به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «مرکب حضرت (ع) که به زمین کربلاء رسید، قدم برنداشت. هر چه حضرت بر آن هی زد، اسب گام از گام پیش نگذاشت. امام (ع) مرکب دیگر طلبید و سوار شد. آن حیوان نیز حرکت نکرد.
حضرت شش اسب عوض کرد. هیچ کدام قدم برنداشتند. امام (ع) رو به یاران کرد و فرمود:
این زمین چه زمینی است؟
عرض کردند: غاضریه است.
حضرت فرمودند: شاید نام دیگر هم داشته باشد.
عرض کردند: بلی شاطی ء الفرات هم می نامند.
فرمودند: اسم دیگر هم دارد؟
عرض کردند: بلی به آن کربلاء هم می گویند.
حضرت فرمودند: آسوده شدم.
پس آه سردی از دل پردرد کشید و گریه شدید نمود و فرمود: به خدا قسم زمین کرب و بلاء همین است، به خدا اینجا مردان ما را می کشند، به خدا قسم اینجا زنان ما بیوه می شوند، به خدا قسم اینجا کودکان ما را سر می برند، به خدا قسم اینجا پرده حرمت ما دریده می شود، پس ای جوان مردان فرود آئید، اینجاست محل گورهای ما....
سپس حضرت از مرکب پیاده شدند و به محض اینکه قدم مبارک امام (ع) به خاک کربلاء رسید خاک تغییر کرد و رنگش زرد شد و از آن غباری برخاست. بر رو و موی حضرت نشست.»(۱)
خرید زمین کربلا
«وقتی کاروان سید الشهداء (ع) به کربلاء رسید، ساکنین آنجا را احضار کرد و اطراف و نواحی قبر خود را از اهل نینوا و غاضریه به مبلغ شصت هزار درهم خرید و به آنها بخشید. به شرط اینکه مردم را به قبر آن حضرت راهنمایی کنند و زائرین قبر مطهر را تا سه روز ضیافت و میهمانی نمایند. امام صادق (ع) فرمودند: مساحت حرم آن حضرت که خریده شد، چهار میل در چهار میل بود که بر اولاد و محبین حضرت حلال و بر دیگران حرام می باشد.» (۲)
پاورقی:
۱- مقتل از مدینه تا مدینه، سید محمد جواد ذهنی تهرانی، صص ۳۴۲- ۳۴۱ به نقل از مقتل ابی مخنف، صص۳۲۷-۳۲۶
۲- همان ص۳۴۴ به نقل از کشکول شیخ بهایی
منبع: مشرق
انتهای پیام/