به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از شبکه تلویزیونی الاتجاه، شیخ نعیم قاسم، معاون دبیرکل حزب الله لبنان، با تاکید بر اینکه مقاومت تنها مانع تحقق اهداف مورد نظر آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه است، هشدار داد واشینگتن برای به دست آوردن امتیازات سیاسی در عراق پس از بیرون راندن گروه تکفیری صهیونیستی داعش از این کشور، برنامه ریزی می کند.
شیخ نعیم قاسم در مصاحبه با این شبکه در پاسخ به سوالی درباره جبهه بندی ها در منطقه گفت: آمریکا پس از فروپاشی شوروی سابق تلاش کرد و تلاش می کند جهان را هدایت و کشمکش جهانی را مدیریت کند. آمریکا تلاش می کند کنترل جهان را در دست بگیرد و سیاست های مورد نظر خودش را تحمیل کند. واشینگتن به دنبال آن است که رهبرانی را در مناطق مختلف جهان به قدرت برساند که از سیاست های آن پیروی کنند. آمریکا توانست در بسیاری از کشورهای جهان این مسئله را عملی کند. تنها در مناطقی با طرح آمریکا مقابله کردند که در آنها مقاومت شکل گرفت و تلاش هایی برای حفظ حاکمیت ملی یا آزادسازی سرزمین هایی که با نظارت مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا، اشغال شده بود، صورت گرفت. از اینجا کشمکش بین مقاومت و طرح آمریکایی آغاز شد و این مسئله در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین و کشورهای دیگر صادق است. در عمل بیشتر کشورهایی که در این کشمکش مشارکت دارند، در منطقه خاورمیانه هستند. زیرا این منطقه در نظر غرب، حساسیت و اهمیت دارد. به ویژه که مقاومت در عمل توانست مانعی در برابر طرح های اسرائیلی- آمریکایی و توزیع ها و تقسیم های مورد نظر آنها در منطقه باشد. از سخن مشهور کاندولیزا رایس، وزیر اسبق امور خارجه آمریکا می توان هدف واشینگتن را برای ایجاد تغییری در منطقه فهمید. در اوایل تهاجم اسرائیل به لبنان در ماه ژوئیه و پس از گذشت حدود نه روز از آن و زمانی که صداها برای دعوت به توقف تهاجم به لبنان بلند شد و کشتارهای غیرنظامیان و جنایت های هولناک رخ داد، رایس در برابر دوربین ها تاکید کرد آنچه رخ می دهد «درد زایمان تولد خاورمیانه جدید» است. یعنی از نظر او همانطور که درد زایمان برای یک زن در زمان تولد فرزندش، مسئله ای طبیعی است، این دردها (در لبنان) هم مسئله ای طبیعی است، زیرا آمریکا می خواهد خاورمیانه جدید شکل بگیرد. منظور آمریکا هم از ایجاد خاورمیانه جدید، تغییر جغرافیای منطقه، تجزیه بعضی کشورها یا الحاق بعضی مناطق به دیگر و تغییر بعضی حاکمان است. به عبارت دیگر، بازنگری در تقسیم بندی های سایکس پیکو هر چند به صورت محدود یا جزئی هدف آنهاست تا تضمین کنند که رویکرد سیاسی ایجاد شود که آمریکا آن را هدایت کند و اسرائیل در آن در آرامش باشد. آنچه در برابر این طرح ایستاد، مقاومت بود.
نعیم قاسم افزود: سیاست جدید آمریکا در منطقه مبتنی بر کاهش دخالت مستقیم نیروهای این کشور است، و بر این اساس می توان آن را «جنگ نرم» توصیف کرد، اما از سوی دیگر این جنگ یک «جنگ سخت» است که در آن درگیریها و تهاجم چه از طرف عربستان ضد یمن، یا نظام بحرین ضد ملت این کشور یا نیروهای تکفیری جمع شده از سراسر جهان در عراق و سوریه و در راس این تجاوزگریها، تجاوز اسرائیل به فلسطینی ها شدید است. بنابراین در حالی که دیگر نیروها (به نفع آمریکا) در منطقه می جنگند، آمریکا هم با هواپیماهای خود در این جنگ مشارکت دارد. نباید فراموش کنیم که آمریکا مداخله مستقیم در افغانستان و عراق را آزمود و اگر ضربات دردناک مقاومت عراق به آمریکا نبود، این کشور به حضور مستقیم نظامی خود در عراق پایان نمی داد.
آمریکا با جنگ نرم به تلاش برای تاثیرگذاری در عراق و دیگر کشورها ادامه می دهد. مسئله مهم آن است که شاید بعضی مسایل جزئی در شیوه تقسیم منطقه و تعامل با منطقه تغییر کند، اما طرح و برنامه اصلی همچنان وجود دارد که همان تشکیل خاورمیانه جدید است. پس از شکست اجرای این طرح از «دروازه لبنان» و پس از شکست اشغالگری مستقیم آمریکا در عراق و افغانستان، دروازه جدیدی که برای این طرح در سال 2011 تعیین شد، سوریه بود. مقامات کشورهای غربی در چند ماه اول جنگ سوریه، از طرح اصلاح شده خاورمیانه جدید سخن می گفتند. اصلاح شده هم به معنای تلاش جدید برای عملی شدن همان طرح قبلی است. بنابراین ما همچنان با طمع ورزی های آمریکا، اسرائیل، سعودیها و تکفیریها در منطقه روبرو هستیم که ابتدا فرماندهی اصلی بر عهده آمریکاییهاست و می خواهند بار دیگر بر منطقه مسلط شوند و بعضی از نظام ها را در آن تغییر دهند و در صورت لزوم مرزهای جغرافیایی را هم تغییر دهند. هدف جنگ و تعرض به سوریه به این شیوه گسترده و جنایتکارانه چیست؟ زیرا می خواهند نظام سوریه را که حامی مقاومت است تغییر دهند و نظام دیگری را جایگزین آن کنند که به طرف اسرائیل و طرح آمریکایی خاورمیانه جدید متمایل باشد.
وی در پاسخ به این سوال که آزادسازی شهر موصل، چه پیامدی بر روی برنامه مورد نظر آمریکا در منطقه خواهد داشت خاطر نشان کرد: اگر جهاد ملت عراق، بسیج مردمی و ارتش این کشور نبود، نبرد موصل آغاز نمی شد. این جهاد زمانی آغاز شد که داعش موصل را اشغال کرد و به طرف دیاله و دیگر مناطق عراق گسترش یافت. بیش از پنجاه درصد از مناطقی در عراق که اشغال شده بود، آزاد شده است. ما شاهد طرح بحث هایی درباره آینده موصل، الرمادی و دیگر مناطق هستیم. داعش در ورود به شهر موصل از حمایت بین المللی برخوردار بود. داعش بدون حمایت آمریکا، عربستان، ترکیه، امارات و قطر نمی توانست وارد موصل شود. همه این کشورها در عمل در تسهیل ورود داعش به موصل به دلایل مختلف، مشارکت داشتند. اکنون چه تغییری رخ داده است که کشورهای جهان و بعضی کشورهای منطقه که در تسهیل ورود داعش به موصل مشارکت داشتند، نبرد موصل را پذیرفتند یا در آن مشارکت دارند و بیرون راندن داعش از این شهر را پذیرفتند؟ این مسئله بسیار مهم است. پاسخ این سوال آن است که داعش در موصل دیگر نمی تواند خواست آمریکا در عراق و منطقه را عملی کند و به باری بر دوش واشینگتن تبدیل شده است. به ویژه که داعش رؤیاهای گسترده تری پیدا کرد و می خواست به مناطق دیگری از جهان هم گسترش یابد. داعش تا حدودی به بعضی از دستوراتی که صادر می شد، گوش نمی کرد. آنها به این نتیجه رسیدند که ادامه باقی ماندن داعش در موصل بحران واقعی برای خود آنها (آمریکا و متحدانش) است.
ملت عراق هر روز برای مقابله با داعش مبارزه و فداکاری می کند. سوال اصلی آن است که آیا پس از آزادسازی موصل، بحران پایان خواهد یافت؟ از نظر من نه. بحران ادامه پیدا خواهد کرد و آمریکا به دنبال آن خواهد بود که از این نتیجه استفاده کند. واشینگتن با ترکیه، عربستان و بعضی دیگر کشورهای منطقه همکاری خواهد کرد تا دستاوردهای سیاسی برای خود در عراق پس از بیرون راندن داعش از این کشور پیدا کنند. اگر به این نتیجه برسند که این دستاوردها در حد مناسب نیست، پیش بینی می کنم شاهد آن باشیم که گروه هایی که گفته می شود وابسته به داعش هستند، در مناطق مختلف عراق انفجارها و حملاتی را آغاز کنند. پیش بینی می کنم آنها به دنبال حفظ ناآرامی در عراق باشند، تا از این کشور باج گیری کنند. بنابراین توقف بحران در عراق پس از آزادسازی موصل مشخص نیست، اما در هر صورت اصل آزادسازی این شهر، عراق را به مرحله مثبتی منتقل خواهد کرد و دولت، ملت، ارتش و بسیج مردمی این کشور خواهند توانست به مرحله جدیدی منتقل شوند که در آن قویتر و دارای شرایط بهتری باشند. آنها باید ببینید چگونه می توانند با شرایط جدید از نظر سیاسی برای مصونیت بخشیدن به اوضاع داخلی عراق استفاده کنند.
شیخ نعیم قاسم در پاسخ به سوالی درباره امکان متحد شدن گروه ها و جریان های مختلف در عراق برای خارج کردن این کشور از بحران گفت: به اعتقاد من، عراقیها به طور مستقیم گستردگی توطئه ها ضد خود را از زمان سرنگونی رژیم ملعون صدام در سال 2003 تاکنون درک کرده اند. در سیزده سال گذشته شاهد فداکاری های گسترده، تحولات در مواضع سیاسی، مداخله های کشورهای خارجی و پیامدهای آن در عراق بوده ایم. عراقیها در این مدت به طور کامل درک کرده اند که طیف های مختلف در داخل این کشور، اگر راهی برای همکاری با یکدیگر در چارچوب منشور ملی پیدا نکنند و اختلافات خود را کنار نگذارند و برای عملی شدن توافق امتیاز ندهند، عراق همچنان صحنه کشمکش منطقه ای و بین المللی باقی خواهد ماند. حاکمیت قانون و مبارزه با فساد در عراق ضروری است. عراقیها در صورت متحد شدن در صحنه داخلی می توانند موفقیت هایی به دست آورند. بر اساس تجربه خودمان در لبنان می گویم که ما با تشکیل بعضی ائتلاف ها توانستیم موفقیت های مهمی به دست آوریم، هر چند که به همه آنچه که می خواستیم نرسیدیم و این مسئله طبیعی است. اگر همه گروه های عراقی هم با یکدیگر متحد نشوند، متحد شدن فقط شصت درصد آنها هم می تواند زمینه شکل گیری رویکرد مشخصی را فراهم کند. نباید چنین تصور کرد که یا باید همه به توافق برسند یا اینکه توافق نباید بین هیچ طرف هایی باشد. اگر حتی توافق بین دو گروه هم صورت بگیرد، بهتر از وجود نداشتن هیچ نوع توافقی است. هر چه وحدت داخلی در عراق قویتر شود، مداخله خارجی ضعیف می شود. فداکاری شهدا و مجروحان عراقی می تواند عامل تقویت وحدت داخلی باشد. باید از این فداکاری ها در مسیر مثبت استفاده شود.
معاون دبیرکل حزب الله لبنان، با اشاره به اینکه خواست آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی طولانی شدن جنگ در سوریه است، تاکید کرد دست کم تا شش ماه آینده چشم اندازی برای حل سیاسی بحران در این کشور وجود ندارد.
