به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خاطرات کودکی زیباترند، یادگاران کهن ماناترند. بازیهای کودکی، روابط با خانواده، همسالان، معلمها و بزرگترهای مدرسه و به طور کلی زندگی بچهگانه ما کودکان قدیم، بیشتر از هر چیزی وابسته به آموزشهایی بود که در کتابهای درسی داشتیم. ارزش آموزشی این درسها برای ما شاید در مقایسه با کودکان امروزی، بیش از انواع و اقسام بازیهای آموزشی رایانهای، اینترنت، کلاسهای آموزشی متنوع و انواع و اقسام روشهای آموزشی بود و تاثیر شگفتانگیز همان آموزشهاست که هنوز هم خاطرات درسی سالهای دبستان در بزرگسالی ما برای ما ارزشمند است و به آن احساس تعلق خاطر داریم. در این گزارش به چند شعر از نوستالژیهای آموزشی دوران کودکی کودکان قدیم و مردان و زنان امروز می پردازیم.
«یار مهربان» مان، دوست هنرمندی که معما گونه خود را به ما معرفی می کرد:
من یار مهربانم، دانا و خوش بیانم
گویم سخن فراوان با آنکه بی زبانم
پندت دهم فراوان من یار پنددانم
من دوستی هنرمند با سود و بی زیانم
از من مباش غافل من یار مهربانم این شعر، شعری از عباس یمینی شریف است. یمینی شریف نویسنده، مترجم و شاعر متولد تهران بود که از همان اوایل کارش برای کودکان و نوجوانان آثار فراوان و شناخته شده ای تولید کرد. «دو کدخدا» ، «قصه های شیرین» و «گربه های شیپور زن» از جمله آثار این هنرمند به شمار میرود.
یار مهربان را یافته بودیم، با سود و بی زیان اندرزمان میداد و ما را در دنیای زیبای کودکی با خوبیها و بدیها، نیکیها و پلیدیها آشنا میساخت. او داستان «دو کاج» را برای ما تعریف میکرد و به ما یادآور میشد که هر چه کنی به خود کنی، گر همه نیک و بد کنی.
در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روییدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست می دیدند
روزی از روزهای پاییزی زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید، خم شد و روی دیگری افتاد... محمد جواد محبت شاعر و نویسنده کرمانشاهی، آن سالها با این شعر با جدیت عاقبت بیتفاوتی نسبت به رنج های دیگران را به ما گوشزد میکرد. او در سالهای اخیر نسخه جدیدی از دو کاج را سرود. نسخه ای که پایان خوب و خوشی را به همراه داشت! «از خیمه های عاشورا»، «آن سوی چهره زرد خورشید» و «موج عطرهای بهشتی» از جمله آثار این شاعر هستند.
با یادگیری رسم رفاقت از دو کاج، همپای رفیقان کودکی دست در دست یکدیگر قدم میزدیم و با هم از هر دری میگفتیم و میشنیدیم. درد دل می کردیم و در «شهر و روستا» آرزوی زندگی در هوای صاف و بین دلهای صادق را زمزمه می کردیم:
خوشا به حالت ای روستایی چه شاد و خرم چه باصفایی
در شهر ما نیست جز داد و فریاد خوشا به حالت که هستی آزاد
در شهر ما نیست جز دود ماشین دلم گرفته از آن و از این
ای کاش من هم پرنده بودم با شادمانی پر می گشودم جعفر ابراهیمی یار همیشگی بچه های ایران این شعر را برای ما سروده بود. او که در اردبیل متولد شد، از همان ابتدای کار برای ادبیات کودک و نوجوان تلاش کرد. «پرنده خواهر من است»، «خانهام ابری نیست» و «تو بوی سیب میدهی» از جمله آثار این هنرمند حوزه کودک و نوجوان است.
کودک بودیم و تشنه زیباییهای طبیعت. باران که میبارید چست و چابک با دو پای کودکانه با لذت شعری را میخواندیم که تمام احساس کودکی را در خود جای میداد. هنوز هم خواندن «باران»، ما را به سفری در کودکی می برد.
باز باران با ترانه با گوهرهاي فراوان
مي خورد بر بام خانه يادم آرد روز باران
گردش يك روز دیرین خوب و شیرین
توي جنگل های گيلان كودكی ده ساله بودم
شاد و خرم نرم و نازك چست و چابك
با دو پای كودكانه می دويدم همچو آهو
می پريدم از لب جوی دور مي گشتم ز خانه مجد الدين میرفخرایی معروف به گلچین گیلانی شاعر این شعر زیبا و پر احساس است. او که زاده تفرش است، از نوجوانی شعر گفتن را آغاز کرد. تعدادی از شعرهای گلچین در سال 78 از نشر سخن منتشر شد.
درست است که در دنیای کودکی بودیم و حال و هوای باران و روستا در سرمان. اما زندگی و درسهایش همواره همراهمان بودند. نوستالژیهای شعری ما پر از مضمونهای اجتماعی و تربیتی بود که مبادا چون «روباه و زاغ»، گول روباه های اطرافمان را که چشم به پنیرهای در دهانمان دارند، بخوریم!
زاغکی قالب پنیری دید به دهن برگرفت و زود پرید
بر درختی نشست بر شاخی که از آن می گذشت روباهی
روبه پر فریب و حیلت ساز رفت پای درخت و کرد آواز
گفت به به چقدر زیبایی چه سری چه دمی عجب پایی این شعر از یک شاعر فرانسوی است و حبیب یغمایی آن را به شکل منظوم ترجمه کرده است. یغمایی محقق، نویسنده و روزنامهنگار زاده استان اصفهان بود. از آثار مهم او میتوان به «فردوسی در شاهنامه» و «تصحیح غزلیات سعدی» اشاره کرد.
درس های کتاب های دوست داشتنی ما درس هایی برای تمام عمر و راه و رسم زندگی بود. درس هایی که جزئی از خاطرات ما شده و به کودکی ما گره خوردند. ما صدها نکته را لابهلای ورقهای رنگی کتابهای دوست داشتنیمان آموختیم. نکته هایی که شاید در لحظه هایی از زندگی روزمره بزرگسالی در جایی و زمانی به یاری مان بشتابند.
گزارش از فریده قهرمانی
انتهای پیام/