ها گفته بود کاملا موافقم. وقتی مردم کشور خودمون بیکارن جوانهای ما درامد ندارن چرا افغانی ها باید درکشورخودمون جای خودمون رو بگیرن و بیکار باشیم؟
همسر نمیتونه ولی دم باشه
فقط والدین فرزندان و خانواده درجه یک به جز همسر
وقتی اینها نباشند دادستان بعنوان مدعی العموم عمل میکند
ولی در صورتی که کتوفی مرد باشد، همسر وی (یک خانم) ولی دم نیست.