رویای ریو چند سالی است که سایه افکنده بر ذهنمان و فصل موعود رسید و نیمی از رویایمان پرواز کرد.

وقتی خورشید به زمین ریو نشستبه گزارش خبرنگار گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، رویایی که کابوس شد و هر روز ابرهای آسمانش حجیم تر و هوایش بارانی تر بود و سبکسر باز سرک کشید به ایران عزیز تا بارانش آنجا هم ببارد.
خورشید اما در راه بود سه عدد یک کنار هم زیبا بود وقتی بر 777سوار شد تا بشکند آوار ابرهای ریو را از آسمان ایران به مسافت برزیل ،شکافت ابر ها را و اوج گرفت تا سی و هشت هزار پا و رفت بالاتر از ابرها و فرود آمد بر دل اب ها و خورشید ریو آنقدر منور شد که ابرهای تیره یادمان برود.
سه عدد یک کنار هم دست در دست هم سه پایه ی افتخار را رقم میزنند و دور نیست،دیر هم نیست اینجا بومی هایشان هم بوی این افتخار را حس می کنند.
کاروان امید آمده تا جام المپیک را به شیرین ترین جام ها لبالب کند.
این کاروان تعصب دارد،این کاروان امید دارد،این کاروان قدرت دارد، این کاروان آمده تا بلند تر از غول آسای 777پرواز کند.

*اولین تابش خورشید در فرودگاه ریو
آنهایی که حس کردند که لباسشان به رنگ ریو بود و زبانشان ما را نمی فهمید ،آنها زبانشان بند آمد وقتی رحمان قویترین مرد جهان را دیدند
اینجا مافیا هم پشت بازوی سیامند پنهان شده و پارو های شهلا چشم ها را می شکافد .
تیر های زهرا، زهرش وقتی هنوز در چله ی کمان است دل ها را می برد و کاروان 111بیشمار قهرمان دارد و ریو این را می فهمد هر چند زبانشان ما را نمی فهمد و اصالتشان آریایی نیست.
این کاروان آمده تا سر های به زیر افتاده ی المپیکی ها را تکیه گاه باشد و قبل از آمدن استقلالش را بدست آورد تا دست هایی با نشانه تسلیم را مدد کند.
یک مرد بدون ادعا که حسابش دقیق است، فرمان خورشید را بدست گرفته و می درخشد با کاروانش، نه اینکه مغرور است ،میخواهد غرور بدهد به آنهایی که آنقدر پس مانده ی غرورشان را به رخ کشیدند تا ته کشید.
قافله سالار طلا می خواهد،هیچ راهزنی از ژاپن و آمریکا، انگلیس و چین یارای تاختن به این کاروان را ندارد.
سنگینی و وقار 111را پشت 777دیدم وقتی مهماندار هواپیما با غرور پرچم ایران را در دستانش می فشرد و آرزوی پیروزی را فریاد میزد.

چند روز مانده تا ابر های ریو تبخیر شوند و خورشید از دستان توانمند کاروانیان منا پر بکشد.
این ستاره ها فقط چند روز دیگر جشن استقلال را در ریو مهمانی می دهند.
پارالمپیک مستقل شد تا به المپیک هم استقلال دهد و این رحمانیت متعلق به دستانی است که توانمند است و توانائیش را پشت معلولیت پنهان نکرد.
بوی موفقیت از داخل بوئینگ می آمد و من خواندم از نگاهشان و نوشتم خوانده هایم را.
وقتی خورشید به زمین ریو نشست خیلی ها دیگر سرشان پایین نبود.


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار