به گزارش خبرنگار
گروه اخبار داغ فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان:عجایب هفتگانه دنیای باستان ؛ فانوس دریایی اسکندریه یک سال پس از آنکه اسکندر، مصر را تسخیر کرد و در پایتخت قدیمی مصر به نام «ممفیس» به عنوان فرعون مصر تاج بر سر نهاد یعنی در ۳۳۳ پیش از میلاد، این فرمانروای جوان که آن هنگام تازه ۲۵ سال سن داشت، طی مراسم جشن و سروری، چهار گوشی به ابعاد (۱۲۵۳×۵۳۷۰ متر) را با قدم، اندازهگیری کرد. پشت سر او یک روحانی در جای قدمهای او آرد جو میپاشید. غیبگویی گفته بود که آرد جو، کرامت خدایان را بر خواهد انگیخت و خواستههای شاه را محقق خواهد کرد. زیرا در اینجا، درست در غربیترین نقطه دلتای نیل، قرار بود «اسکندریه»، نخستین بنیان شهری به نام اسکندر که بعدها باید شهرهای متعددی در خاور نزدیک به دنبال آن ساخته میشدند، تأسیس شود.
شاه مقدونی میخواست با تأسیس اسکندریه، فرهنگ و اقتصاد یونان را در مصر رواج دهد. این شهر باید یک کانون بازرگانی و بندر عمده و مهم میشد.در وضعیتی که گچ وجود نداشت تا راههای آینده، خانهها و آبراهههای شهر جدید علامتگذاری شود، دینوکراتس بهجای گچ از آرد جو استفاده کرد. اما بهمحض اینکه مساحان وی توانستند زوایای مناسب را محاسبه کنند و کارگرانش توانستند دانههای غلات را در خطوط مناسب برای علامتگذاری پخش کنند، پرندگان دریایی دستهدسته فرود آمدند و این نقشه با مقیاس طبیعی را برای خود برچیدند. بسیاری از کسانی که در آنجا بودند، این واقعه را برای سکونتگاهی که قرار بود نام اسکندر را بر خود داشته باشد، بدشگون دانستند؛ اما پیشگوی خصوصی اسکندر نظر دیگری داشت. وی گفت که دانهچینی دیوانهوارِ پرندگان نشانه این است که روزی اسکندریه، غذای تمام جهان را تأمین خواهد کرد.
دینوکراتس یکی از شاگردان هیپوداموس بود. هیپوداموس مسئول ساخت بندرگاه بزرگ آتن در پیرائوس بود و اغلب بهعنوان «پدر نقشهکشی شهری» از او یاد میشود. نقشهای که دینوکراتس برای اسکندریه طراحی کرد، به نوعی از روی الگوی عمومی بسیاری از شهرهای یونانی که وی با آن آشنایی داشت، برداشت شده بود.
بدین سان کار ادامه یافت. آن پرندگان دریایی خیلی زود از آسمان به روند دیوانهوار ساختوساز شهر چشم دوختند. مکانهایی برای ساخت این بناها تخصیص داده شد: کاخ سلطنتی اسکندر، معابدی برای خدایان یونانی و مصری. همچنین آبراهههایی از رود نیل کشیده شد و جویبارهایی در زیر خیابانهای اصلی تعبیه شد تا آب منازل ثروتمندان را فراهم کند و پیوسته ذخیرهای از آب تازه در اختیار آنها بگذارد.
نقشههای شهر جدید را اسکندر خود طراحی کرده بود. او مکان میدان گردهمایی و مرکز بازرگانی را خود انتخاب کرد. او حتی تعداد و محل پرستشگاهها را تعیین کرد و مشخص کرد که هر معبد باید ویژه کدام خدا باشد. و بالاخره او دستور داده بود که بر فراز یک صخره دریایی در کنار جزیره «فاروس» که در جلوی شهر اسکندریه قرار گرفته بود، یک برج روشنایی بسازند که بزرگتر و بلندتر از تمام برجهای دریایی باشد که تا آن زمان ساخته شده بود.
در سالهای بعدی، ثروت و شهرت اسکندریه مرتباً افزایش یافت و مهمترین نهادهای آن ایجاد شد: یک موزِئوم، پرستشگاه الهههای هنر و دانش، که دانشمندان پیشرو آن عصر را در هر رشته دانشگاهی گرد هم آورد و درون آن یک کتابخانه که میگفتند بزرگترین کتابخانه روی زمین است. ضامن استمرار فعالیت کتابخانه، دستوری سلطنتی بود مبنی بر اینکه هر کتابی که در کشتیهای لنگر انداخته در بندر شهر یافت میشد، باید به کتابخانه منتقل میشد.
شهر جدید نهتنها پیوندی کامل را میان پادشاهی فرعونی در مصرِ تقریباً جزیرهمانند و امپراطوری دریایی و تجاری یونان و ماورای مدیترانه برقرار کرد، بلکه راههای آن نیز بهگونهای تمهید شده بود که گردش بادهای خنککننده دریا را به بیشترین حد رساند. بناهای آن نیز خیلی زود به بهترین نحو، معماری غربی و شرقی را در هم آمیختند. امروزه برداشت از دیوارهای هشتگوشه و معروف فانوس دریایی باستانی در منارههای پرشماری در سراسر دیگر نقاط مصر قابل مشاهده است. همچنین در بسیاری از منارههای کلیساهای ساخت «کریستوفر رن» در بریتانیا نیز از این سبک تقلید شده است.
اما خود اسکندر هرگز آنقدر زنده نماند تا این عجایب را یا به عبارت بهتر شهری را که بنا نهاد، به چشم ببیند.
