حضور در رقابت‌های المپیک به اندازه کافی سخت است.برای رسیدن به سکوی قهرمانی، ورزشکار باید تمرین های مداوم و سخت و نفسگیری را پشت سر بگذارد و با آمادگی کامل جسمی، آرامش ذهنی، تمرکز و حداقل خطا و اشتباه به چنین سکویی برسد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حضور در رقابت‌های المپیک به اندازه کافی سخت است و پیروزی در هر یک از مراحل آن سخت تر و کسب مدال طلا در آن، بسیار بسیار سخت تر.... برای رسیدن به سکوی قهرمانی، ورزشکار باید تمرین های مداوم و سخت و نفسگیری را پشت سر بگذارد و با آمادگی کامل جسمی، آرامش ذهنی، تمرکز و حداقل خطا و اشتباه به چنین سکویی برسد. امّا نمی‌توان منکر شد که برای قایقران بادبانی آرژانتینی، سانتیاگو لانگه، این کار از بقیه قهرمانان ایستاده بر سکو به مراتب سخت تر بوده است. چراکه او قبل از کسب مدال طلا در مسابقات قایقرانی، در مبارزه با «سرطان» پیروز شده بود.  نباید فراموش کرد که لانگه 54 ساله است و به عنوان مسن‌ترین قایقران شرکت کننده در المپیک ریو، توانسته اولین مدال طلای زندگی اش را دریافت کند

لانگه کیست و چطور توانسته چنین معامله‌ای با زندگی بکند؟

او در بوینس آیرس آرژانتین به دنیا آمده و در 6سالگی قایقرانی را همراه با پدرش که  او  نیز یک قایقران حرفه‌ای بوده آغاز کرد. نخستین حضورش هم در رقابت‌های المپیک به 30 سال پیش بر می‌گردد. او در پنج دوره المپیک شرکت کرده بود اما معمولاً با کسب رتبه‌های میانی هیچگاه نتوانسته بود حتی به سکوی نخست نیز نزدیک شود.


اما سال 2015 بود که خبر ناگواری درباره‌اش منتشر شد: «لانگه دچار سرطان حادی شده است»؛ خبری ناگوار که همه کسانی که او را می‌شناختند و بویژه خانواده‌اش را نگران کرد. ابتلا به سرطان، آن هم از نوع حادش برای بسیاری از ورزشکارها بخصوص ورزشکارهای حرفه‌ای چیزی نیست جز پایان ورزش کردن. امّا این بیماری برای آقای لانگه مفهوم متفاوتی داشت: سرطان او را قوی‌تر و مقاوم‌تر کرده بود.

با تشخیص سرطان، شرکت در رقابت‌های المپیک ریو در هاله‌ای از ابهام فرو رفت. خوشبین‌ترین دوستانش نیز فکرش را نمی‌کردند او بخواهد وارد رقابت شود. شرایط سخت و پیچیده شده بود. مأموریتی که به نظر غیرممکن می‌رسید. همه نگران و البته سردرگم بودند.


این بیماری لانگه را مجبور کرد تا زیر تیغ جراحی برود. جراحان ریه سمت چپ لانگه را در عمل سخت و چندین ساعته جراحی به طور کامل بیرون آوردند تا دست کم جلوی پیشرفت سرطان را بگیرند. تنها 11 ماه بعد از این عمل جراحی سنگین که بیش از 7 ساعت طول کشیده بود، او مدال طلای المپیک را به گردنش آویخت.


او می‌گوید: «فلسفه زندگی من و آنچه در طول این سال‌ها از ورزش یاد گرفتم به من برای مقابله و شکست دادن این بیماری کمک کرد. با قایقرانی شما یاد می‌گیرید که رنج را تحمل کنید. در برهه‌های خاصی از رقابت، شما باید صبورانه مقاومت کنید و جلو بروید تا بتوانید به نقطه پایان برسید.»


