ممنوعالمنبر شدن، دستگیری و زندانهای مكرر و تبعید به سیستان و بلوچستان، هرمزگان، زابل، سراوان و بندر لنگه بخشی از پرونده مبارزاتی وی است. خودش درباره پرونده مبارزاتیاش میگوید: «شاید 500 صفحه در شهربانی پرونده حقیر باشد. زندان رفتم؛ تبعید شدم.» او كه نقش سازندهای در مبارزات با رژیم پهلوی در رفسنجان داشت بهخاطر مبارزات مستمر، همواره از طرف ساواك زیر نظر بود و منبع اصلی توزیع اعلامیههای امام خمینی(ره) در رفسنجان به حساب میآمد.
علاوه بر اینها، مسجد امام و منزل حجتالاسلام پورمحمدی در رفسنجان همواره مأمن روحانیون انقلابی و وعاظ شهیر كشور بود. چنانكه بسیاری از روحانیون معروف و انقلابی از جمله حضرت آیتالله العظمی خامنهای، آیتالله مكارم شیرازی، آیات یزدی و صدوقی، آیتالله هاشمیرفسنجانی، آیتالله محلاتی، آیتالله نوری همدانی، آیتالله طاهری خرمآبادی، آیتالله خزعلی، آیتالله محمدتقی فلسفی و بسیاری از علمای مبارز به دعوت وی در رفسنجان سخنرانی كردهاند.
گزارش ساواك از دعوت آیتالله یزدی به رفسنجان توسط حجتالاسلام پورمحمدی در سال 48
حجتالاسلام شیخعباس پورمحمدی در فروردین 1303شمسی، در یك خانواده مذهبی در ماهونك رفسنجان به دنیا آمد. پدرش كه غلامحسین نام داشت و جزو كسبه شهر بود، در مراسم مذهبی فعالیت ویژه داشت. حجتالاسلام پورمحمدی در این رابطه میگوید: «پدر ما هر هفته روضهخوانی داشت و در ماه مبارك رمضان، محرم و صفر هم در ماهونك جلسات روضهخوانی داشت. از كودكی با روحانیون آشنا بودیم و خوب یادم هست حدود 5 یا 6 ساله بودم كه عصرهای پنجشنبه كه مرحوم آقا شیخمحمد محقق از كریمآباد میآمدند به ماهونك، چند نفر بودیم كه تا رودخانه كه حدود 1000 متری ماهونك بود، به استقبال ایشان میرفتیم و از بچههایی [بودیم] كه در مجالس جدی خدمت میكردیم، چایی میدادیم و ناظم جلسه بودیم. به این كار عشق داشتیم...؛ لذا از كودكی با جلسه تبلیغ و روحانیون آشنا بودم و استفاده میكردم و به مجالس عشق میورزیم.»
شیخ عباس پورمحمدی در ابتدا به شغل خیاطی مشغول بود و در سال 1326 به زیّ طلبگی درآمد و تحصیلات حوزوی خود را ابتدا در رفسنجان و سپس در یزد ادامه داد. وی در این مقطع از محضر اساتیدی چون آقا شیخ جواد تبریزی، آیتالله مشكینی و آقامیرزاحسین نوری تلمذ كرد؛ او در یزد با آیتالله مصباح یزدی همحجره و هممباحثه بود و در سال 1331 راهی قم شد.
در دورهای كه وی به تحصیل در قم اشتغال ورزید فضای سیاسی جامعه، كاملاً ملتهب و سیاسی بود. او در این دوره در درس امامخمینی(ره) و سایر فضلای بزرگ شركت كرد و با بسیاری از طلاب جوان كه بعدها هسته اصلی هواداران و پیروان امام(ره) را تشكیل دادند، آشنا شد. این آشنایی، خط سیر فعالیتهای سیاسی وی را رقم زد. از سال 1333 به بعد كه خود وی در سلك روحانیت درآمد و به عنوان واعظ شناخته شد و در مساجد شهر به منبر میرفت.
حجتالاسلام پورمحمدی از سال 1341 به بعد به عنوان امام جماعت مسجد سقاخانه رفسنجان به فعالیت مبارزاتی خود ادامه داد. اما نقطه عطف رفتار سیاسی حاج شیخ عباس پورمحمدی در گام نهادن به نهضت تازه تأسیس روحانیت، نامه معروف آیتالله خزعلی بود كه خود حجتالاسلام پورمحمدی در این باره میگوید: «حدود 25 مهر 1341 آقای خزعلی كه از سال 35 به رفسنجان آمد، نامهای به حقیر نوشت كه آیتالله خمینی با دولت، سخت روبهرو هستند؛ در موضع لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی. حقیر نامه را مابین نماز مغرب و عشاء در مسجد سقاخانه خواندم و همه مستمعین با صلوات بلند و بعد با گفتههای خودشان حمایت خود را از امام نشان دادند. چند روز بعد، مقدار زیادی اعلامیه و عكس 12 نفر مجتهد از بزرگان حوزه فرستاده شد. مأمور پست بسته سنگینی به حقیر داد. باز كردم عكس 12 نفر با فتوای آنها بود. مقداری برداشتم كه در مسجد پخش شود. در چهارراه امام و شهید بهشتی عدهای ایستاده بودند. نزدیك رفتم. فرماندار، آقای فالاسیری شیرازی بود با تمام رؤسای ادارت كه نوعاً شبها منزل یك ارباب دعوت میشدند. حقیر از زیر عبا اعلامیه را بیرون آوردم و به هر كدام یك اعلامیه دادم. به هم نگاهی كردند و حقیر هم خداحافظی كردم. فردا صبح زود رئیس ژاندارمری آمد منزل ما و گفت: آقای پورمحمدی این طریق اعلامیه پخش كردن نیست. گفتم: بار اول بود كمكم یاد میگیرم.»
فعالیتهای مبارزاتی وی در دهه 50 نیز به شدت ادامه داشت به طوری كه در سال 1350 وی ممنوعالخروج شد تا بدین ترتیب مانع ارتباط وی با علمای مبارزی كه خارج از ایران فعالیت میكردند شوند.
سند ممنوعالخروجی حجتالاسلام پورمحمدی در سال 50
حجتالسلام پورمحمدی به همراه سایر علمای رفسنجان در امر تبلیغ دینی و سیاسی نیز تلاش میكرد. به همت وی و چند تن دیگر از علما، مرجعیت امام خمینی(ره) در رفسنجان پذیرفته شد و به قول خود او «بدون اغراق 99 درصد مردم رفسنجان مقلد امام بودند». وی در همان سال از سوی آیتالله بروجردی و امام(ره)، وكالت جمعآوری وجوه شرعی را كسب كردهبود. در نتیجه تلاشهای سیاسی دینی وی و همراهانش، رفسنجان از سوی حكومت، لقب "قم ثانی" یافت. پورمحمدی ریشه این عنوان را چنین توصیف میكند: «در مجموع اوضاع رفسنجان خیلی مطلوب بود و اغلب مردم با انقلاب بودند و رفسنجان معروف شده بود به قم ثانی. مطلب از این قرار بود كه شاه آمده بود كرمان، یكی از دكترهای شاه، اهل رفسنجان بود. دوسه مرتبه بحث رفسنجان پیش میآید. بار سوم شاه میگوید به این قم ثانی علاقهای ندارم كه بعد معروف شد ]به[ قم ثانی».
ماههای محرم، صفر، رمضان و دیگر ماهها، علما و وعاظ معروف تهران و قم برای وعظ و تبلیغ به رفسنجان دعوت میشدند. چنین اقداماتی در بالابردن آگاهیهای دینی و سیاسی مردم شهر و روستا بسیار مؤثر بود. حجتالاسلام پورمحمدی در این زمینه میگوید: «برای تبلیغ بدون اغراق صدی نود و پنج (95 درصد) مبارزان را بارها به رفسنجان برای تبلیغ دعوت كردم؛ از این جهت رفسنجان در مملكت ممتاز بود... ؛ نوشتن این مطلب زیبا نیست كه راجع به خودم بگویم.»
ساواك كرمان در همین رابطه شیخ عباس پورمحمدی را چنین معرفی میكند: «همیشه سعی دارد از واعظی دعوت نماید كه آن واعظ دارای سوءسابقه باشد و این نیز خود از جمله مخالف بودن وی میباشد.» براساس اسناد موجود، وی در سال 1355 نیز تحت تعقیب شهربانی رفسنجان بوده است.
اقدام شهربانی برای تعقیب حجتالاسلام پورمحمدی
حجتالاسلام پورمحمدی پس از وقایع 19 دی قم بر شدت فعالیتهای ضد رژیم خود افزود و همراه با مرحوم حاج سیداحمد ساداتخراسانی ممنوعالمنبر شد؛ در طول این دوره نیز ایستاده در مسجد سخنرانی میكرد و استدلال میكرد كه منبر نمیرود؛ همین فعالیتهای وی باعث شد كه او در سال 56 به دو سال تبعید در زابل محكوم شود.
سند تبعید حجتالاسلام عباس پورمحمدی در سال 1356
حجتالاسلام پورمحمدی در آستانه پیروزی انقلاب به رفسنجان بازگشت و موقع بازگشت امام خمینی(ره) از پاریس به ایران، به همراه هیئتی به دیدار ایشان شتافت.
انتهای پیام/