به گزارش
حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، مطالعات اجتماعی در افغانستان نشان میدهد که زنان در چرخه اقتصادی خانوادهها، سهم ناچیزی دارند و یا آنکه سهمشان در این بخش، نادیده گرفته میشود. عامل بخشی از رکود اقتصادی و مشکلات اقتصادی خانوادهها در جامعه ما، سهم نداشتن زنان در درآمد اقتصادی خانوادهها است.
چند دهه جنگ در کشور سبب شده است که رکود اقتصادی را در جامعه خود شاهد باشیم. بیرون شدن از این وضعیت، نیاز مبرم به راهکار اساسی برای رشد و توسعه اقتصادی دارد.
دیده میشود که از زمان شکلگیری نظام دموکراتیک در کشور، زمینههای فعالیت زنان و حق کار برایشان تا اندازهیی فراهم شده است. اما تعدادی از زنان با محدودیتهای زیادی در ادارههای دولتی و غیردولتی روبهرو شدهاند که باعث شده حضورشان همیشه کمرنگ باشد. اما هیچگاهی سهمگیری زنان به این میزان در بازار کار، برای زنان و مدافعان حقوق زن، قابل قبول نبوده است.
مردان در جامعه سنتی ما، همواره به این باور هستند که کل اختیارات را در خانواده، اجتماع و حکومت، در دست داشته باشند. همین دیدگاه باعث شده است که ادارهی اقتصادی خانواده و زمامداری حکومت همیشه در حیطه اختیارات مردها بماند. بر پایه همین دیدگاه، مردان همیشه کارگران خانوادهها حساب میشوند و زنان نیز بیکارانی به شمار میروند که باید به درون چهاردیواری خانههایشان محصور بمانند.
با اینحال، زنان قشر پرکار اجتماع هستند که وظایفی چون آشپزی، نظافت منزل و تربیه فرزندان را به عهده دارند. با تمام کارهای سنگینی که زنان بدون وقفه در جریان شب و روز انجام میدهند، هیچگاهی به کارهایشان به دیدهی قدر نگریسته نشده است. اینگونه، زنان باید تمام وقت آماده کار باشند. با اینهمه، به این زنان «خانم خانه» میگویند؛ یعنی که تمام وقت در منزلاند و بیکار.
شاهدخت، یکی از خانمهایی که همیشه به کارهای خانه مصروف است، میگوید که در وطن ما اگر یک مرد ولو بد هم آشپزی کند، همه اطرافیانش را متعجب میکند ولی اگر یک زن آشپزی خوب نداشته باشد، مورد سرزنش قرار میگیرد. در قرارداد نانوشتهشده اجتماعی ما، کار منزل بدون چون و چرا، یک وظیفه قبول شده برای زنان است که با ازدواج، این قرارداد شکل رسمیتری به خود میگیرد.
اگرچه در سرنوشت زنان در نظام پساطالبانی تغییراتی به میان آمده، اما دیدگاههای افراطی و سنتی در جامعه، اجازه نمیدهد که آنها فعالیتهایی طبق میلشان داشته باشند. هنوز هم در جامعه، نسبت به زنانی که در بیرون از خانه شغل دارند، به دیدهی تحقیرآمیز نگریسته میشود؛ و نیز آنعده از زنان که در بیرون از خانه شغل دارند، با آزار و اذیت، تبعیض و تحقیر همکاران مردشان روبهرو هستند.
باید گفت که مردان، هنوز به این باور نرسیدهاند که زنان را همردیفشان ببینند. از همینرو است که در دفاتر و ادارهها، پیش از آن که از تواناییها و مدیریت یک زن حرف زده شود، از جنسیت او حرف به میان میآید و اینگونه میخواهند که او را ضعیف جلوه دهند.
داشتن شغل، گامی است برای خودکفایی اقتصادی زنان که هم وابستگی اقتصادیشان را از مردان میرهاند و هم در چرخهی اقتصادی خانوادههایشان، سهیم میسازد.
برای بهبود وضعیت کلی زنان و سهم موثرشان در اقتصاد خانوادهها و جامعه، دولت باید برنامههای جدییی را روی دست گیرد. بر این اساس، برای زنانی که در فعالیتهای اجتماعی دسترسی ندارند و در مناطق دوردست در ولایتها و ولسوالیهای دورافتاده و در محرومیت بهسر میبرند، ارایهی برنامههای آگاهیدهی، الزامی است تا فرصتهای مدیریتی و شغلی برایشان بیشتر فراهم شود و حقوق کاری مساوی برای مرد و زن، در نظر گرفته شود تا توازن زندگی میان زن و مرد در دنیای کار هم، به میان آید.
انتهای پیام/