به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان؛
پایگاه اینترنتی هفتهنامه تایم در مطلبی نوشت: مراسم تدفین شیمون پرز، رئیس سابق اسرائیل، روز جمعه با حضور سران جهان از جمله باراک اوباما، بیل کلینتون، پرنس چالز و فرانسوا اولاند برگزار خواهد شد. قرار است در این مراسم از او به عنوان سیاستمدار بزرگ حامی صلح و آخرین حلقه از نسل پایهگذاران اسرائیل تقدیر شود.
نگارنده این مطلب در ادامه نوشت: برایم جالب است بدانم چند نفر از این سیاستمداران تمایل دارند بدانند پرز، مهره اصلی پروژهای بود که میتوان هر عنوانی را برای آن متصور شد جز پرافتخار؟ یا این که همه این تاریخ به اصطلاح پرافتخار صرف ایجاد و سپس توسعه رژیمی شد که اساس آن اشغال و تلاش برای نابودی قومی دیگر بوده است؟
هر مرحله از زندگی فرومایه پرز صرف پیش بردن این پروژه شد. او با نام پرسکی، یک مهاجر لهستانی بود که برای نخستین بار در سال 1934 وارد سرزمینهای اشغالی شد و در آن جا مانند بیشتر صهیونیستها نام خود را عوض کرد.
بنابر این مطلب، او سپس به «هگانا،» سازمان شبهنظامی وفادار به صهیونیسم، پیوست. این سازمان با فلسطینیهای مبارز علیه اشغالگری صهیونیستها میجنگید. در سال 1956 اسرائیل با همراهی پرز و در همکاری با انگلیس و فرانسه وارد جنگ سوئز با مصر، بزرگترین حامی فلسطین، شد.
این اقدام زمینه مرحله بعدی از تلاشهای پرز برای پایهگذاری رژیم صهیونیستی، یعنی ساخت رآکتور هستهای اسرائیل به کمک فرانسه را فراهم کرد. پرز نه تنها مرد صلح نبود، بلکه دنبالهروی «داوید بن گوریون،» اولین نخستوزیر اسرائیل، بود که هیچگاه سر سازگاری با اعراب نداشت. پرز نیز مانند گوریون به جای نزدیک شدن به کشورهای عرب همسایه، دست دوستی به سمت استعمارگران سابق آنها مانند انگلیس، فرانسه و آمریکا دراز کرد.
پرز، کسی بود که به عنوان بخشی از رژیم صهیونیستی پس از جنگ 1967 قسمتهای زیادی از سرزمینهای فلسطینیها را بلعید و در سالهای دهه 1970 هرگز حاضر نشد آنها را پس بدهد.
او در سال 1982 در آغاز از جنگ علیه سازمان آزادیبخش فلسطین در لبنان حمایت کرد. بعدها این جنگ به قتلگاه صدها پناهجوی فلسطینی در اردوگاههای صبرا و شتیلا در بیروت تبدیل شد.
در سال 1996 به عنوان نخستوزیر رژیم صهیونیستی حمله مرگبار به یک پایگاه سازمان ملل در غنا را هدایت کرد که به کشته شدن 106 غیرنظامی منجر شد. او همیشه در حمایت از رژیم صهیونیستی بسیار تندرو و بیمنطق عمل میکرد.
پرز به دلیل امضای پیمان اسلو با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) در سال 1993 توانست به صورت اشتراکی جایزه نوبل صلح را دریافت کند. از آن پس وی در هیبت دروغین جدید خود توانست واقعیت ساخت یک زندگی بر پایه خصومت و اشغال را از اذهان سران غربی پاک کند.
در ادامه این مطلب آمده است: اما فلسطینیها هرگز فریب نخواهند خورد. پرز گرگی در لباس میش بود. اگر او به واقع خواستار صلحی بود که به آن تظاهر میکرد، مدتها پیش آن را برقرار کرده بود. وی میتوانست در سمت نخستوزیر آن هم برای دو دوره، نیروهای ارتش اسرائیل را از سرزمینهای فلسطینیها خارج و زمینه شکلگیری کشور فلسطین را ایجاد کند. کاری که در انتهای سمتش ادعا کرد خواستار انجام آن بود.
کمترین کاری که او قادر به انجامش بود، کمک به لغو حصر غزه بود. حصری که تاکنون باعث رنج و عذاب فلسطینیهای زیادی شده است. او هیچ یک از این اقدامات را انجام نداد؛ زیرا خواستار صلح نبود. پرز، نوکر واقعی و وفادار اسرائیل بود که باعث انجام جنایات زیادی علیه مردم فلسطین و افزایش بیثباتی در منطقه شد.
در انتهای این مطلب آمده است: هنگامی که سران جهان برای تدفین او دور هم جمع میشوند، باید به یاد بیاورند تنها زمانی دردهای مردم فلسطین به خاطر وجود افرادی مانند پرز تسکین مییابد که عاملان ایجاد این رنجها هرگز مورد تعریف و تمجید قرار نگیرند.
انتهای پیام/