«ایرانی‌ها تصور می‌کنند که در اروپا همه چیز عالی است، اما این واقعیت ندارد.»

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کیم برگوت نویسنده، وبلاگ نویس و ماجراجویی است که چند ماه پیش به ایران سفر کرده بود. او در مصاحبه ای به توضیح سفر خود به ایران پرداخت؛ از شهر مورد علاقه اش تا مهمان نوازی ایرانی ها و دست فروش های مترو.

«تاکنون به کشوری نرفته بودم که تصورات قبلی من از آن با حقیقت فاصله بسیار زیادی داشته باشد. هیچ جنگی در ایران نیست، به طور کلی این کشور امن است و استانداردهای زندگی در ایران با اروپا قابل مقایسه است. معماری ایران جذاب است، مناظر متنوعی دارد و مردم ایران بهترین هستند.»

این بخشی از گزارش کیم برگوت نویسنده، وبلاگ نویس و ماجراجوی هلندی در هافینتگتون پست است. او چند وقت پیش به شکل عجیبی به ده ها کشور از جمله ایران سفر کرد. برگوت ۳۱ روز در ایران حضور داشت و به مناطق مختلفی از این کشور سفر کرد.

دنیای زنانه، غذاها، امنیت و... ایران در گفتگو با زن جوان هلندی

چند مورد سفر او را متفاوت می کرد؛ یکی نحوه سفر او و یکی دیگر هم نظر او نسبت به ایران. او به روش «هیچ‌هایک» از هلند تا ایران آمده، هیچ هایکینگ سوار شدن با خودرو یا کامیون عبوری به قصد سفر و بدون پرداخت کرایه است.

کیم در گفتگویی از سفرش به ایران، نحوه انجام این سفر، تفاوت های ایران با دیگر کشورها، هزینه های سفر خود و ... گفت.  

کمی از خودت بگو، به چه کشورهایی سفر کردی؟ چقدر هزینه کردی؟  

پس از اتمام دوره فوق لیسانسم در سوئد من این سفر ها را با هم سفرم لنا شروع کردم. من از بالکان به ترکیه، گرجستان، ارمنستان، ایران، آذربایجان، قزاقستان سفر کردم تابستان خودم را مرکز قاره آسیا گذرانم و هم اکنون در قرقیزستان هستم. در چند روز آینده به تاجیکستان و ازبکستان می روم، در رابطه با اینکه چطور از هلند به ایران هیچ هایک کردم ویدئو ای در کانال یوتیوب خودم گذاشتم.

تو در این ویدئو گفتی که روزی فقط 5 یورو هزینه کرده ای، چگونه؟

با هیچ‌هایک کردن، کمپ کردن، ماندن در خانه دیگران و کار کردن در ازای مسکن و غذا. زندگی کردن در جاده همیشه آن جور که فکر می کنید رویایی نیست.

در ایران هم کار کردی؟

نه، در ایران مردم به من غذای زیادی می دادند و نیازی به کار نبود. راستش فکر هم نکنم کسی به من اجازه کار کردن می داد. سعی کردن برای دادن پول شام به میزبان خود هم مسئله بزرگی بود. آنها به من دفعات زیادی تعارف (او کلمه تعارف را به فارسی بیان کرد) می کردند! این عادلانه نبود. مردم در ایران متخصصان تعارف هستند. من نمی توانستم پیروز شوم.

اصلا چه شد که تو تصمیم گرفتی به ایران هم سفر کنی؟

به این دلیل که تاکنون به خاورمیانه نرفته بودم، می خواستم به این منطقه سفر کنم و ایران به نظر امن ترین کشور برای مسافرت بود. همچنین من از دیگر توریست ها شنیده بودم که ایران حیرت آور است و از کسانی که در خانه ما بودند هم شنیدم که ایران بسیار خطرناک است، پس خواستم خودم این کشور را ببینم.

در قسمتی از گزارش خود گفتی ایران تنها کشوری است که تصورات قبلی تو از آن، با حقیقت بسیار فاصله داشت. تصورات قبلی تو از ایران چه بود؟‌‌‌‌

من مطمئن نیستم که دیگر بتوانم تفکرات قبلی خودم را نسبت به ایران به یاد بیاورم، من چیز زیادی از ایران نمی دانستم و تصویری که هر فردی از ایران در رسانه می گیرید این است که تمام "خاورمیانه" یک منطقه جنگی است.

البته این اصلا درست نیست. همچنین من فکر می کردم ایران کشوری بسیار سختگیر با قوانینی بسیار زیاد باشد که من هم باید از آن پیروی کنم و هر لحظه در ایران حواسم را جمع کنم. ولی در واقع من در ایران احساس امنیت می کردم. در نگاه اول آنچه که شما در خیابان ها می دیدید این بود که فضا جامعه ایران نسبت به زنان غیر دوستانه است ولی اگر با مردم صحبت کنید متوجه می شود که این فضا از آنچه که در ابتدا می بینید بهتر است.

دنیای زنانه، غذاها، امنیت و... ایران در گفتگو با زن جوان هلندی

چه تفاوتی درباره ارتباط های اجتماعی میان ایران و اروپا می بینی؟

فکر کنم به علت شرایط قانونی و فرهنگی مثلا اینکه مرد و زن در ایران هم دیگر را قبل از ازدواج نمی بینند، حلقه های اجتماعی در ایران از هم فاصله دارند. در سوی دیگر من متوجه شدم که زنان ایرانی بسیار به همدیگر نزدیک هستند.

در ایران یک دنیای دیگری به نام "دنیای زنان" وجود دارد که در اروپا چنین چیزی را نمی بینیم. آنها همه چیز را میان هم به اشتراک می گذارند و بارها به خانه هم می روند. مناطق زیادی متعلق به زنان در ایران وجود دارد؛ در اتوبوس قسمتی مخصوص به زنان وجود دارد، در مترو هم کوپه مخصوص به زنان وجود دارد که دستفروشان زن در آنجا وسایل زنانه می فروشند.

تو به ده ها کشور سفر کرده ای، متفاوت ترین ویژگی ایران نسبت به دیگر کشور ها چه بود؟

اگر منظور در مقایسه با اروپا است من در پاسخ می گویم؛ استانداردهای مهمان نوازی. همه در هر زمانی به من خوش آمد می گفتند و من را به چای، غذا و دیدن خانواده شان دعوت می کردند. این دیوانه وار بود! البته از سوی دیگر من شنیدم که ایرانی ها فقط با اروپایی ها اینگونه برخورد می کنند تا خارجی های دیگری مثلا از کشور افغانستان.

پس شاید یک تجربه یک جانبه ای بوده است. اما اساسا انسان هایی که من با آنها آشنا می شدم به شدم با من مهربان و با محبت بودند. این اخلاق مردم شاید عامل اصلی شادی سفر ما در ایران است. مردم واقعا می خواستند به من کمک کنند و زمان خوبی را در کشور آنها بگذرانم.

آیا می توانم یک انتقاد هم نسبت به جامعه ایران انجام دهم؟ به نظر می رسد مردم ایران عادت ندارند آنچه که به آن فکر می کنند را بر روی زبان خود بیاورند. من این در داخل ایران و وقتی فیلمی از تجربه خودم در ایران منتشر کردم متوجه شدم؛ در کنار ده ها هزار کامنت مثبت بعضی از مخاطبان گفتند که به من نباید اجازه داده می شد تا این فیلم را منتشر کنم.  با اینکه من فکر می کردم ویدئو من دیدگاه مثبتی از ایران ارائه می دهد اما آنها فکر می کردند این فیلم ایران را در اخبار خراب می کند و از من می خواستند عقیده خود را تغییر دهم.

دنیای زنانه، غذاها، امنیت و... ایران در گفتگو با زن جوان هلندی

فکر می کنی دلیل برخورد متفاوت ایرانی ها با اروپایی ها چیست؟  

هیچ عقیده ای در این رابطه ندارم. فکر کنم شاید ایرانی ها این تصور کلیشه ای را دارند که در اروپا همه چی عالی است، آزادی زیادی وجود دارد و به شکل افسانه ای در آنجا همه احساس خوبی دارند. اما این واقعیت ندارد. همچنین افرادی که من می شناختم می گفتند با افغانی ها هیچ مشکلی ندارند، دیگران ممکن است مشکل داشته باشند، نمی دانم.

غذاها چطور، بهترین و بدترین غذا های ایران چه بود ؟  

(خنده) راستش من یک گیاه خوار هستم پس واقعا آش و همچنین فلافل را دوست داشتم. بدون شک خرما یکی از خوراکی های مورد علاقه من بود، انواع مختلفی خرما در ایران وجود دارد. هندوانه هم همینطور، اوه آنها خیلی آب دار و خوب هستند. درست کردن تخم مرغ با آن چیزی که شبیه سس گوجه فرنگی است از دیگر غذا های مورد علاقه من بود، خوردن آن با نان لواش! (املت) معذرت می خواهم ولی بدترین خوراکی بستنی ها بود، من واقعا بستی های ایرانی را دوست نداشتم. مارک های زیادی از بستی در ایران وجود ندارد.

به کدام شهر ها سفر کردی؟ کدام یک شهر مورد علاقه تو بود؟

من به تبریز، سنندج، همدان، اصفهان، شیراز، یزد، روستای مصر، تهران و اطراف دریای خزر رفتم و از طبیعت ایران بیش از هر چیزی خوشم آمد.  تپه های سبز کردستان، بیابان مصر، شالیزارها، جنگل شمال و محوطه اطراف قلعه بابک. آن ها برای کمپ کردن عالی هستند.  شیراز شهر مورد علاقه من است، معماری آن خیره کننده است. همچنین بازار اطراف مسجد بزرگ اصفهان هم زیبا است. من یک ویدئو به نام "تکریم دوست داشتنی" به ایران هم ساختم که طبیعت و معماری ایران را نشان می دهد.

از بهترین و بدترین خاطرات خود در ایران بگو.

بهترین: همه دوستانی که من در این مسیر پیدا کردم. من هنوز با بسیاری از آنها در ارتباط هستم و مطمئنم روزی دوباره آن ها را می بینم.

بدترین: بعضی مواقع مردم ایران بسیار نگران می شدند و اجازه نمی دادند من و لنا هیچ کاری انجام دهیم. برای مثال یک مردی داشت برای من و لنا در پارک فقط گیتار می زد و کار دیگری انجام نمی داد که پیرمردی جلوی این کار او را گرفت. یا یک بار هم به خاطر هیچ‌هایکینگ پلیس ما را گرفت و سوار اتوبوس کرد.

چرا به این شکل سفر می کنی؟ چه هدفی از این کار داری؟

من می دانم که به شکل خطرناکی سفر می کنم و این مردم را نگران من می کند با این وجود این تصمیم من است. من می توانم در رابطه زندگی خودم و رویاهای خودم تصمیم بگیرم، می دانم که این ها گاهی عجیب دیده می شوند. ولی این چیزی است که من با مسافرت های خود می خواهم ثابت کنم؛ نشان دادن اینکه تا زمانی که می خواهید با ترس های خود روبرو شوید شما می توانید هر کاری که می خواهید و رویا آن را دارید را انجام دهید و همچنین می خواهم به زنان الهام ببخشم تا تنهایی سفر کنند.

دنیا واقعا جای بدی نیست اگر روی قسمت های مثبت آن تمرکز کنید و رویایتان را به حقیقت تبدیل کنید. یکی از بزرگترین رویاهای من این بود که به این روش از هلند تا ایران سفر کنم، من این کار را انجام دادم و این فوق العاده بود. من امیدوارم به زنان که در طول راه با آنها آشنا می شوم و افرادی که به شکل "آنلاین" من را دنبال می کنند  الهام بدهم که دنبال رویاهای خود بروند.

این رویا نباید فقط سفر کردن باشد، هر کسی رویا و هدف خاصی در زندگی خود دارد.  به دنبال آن بروید، برای آن نقشه ای درست کنید و آن را اجرا کنید، به عقب نگاه نکنید ! آماده باشید تا با ترس های خود روبرو شوید. این سفرها روی من هم تاثیر دارد. من از هرکسی که در طول راه می بینم چیزی یاد می گیرم.

زنان ایرانی چه برخوردی با تو داشتند؟

زنان زیادی از نحوه سفر ما از من و لنا سوال می کردند، از سوی مرد ها هم سوال های زیادی داشتیم. بعضی اوقات در فیسبوک، ایسنتاگرام و  ایمیل من، مردم پیام می دهند که عکس من را دوست داشته اند و من به آنها الهام بخشیده ام که سفر کنند یا رویای خود را دنبال کنند. این اتفاق ها روز من را می سازند.

و سوال آخر، باز هم به ایران سفر می کنی؟ کی؟  

خیلی دوست دارم دوباره به ایران سفر کنم، اما مطمئن نیستم کی. شاید در زمستان برای دیدن جنوب ایران بیایم، می خواهم جزیره های جنوب را ببینم.

منبع: خبرآنلاین

انتهای پیام/


اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.