یکی از دوستانش در این رابطه می‌گوید: «مطلقاً انتظار آن را نداشتیم که سانتیاگو بار دیگر وارد رقابت حرفه ای شود، چه برسد به المپیک! برای همه ما سلامتی او در اولویت قرار داشت و این مهم‌ترین چیز بود. البته انگار برای او این گونه نبود. یادم می‌آید چند روز بعد از عمل جراحی با او تماس گرفتم تا حالش را بپرسم. در جوابم گفت: من آماده قایقرانی ام. امّا من در جوابش گفتم: فعلاً سلامتی تو در اولویت است و قایقرانی در جایگاه بعدی قرار دارد.»

بعد از تشخیص بیماری سرطان، او نه تنها ناامید نشد، بلکه از تجربه‌های پیشین خود در پنج المپیک قبلی بهترین بهره را برد تا دوباره در المپیک حضور پیدا کند. این امید به او انگیزه، نیرو و مقاومت در برابر بیماری را
داده بود.


امیدم را از دست ندادم


تنها چند ماه تا المپیک باقی مانده بود و رسیدن لانگه تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسید. او خیلی ضعیف شده بود و صحبت کردن هم برایش بسیار دشوار شده بود، امّا امید همچنان در قلبش روشن بود. او با تمرین زیاد در آب‌های محلی تمریناتش را شروع کرد و بتدریج ساعت‌های تمرین را افزایش داد. پشتکار او مثال زدنی بود. او در این چند ماهه در چند رقابت بین‌المللی هم شرکت کرد تا آماده رقابت‌های المپیک ریو شود. در طول این مدت روند درمانش را هم البته پی گرفت. او می‌دانست که رسیدن به مقام قهرمانی در المپیک به شانس بستگی ندارد، بلکه به تلاش مداوم، پشتکار و امید نیاز دارد.


«در شش ماهی که درگیر درمان این بیماری بودم، نه تنها امیدم را از دست ندادم، بلکه نگاهم هم به زندگی کاملاً مثبت بود. حالا که به آن روزها فکر می‌کنم، می‌بینم که تجربه خوب امّا خیلی سختی را پشت سر گذاشتم. تجربه‌ای که چیزهای زیادی یادم داد و من را نسبت به مشکلات مقاوم‌تر کرد. پنج روز بعد از عمل جراحی، من دوچرخه سواری را شروع کردم و تنها یک ماه بعد سوار قایقم شدم و دل به دریا زدم. تجربه من شاید به آدم‌های زیادی که در سراسر دنیا با مشکلات یا بیماری‌های مختلف دست و پنجه نرم می‌کنند کمک کند که امیدشان را از دست ندهند و برای شکست مشکل یا بیماری که دارند با تمام قدرت مبارزه کنند و مثل سنگ سفت و سخت باشند. خوشحالم که من، هم در شکست دادن بیماری سربلند بیرون آمدم و هم به مدال طلای المپیک که آرزوی ورزشی‌ام بود رسیدم. رقابت فوق‌العاده‌ای بود.»


در تمام این مدت، خانواده او به عنوان حامی در کنارش حضور داشتند. آنها همواره و در هر شرایطی از او حمایت کردند. لانگه دو پسرش را انگیزه‌های خود برای مبارزه کردن با بیماری و برگشت به دنیای ورزش حرفه‌ای معرفی می‌کند. «وقتی کنار آنها هستم انرژی دارم. این دو پسر بمب انرژی هستند. وقتی تنهایی برای ورزش و تمرین کردن به باشگاه می‌روم، زود خسته می‌شوم. امّا وقتی با این دو پسر می‌روم، به من می‌گویند: بابا، زود باش. تنبلی نکن. کنار آنها احساس می‌کنم جوان هستم و تمرین می‌کنم.»


سانتیاگو لانگه پیش از المپیک ریو و کسب مقام قهرمانی، دو مدال برنز در المپیک‌های آتن و پکن کسب کرده بود.

حالا سانتیاگو لانگه به قهرمان ملی کشورش تبدیل شده است و بسیاری از جوانانی که رؤیای المپیک را در رشته‌های مختلف ورزشی در سر می‌پرورانند، به این قهرمان بزرگ نگاه می‌کنند و او را الگوی خودشان قرار می‌دهند و یاد می‌گیرند که نگاهشان به زندگی مثبت و خوش بینانه باشد.

منبع:ایران

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.