لس آنجلس تایمز در گزارشی نوشت مسیر وهابی گری سعودی، جاده همواری برای رسیدن به افراط گرایی است.

به گزارش گروه بین‌الملل باشگاه خبرنگاران جوان؛ لس آنجلس تایمز در گزارشی نوشت آیا ممکن است که حکومتی، هدف بزرگترین اسلام گرایان افراطی باشد و در عین حال، مسوول اعمال آن ها هم باشد؟ حمله های 4 جولای در سه شهر عربستان سعودی که توسط حامیان داعش انجام گرفت، یک بار دیگر این پرسش را در ذهن تحلیل گران بی طرف تکرار کرده است. آن ها می گویند تفسیر رسمی سعودی ها از اسلام، که جهانیان به آن وهابیت، و خود سعودی ها به آن سلفی گری می گویند، وجه اشتراک بسیار زیادی با تفکرات افراطی داعش دارد. آن ها می گویند تلاش سعودی ها برای تبلیغ سلفی گری در تحولات جنبش های افراطی، تاثیر بسیاری داشته است و سعودی ها بر همین اساس، در برابر حمایت خود از نهادهای مسلمان خارج عربستان و تعدیل قرائت خود از اسلام در کشورشان، مسوول هستند. این یعنی اگر سعودی ها رفتار خود را عوض کنند، تهدید این گروه های بنیادگرا تا حد زیادی برطرف خواهد شد.

این آگاهی از رابطه بین اسلام رسمی سعودی ها و جنبش سلفی افراط گرایان به نمایندگی القاعده و داعش، وقایع بسیاری را در خود پنهان کرده است.

شکی نیست که عربستان سعودی از دهه 1960 برای گسترش دیدگاه های کوته فکرانه تحجری خود در خصوص اسلام راستین، و عدم تحمل مذاهب دیگر یا برداشت های دیگر از اسلام، نهادها و شبکه هایی را به وجود آورده است. سعودی ها پس از انقلاب نفت دهه 1970 برای پشتیبانی از این تلاش های خود، به منابع مالی هنگفتی دست پیدا کرده اند. این کشور در دهه 1980 در کنار آمریکا، کارزاری را در حمایت از افغانستان علیه شوروی به راه انداختند و شادمانه آن را جهاد نامید. همان موقع بود که عربستان، اگر بر سلفی های جهان، نفوذی هم داشت، آن را از دست داد.

وهابی گری سعودی ها مسلمانان را دعوت می کند مادامی که حاکمانشان، اسلام را هر چند ناقص، در جامعه اجرا می کنند، مطیع قوانین باشند. موفقیت جهادگران افغان، به سلفی گری جهانی، بعدی انقلابی طلب داد و برخی از هواداران آن مانند اسامه بن لادن، بعدها خطری برای خود عربستان و در کل، دولت های مسلمان سرتاسر دنیا شدند.

چیزی که تا قبل، یک پدیده غیر سیاسی در زندگی شخصی افراد بود، به بخشی از هویت جنبش های سلفی تبدیل شد. برخی، راه خشونت را ادامه دادند و به القاعده و داعش پیوستند یا از آن حمایت کردند. بقیه نیز از جمله فعالان عربستان سعودی، از خشونت دوری می کردند؛ اما دولت خود را بابت فاصله گرفتن از اسلام «راستین» سرزنش می کردند. برخی سلفی ها هم وارد بخش های دموکراتیک سیاسی شدند و در مجلس کویت، بحرین، مصر و جاهای دیگر، به کرسی نمایندگی نشستند.

سلفی گری با چند نمود سیاسی به یک جنبش مذهبی تبدیل شد که فقط یکی از این نمودها، آمیختن محافظه کاری اجتماعی با تقدیرگرایی سیاسی مد نظر سعودی ها بود.

جان کلام این که، اگر انتظار داشته باشیم سعودی ها، «از وهابیت خود بکاهند»، تاثیری بر جنبش های افراط گرایانه مانند القاعده یا داعش نخواهد داشت. آن ها و حامیان آن ها برای الهام گیری سیاسی و نظریه ای خود، به جاهای دیگر چشم دوخته اند؛ نه به روحانیان سعودی. این گروه ها، برخی از طرفداران خود را از عربستان سعودی جذب می کنند؛ اما اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان سنی مسلک، از جمله اکثریت قریب به اتفاق وهابیان سعودی، چنین گروه هایی را از خود می رانند. مسیر وهابی گری سعودی، جاده همواری برای رسیدن به افراط گرایی است اما تنها راه نیست. مثلا تعداد افرادی که از تونس، غیردینی ترین کشور دنیای عرب و یکی از کشورهایی که انقلاب موفق بهار عربی در آن رخ داد، جذب داعش شدند، بیشتر از عربستان است. اروپایی ها و آمریکایی هایی که جذب شعارهای داعش شده اند نیز در محیط وهابی گری رسمی سعودی ها پرورش نیافته اند.




انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار