گزارش/

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

فارغ از عواملی که در شکل‌گیری کودتای نافرجام اخیر در ترکیه نقش داشته، این واقعه پیامدهای بسیار مهم دیگری دارد.

به گزارش خبرنگار سیاست خارجی، گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، چندی است که کشور ترکیه در تنش به سر می‌برد؛ تنشی که از یک کودتای نظامی نشأت می‌گیرد. ماجرا از این قرار است که ساعتی پس از نیمه شب بامداد روز شنبه گذشته، تلویزیون دولتی ترکیه تصرف شد و پارلمان زیر حمله قرار گرفت. ارتش ترکیه با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد که کنترل این کشور را به دست گرفته است.

در شرایطی که همه از خروج "رجب طیب اردوغان" از کشور سخن می‌گفتند، او با انتشار پیامی تصویری از مردم خواست که به خیابان‌ها رفته و حمایت خود را از "حزب عدالت و توسعه" نشان دهند.

پس از انتشار این پیام تصویری از سوی اردوغان، مردم به خیابان‌ها ریختند و با حضور گسترده آنان، کودتا در معرض شکست قرار گرفت. با وجود اینکه کودتاچیان اصرار بر تداوم حملات داشتند، دولت مجدداً زمام امور را به دست گرفت و تحرک ارتشیان برای سرنگونی دولت اردوغان، عنوان "کودتای نافرجام" به خود گرفت.

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

**کودتا چیست؟

"کودتا" یکی از مفاهیم دنیای سیاست است که ناظر به ایجاد تغییر در نظام سیاسی یک کشور است. از ویژگی‌های مهم کودتا تغییر ناگهانی، بروز خشونت و غیرقانونی بودن است اما علت عمده وقوع هر گونه تغییر سیاسی، "نارضابتی" است. بدین ترتیب، میزان نارضایتی در تغییر شکل نظام سیاسی نقش مهمی دارد.

برخلاف مفهوم انقلاب که پشتوانه عظیم مردمی دارد و بیشتر آحاد مردم در تحقق آن سهیم هستند،‌ کودتا را یک اقلیت قدرتمند عموماً نظامی به پیش می‌برند. پیروزی یک کودتا به عوامل مختلفی بستگی دارد. از نظر "ساموئل هانتیگتون"، پژوهشگر علوم سیاسی، یک کودتا تنها در دو صورت موفق خواهد بود: 

1- فعالان سیاسی در جامعه کم‌شمار باشند(که در این صورت اصولاً جریان خاصی وجود ندارد که در مقابل کودتا مخالفت کند.)

2- بخش قابل توجهی از فعالان سیاسی و نخبگان با کودتا موافق باشند. 

در غیر این صورت، کودتا عقیم مانده و یا به جنگ داخلی می‌انجامد.



**چه عواملی موجب وقوع کودتا در ترکیه شد؟

کودتای نظامیان در ترکیه سابقه‌ای طولانی دارد. نظامیان ترکیه، خود را مدافع نظام سیاسی و ثبات کشور می‌دانند و از زمان تأسیس این کشور، چندین بار برای حفظ نظام علیه دولت‌های منتخب غیر نظامی وارد عمل شده‌اند. ارتش ترکیه از سال 1960 چهار دولت این کشور را ساقط یا مجبور به استعفا کرده است. رابطه نظامیان و احزاب ترکیه همواره با تنش همراه بوده که این تنش‌ها ریشه در تاریخ آشفتگی‌های ‌سیاسی ترکیه دارد.

اولین کودتا در 27 ماه مه سال 1960 روی داد و ارتش ترکیه، دولت منتخب این کشور را برکنار کرد. دلیل این کودتا "بی‌کفایتی" دولت غیرنظامی وقت اعلام شد. این، اولین مداخله ارتش ترکیه در امور سیاسی بود،؛ اقدامی که جامعه این کشور را دو پاره کرد. "عدنان مندرس"، نخست وزیر وقت ترکیه که به مدت 10 سال رهبری دولت را به عهده داشت، با قرص خواب، اقدام به یک خودکشی ناموفق کرد و دو روز بعد به دار آویخته شد.