شیخ نعیم قاسم درباره تلاش آمریکاییها و انگلیسی ها برای تجزیه سوریه و عراق گفت: درباره سوریه باید بگویم که از چند ماه پیش مشخص بود که چشم انداز نزدیکی برای دستیابی به راه حل سیاسی وجود ندارد. آنچه که امیدواری هایی را برای ایجاد چشم انداز سیاسی در سوریه ایجاد کرده بود، تحرکات روسیه بود که به طور جدی به دنبال امتیازات و یافتن نقاط مشترک و تلاش برای برقراری آتش بس و برداشتن گام های عملی برای حرکت در مسیر راه حل سیاسی بود. آمریکاییها از لحاظ نظری با آن در نشست های وین و لوزان همراهی کردند و توافق مشترکی بین واشینگتن و مسکو برای جدا کردن جبهه النصره به دست آمد. همه این توافق ها در نتیجه تلاش های روسیه به دست آمد، تا شاید باعث برقراری آتش بس شود و زمینه حل سیاسی را فراهم کند. اما در عمل مشخص شد که آمریکا برای پذیرفتن راه حل سیاسی آمادگی ندارد و آمریکاییها حل بحران در سوریه را به تشکیل دولت آینده این کشور موکول کرده اند. به عبارت دیگر، رئیس جمهور جدید آمریکا ابتدا باید کار خود را در کاخ سفید آغاز کند و در مدت دو ماه کابینه اش را تشکیل دهد. یعنی تا ماه مارس سال 2017 هیچ کسی نمی تواند ایده ای برای حل سیاسی بحران در سوریه مطرح کند. پس از آن مطرح شدن چنین ایده ای امکان پذیر خواهد بود. ممکن است دولت جدید آمریکا هم به دنبال طولانی تر کردن بحران در سوریه باشد. واشینگتن به این علت آمادگی پذیرفتن راه حل سیاسی در سوریه را ندارد که معتقد است هر راه حل سیاسی در سایه معادلات فعلی قدرت در این کشور که به نفع دولت سوریه و متحدانش است، خواسته های آمریکا، اسرائیل، عربستان و دیگر متحدان واشینگتن را برآورده نخواهد کرد. به همین علت به نظر من، بحران در سوریه طولانی خواهد بود. قضاوت درباره اینکه حل بحران سوریه به شیوه تجزیه این کشور یا به شیوه دیگر خواهد بود هم زود است.
هنوز چشم انداز مشخصی برای حل سیاسی بحران در سوریه شکل نگرفته است. ترویج گمانه زنی ها درباره تجزیه سوریه با هدف خاصی صورت می گیرد. یکی از اهداف این است که افکار عمومی و کشورهای مختلف را آماده کنند، تا راه حل های سیاسی را بپذیرند که ممکن است پیش از این مطرح نشده بود.
شیخ قاسم افزود: نبرد میدانی در سوریه نمی تواند به طور کامل به نفع یک طرف و به ضرر طرف دیگر پایان یابد. من آزادسازی کامل (سوریه) را بعید می دانم. من بعید می دانم هر یک از دو طرف بتوانند سوریه را به طور کامل به تصرف خود درآورند. زیرا قدرت آتشباری، تعداد نیروهای انسانی و حمایت های بین المللی از مخالفان نظامی در سوریه بسیار گسترده است و کمک های گسترده ای همچنان برای آنها ارسال می شود. در سایه این شرایط، ارتش سوریه و متحدانش خدا خیرشان بدهد توانستند در صحنه میدانی پیشروی کنند و آزادسازی فراگیر حلب را آغاز کنند و حضور گروه های مسلح را محدود به مناطقی کنند که از نظر نمادین و جایگاه اهمیت کمتری دارد. اما در نهایت مساحت جغرافیایی مهم در اختیار آنها (گروه های تروریست) قرار دارد. من راه حل نظامی در سوریه را بعید می دانم. من توانایی هر یک از دو طرف را برای حل نظامی این بحران بعید می دانم. در سوریه فقط راه حل سیاسی وجود دارد. اگر راه حل سیاسی در سوریه به عنوان مثال در شش ماه دیگر به دست نیاید، این مسئله به معنای آن خواهد بود که بحران سال ها ادامه پیدا خواهد کرد و این مسئله به معنای ادامه خونریزی و جنگ فرسایشی بدون رسیدن به نتیجه است. مگر آنکه بعضی طرف ها خسته شوند و ببینند که پایان این جنگ ضروری است.
وی در پاسخ به این سوال که آیا شهر حلب به طور کامل آزاد خواهد شد؟ خاطر نشان کرد: به احتمال زیاد، رویکرد کلی آن است که شهر حلب به طور کامل آزاد شود. زیرا همه نشانه های میدانی حاکی از این مسئله است. اگر حلب در کنترل طرف مقابل می ماند، می توانست «پایتختی» برای تجزیه سوریه باشد. آزادسازی بیشتر مناطق حلب به جز محله های شرقی این شهر، طرح تجزیه سوریه را با تشکیل کشوری به پایتختی حلب ناکام گذاشت. اکنون تامل در آزادسازی محله های شرقی شهر حلب با این هدف صورت می گیرد که تمایل برای دادن فرصت به احتمال آشتی به عنوان یک راه حل جزئی یا آتش بس به عنوان مقدمه راه حل فراگیر سیاسی در آینده وجود دارد. اما به نظر می رسد اوضاع پیچیده است و در دو تا سه هفته آینده ممکن است شاهد درگیریهای بیشتر در حلب باشیم. هر چند که آزادسازی محله های شرقی این شهر به کندی صورت گیرد. زیرا غیرنظامیان در این محله ها حضور دارند و افراد مسلح از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده می کنند که این اقدام آنها، عملیات نظامی را برای ارتش سوریه دشوار می کند. بنابراین حلب به طرف آزادسازی حرکت می کند، اما این مسئله در آینده نزدیک و به سرعت نخواهد بود.
معاون دبیرکل حزب الله لبنان در پاسخ به سوالی درباره نقش اسرائیل در سوریه گفت: اجازه بدهید ابتدا این مسئله را بیان کنم که حزب الله درباره نبردهای دفاعی خود بر اساس سخنان سیاسی و تبلیغات تحریک آمیز رسانه ای تصمیم گیری نمی کند و تحت تاثیر ایجاد موج های رسانه ای قرار نمی گیرد. حزب الله بر اساس ارزیابی خود از مصلحت و امکانات خود در این باره تصمیم گیری می کند. از سال 1988 تاکنون ما تاکید داریم که جنگ ما با اسرائیل نبرد دفاعی است. ما آغازگر نبردی با هدف آزادسازی بخشی از سرزمین به شیوه ارتش های کشورها نبوده ایم. ما یک گروه مقاومت هستیم و مقاومت به طور معمول از شیوه تعقیب و گریز استفاده می کند و مانند ارتش ها به دنبال حضور نظامی گسترده در منطقه نیست. شاید عملکرد ما در سوریه متفاوت باشد که به علت تفاوت میدانی اوضاع در سوریه، نخستین بار صورت گرفت. البته بدون شک مقاومت تجربه زیادی در این زمینه به دست آورد. اما اکنون در محاسبات و برنامه های ما آغاز کردن جنگی با اسرائیل وجود ندارد، البته در محاسبات خود این مسئله را در نظر می گیریم که در آماده باش کامل، دائم و قوی باشیم تا اگر اسرائیل نبردی را در هر لحظه ای آغاز کرد با آن مقابله کنیم و در این صورت اسرائیل با رویارویی بسیار شدیدی روبرو خواهد شد. در شرایطی که آنها (اسرائیلی ها) می گویند هر جنگی در آینده برای ما دشوارتر از سال 2006 خواهد بود، بدون شک برای خود آنها بسیار دشوارتر خواهد بود. زیرا ما توانمندی های خود را مانند اسرائیل تقویت می کنیم. اگر آنچه را که آنها از سال 2006 تاکنون آماده کرده اند با آنچه که ما در این مدت آماده کرده ایم مقایسه کنیم، پیشرفت های ما در رویارویی گسترده تر از پیشرفت های آنهاست. علاوه بر این ما در جبهه حق قرار داریم و به طور معمول کسی که در جبهه حق قرار دارد، قویتر است و بدون شک خداوند به آن کمک می کند. بنابراین با اینکه ما برنامه ای برای آغاز نبرد جدید اسرائیل نداریم، آمادگی داریم به هر نبردی که اسرائیل آغاز کند، پاسخ دهیم. از طرف اسرائیل هم به نظر نمی رسد که آنها در حال آماده شدن برای جنگی هستند، زیرا معتقدند درگیری در سوریه برای طرف های مختلف ممکن است باعث شود که اسرائیل در آرامش قرار داشته باشد. اسرائیل در شرایطی قرار ندارد که مجبور باشد جنگی را آغاز کند که نتیجه آن هم تضمین شده نیست.
اسرائیل همچنین در شرایطی قرار ندارد که مجبور باشد در برابر تهدید یا اقدامی از خود واکنش نشان دهد. اسرائیلی ها ترجیح می دهند نبردها در سوریه ادامه پیدا کند تا این رژیم در آرامش باشد. اسرائیلی ها به هیچ وجه خواهان حل بحران در سوریه نیستند و می خواهند جنگ فرسایشی در این کشور ادامه پیدا کند. درست است که اسرائیلی ها نگرانی هایی درباره تجربیات جدید و گسترده حزب الله دارند، اما از سوی دیگر به خود می گویند که حزب الله متحمل تلفاتی می شود. به این علت که نتایج نبرد آنها با ما، تضمین شده نیست و در این صورت حتی به احتمال بیشتر، خسارت های سنگینی خواهند داشت، برنامه ای برای آغاز جنگ جدید ندارند. اما حضور و آمادگی نظامی اسرائیل در بلندی های جولان و مناطق اطراف آن، در حد عادی و طبیعی است و نشانه ای درباره بروز جنگ در این منطقه وجود ندارد. اسرائیلی ها باید نگرانی هایی درباره افزایش تجربیات حزب الله در سوریه، رقابت روسی- آمریکایی در صحنه سوریه و پر شدن آسمان سوریه از هواپیماهای طرف های مختلف داشته باشند. زیرا اسرائیلی ها دیگر آزادی عمل ندارند و مجبورند احتمال وقوع اشتباهات در آسمان سوریه را در نظر بگیرند. اسرائیلی ها همچنین باید نگران آن باشند که سلاح هایی به سوریه منتقل می شود که مشخص نیست به دست چه کسی می افتد. نتایج جنگ در سوریه ممکن است به صورتی باشد که نتایج آن مورد نظر اسرائیلی ها نباشد.
معاون دبیرکل حزب الله لبنان، با محکوم کردن جنایت های هولناک ائتلاف متجاوز آمریکایی- سعودی در یمن، تاکید کرد این ائتلاف هرگز به اهداف مورد نظرش نخواهد رسید.
شیخ نعیم قاسم در پاسخ به این سوال که آیا مقاومت فلسطین توانایی فراهم کردن زمینه تشکیل کشور فلسطین را دارد گفت: دیدگاه من آن است که حضور مقاومت در فلسطین برای همه یک مسئله قطعی است. ملت فلسطین به ابزارهای مختلف از جمله انتفاضه مسالمت آمیز، انتفاضه نظامی، حمله با سلاح سرد و زیر گرفتن با خودرو یا بلدوزر متوسل شده است. ملت فلسطین ملت بسیار فداکاری است و به همین علت من درباره برنامه مقاومت در فلسطین نگرانی ندارم. اما برنامه مقاومت با فراز و فرودهایی روبروست و گاهی با قدرت پدیدار می شود و گاهی هم به علت تحولات و شرایط و یا دیدگاه بعضی فرماندهان مقاومت جنبه پنهانی به خود می گیرد. از نظر ما، اصل آن است که مقاومت پایدار و مستمر باشد و این مسئله مثبت است. فراز و فرودهای مقاومت به توانایی مردم برای تحمل دشواریها و پیچیده ها بستگی دارد. اما هرگز ما در حزب الله به ذهن مان هم نرسیده است که راه حل در فلسطین تشکیل کشور فلسطین در کنار اسرائیل است. ما چنین اقدامی را نابودی کامل مسئله فلسطین می دانیم، زیرا اسرائیل فقط در صورتی تشکیل کشور فلسطین را می پذیرد که یک کشور خلع سلاح شده و بدون ارتباطات زمینی، دریایی یا هوایی با خارج باشد. به عبارت دیگر کشور فلسطین فقط مانند شهرداری خواهد بود که خدمات محدودی را به مردم ارائه می کند، بدون آنکه توانایی سیاسی یا نظامی داشته باشد. تشکیل چنین کشوری، بار بر دوش اسرائیل را کاهش می دهد. مسئله همه آن است که آرمان فلسطین زنده بماند. تجربه لبنان، فلسطین، سوریه، عراق، بحرین و یمن ثابت می کند اگر مقاومت کارآمد، جدی، فعال و موثر باشد، مستکبران و اشغالگران نخواهند توانست کاری از پیش ببرند و شرایط مورد نظر خود را تحمیل کنند. هر چند که ممکن است مدتی اوضاع را کنترل کنند.
انتهای پیام/