آنچه در موفقیت اسکندریه جنبهای حیاتی داشت، نه ریشههای یونانی آن، بلکه تأثیرپذیری آن از عناصر مصری بود. طی مدت کوتاهی اسکندریه تبدیل به شهری شکوفا و پررونق با ۶۰۰،۰۰۰ تن جمعیت شد که اکثر آنها از مهاجران یونانی، مصریها و یهودیان بودند. اسکندریه مهمترین شهر در دریای مدیترانه شد.
از اسکندریه در آن زمان بیش از هر چیز دیگر، شیشه، پاپیروس (نوعی الیاف گیاهی که از آن کاغذ میساختند) و کتان صادر میشد. چون رفت و آمد کشتیها در بندر اسکندریه پرحجم و پرتراکم شد، کشتیها باید در شب نیز وارد بندر میشدند و پهلو میگرفتند و یا اینکه از بندر خارج و بادبان میکشیدند. برای این منظور یک تأسیسات روشنایی قوی در برج ایجاد شد که در آن صمغ درخت و روغن سوزانده میشد. چوب، گران بود و باید وارد میشد و فقط برای ساخت خانه و کشتی از آن استفاده میشد. این تأسیسات روشنایی، نخستین تأسیسات هدایت نوری در تاریخ کشتیرانی و دریانوردی بود.
بنابراین برج اسکندریه به معنای واقعی نخستین «برج روشنایی» بود که پدید آمد. نور ایجاد شده را آینه کاو یا مقعری بازمیتاباند. گفته میشود این نور آنقدر قوی بوده است که انسان میتوانست آن را «تا انتهای جهان!» ببیند. این نورافکن قوی نیز به همراه ساختمان عظیم برج، یکی از دلایلی بوده است که فانوس دریایی را بلافاصله پس از پایان ساخت آن جزو شگفتیهای هفتگانه جهان قرار داده است.
اسکندریه در دوره بطلمیوسیان پایتخت بود و بزرگترین شهر جهان یونانی شناخته میشد. امروزه جمعیت این شهر ۳٫۵ تا ۵ میلیون نفر است و دومین شهر بزرگ مصر و پنجمین بندر بزرگ آن به شمار میآید. کتابخانه اسکندریه از کتابخانههای معروف جهان است. این کتابخانه را نخستین بار بطلمیوس یکم در سال ۲۲۸ قبل از میلاد ساخت و در سال ۱۹۹۲ کتابخانه مدرن و جدیدی با همان نام کتابخانه اسکندریه در اسکندریه گشایش یافت. به گفته دانشنامه بریتانیا، این کتابخانه طی دو مرحله، یکی هنگام جنگ داخلی در زمان امپراطور روم، اورلیان، در اواخر قرن سوم میلادی و دیگری در سال ۳۹۱ میلادی به دست مسیحیان تخریب شد.
کتابخانه جدید اسکندریه (Bibliotheca Alexandrina) کتابخانهای ملی در شهر اسکندریه در مصر است. این کتابخانه به منظور احیا و زنده نمودن یاد کتابخانه اسکندریه عهد باستان ساخته شده است. این بنا به شکل خورشیدی در حال طلوع است. طراحان این بنا، «شرکت معماری سنوئتا» از نروژ میباشد.
کتابخانههای اسکندریه در مصر در مقاطع مختلف تاریخی، تخریب شده است. برخی از معروفترین دستورهایی که برای تخریب این کتابخانهها صادر شدهاست،
به دستور جولیوس سزار در سال ۴۸ بعد از میلادحمله اورلیان در سده سوم میلادی به دستور تئودئوس اول در سال ۳۹۱ میلادی و قتل هیپاتیا
اسکندریه همچنین بخاطر لولههای گاز و نفتی که از سوئز به آن ارتباط دارد منطقه صنعتی مهمی محسوب میشود.
«جاستین پولارد» و «هاوارد رید»، نویسندگان کتابی درباره خاستگاههای این شهر، ادعا میکنند:
اسکندریه بزرگترین و سختترین آزمون ذهنیای است که جهان تاکنون شاهد آن بوده است. در این دالانها بنیادهای حقیقیِ جهان مدرن پایه گذاشته شد؛ آنهم نه روی سنگ، بلکه روی ایدهها.
یادمانهای منحصربهفرد اسکندریه، یعنی کتابخانه و موزه فانوس دریایی در عصر ما بیش از همه به یاد مانده و تجلیل میشود. اما تأثیر حقیقی این شهر بر حیات انسان در دوره معاصر با طراحی کلی آن آغاز میشود. دینوکراتس، معمار ارشد اسکندر، تصویر شبکهای شکوهمند را در ذهن پرورانده بود که فضای عمومی و خصوصی، و نیز زمین و دریا را به هم میپیوست. ای.ام.فورستر یکی از وقایعنگاران بسیار سرشناس اسکندریه در دهه ۱۹۲۰، میگوید ایده دینوکراتس «بهترین ایده در تمام عصر هلنیستی بود». با اینحال، شاهکار دینوکراتس خیلی زود به بوته فراموشی سپرده شد.
در همین روز:
اولين سفر احمدشاه قاجار به اروپا (۱۲۹۸ شمسی)
هتل شاه عباس اصفهان مورد حمله عده ای قرار گرفت. (۱۳۵۷ شمسی)
لغو قرارداد استعماری انگليس با افغانستان و اعلام استقلال افغانستان (۱۹۱۹ میلادی)
اعلان جنگ شوروی به ژاپن در آخرين روزهای جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ میلادی)
برگزاری مراسم افتتاحیه بازیهای المپیک تابستانی ۲۰۰۸ (۲۰۰۸ میلادی)
انتهای پیام/