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

دومین کودتا 12 مارس 1971 بود که ارتش علیه دولت "سلیمان دمیرل"، نخست‌وزیر وقت دست به کودتا زد. دمیرل نزدیک به ۵ دهه در عرصه سیاست ترکیه فعال بود. او هفت بار سمت نخست‌وزیری ترکیه را به عهده داشت و دولت او دو بار توسط نظامیان ساقط شد. کودتای نظامی 1980 ترکیه، خونین‌ترین کودتا از زمان تشکیل جمهوری ترکیه به شمار می‌رود. ارتش گفت که برای پایان دادن به بحران ناشی از درگیری ملی‌گرایان و چپ‌های افراطی وارد عمل شده است.

پس از کودتای سال 1980 نزدیک به 600 هزار نفر بازداشت شدند. بسیاری از آن‌ها شکنجه و ۵۰ نفر نیز اعدام شدند.


در سال 1997 ارتش ترکیه، دولت ائتلافی "نجم‌الدین اربکان" را مجبور به کناره‌گیری کرد که در ترکیه از آن به عنوان "کودتای پست ‌مدرن" یاد می‌شود. در آن سال، نظامیان با ارسال یادداشتی برای آقای اربکان، نخست وزیر اسلامگرای این کشور از حزب رفاه، دولت او را به داشتن گرایش‌های دینی در سیاست متهم کرد و خواهان کناره‌گیری نخست‌وزیر شد که اربکان به این خواسته عمل کرد.


اما کودتای سال 2016 یک تفاوت عمده با کودتاهای پیشین در ترکیه داشت؛ هیچ کدام از احزاب سیاسی و جریانات مخالف حزب حاکم از آن حمایت نکردند. در ضمن همانطور که وزیر خارجه ترکیه در یک اطلاعیه گفت؛ تمام نیروهای ارتش هم در اقدام برای کودتا دخیل نبودند و تنها گروهکی در داخل ارتش این کار را انجام دادند.

خبرها حاکی از آن است که تعدادی از فرماندهان کودتا و جمع کثیری از افرادی که در کودتا نقش داشتند، دستگیر شدند و همچنین کشته و زخمی‌های بسیاری از این حادثه به جا مانده است.


کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

**چرا ارتش ترکیه اقدام به چنین کار پرهزینه‌ای کرد؟

می‌توان گفت که کودتای نافرجامی که در ترکیه به وقوع پیوست، برآیند شکاف میان حاکمیت و نیروهای مسلح این کشور است. برخی از افسران ارتش ترکیه، احساسشان این است که در طول حاکمیت حزب عدالت و توسعه، ارتش، به حاشیه رانده شده و جایگاه خود را در مقایسه با گذشته از دست داده است. همچنین فرماندهان کودتا معتقدند که حملات تروریستی در یک سال گذشته و تبعیضات قومی-نژادی، نشان دهنده‌ی ناکارآمدی دولت هستند.

از طرف دیگر، سیاست‌های منطقه‌ای دولت اردوغان، از جمله داشتن نقش تخریبی در سوریه و عراق، همچنین همسویی با گروهک‌های تکفیری و نزدیکی به رژیم وهابی عربستان، در نظر برخی از نخبگان سکولار این کشور، نامطلوب بود.

به این ترتیب، این موارد، نارضایتی را در میان نیروهای مسلح و طیف روشنفکران برانگیخته و این امر موجب شد که برخی از افسران ارتش، با هدف حمایت از آزادی، حفظ دموکراسی و حقوق بشر و ایجاد برابری قومی و نژادی، دست به این حرکت اعتراضی بزنند.

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

**چرا کودتا شکست خورد؟

در ابتدای امر، تصرف ناگهانی برخی مراکز حکومتی خصوصاً تلویزیون دولتی ترکیه و پس از آن قرائت بیانیه‌ی ارتش مبنی بر سقوط حکومت اردوغان، همه را بهت‌زده کرد. همچنین شایعاتی که در مورد سرنوشت اردوغان دست به دست می‌چرخید، پیروزی کودتا را بر همگان کمابیش مسجّل کرده بود اما به همان ترتیب که پیشرفت این عملیات سریع بود، شکست آن هم به همان اندازه به سرعت رقم خورد؛

- فراخوان اردوغان برای حضور مردم در خیابان‌ها به طور گسترده ای پذیرفته شد؛ به شکلی که تمامی آحاد جامعه با حضور چشمگیر خود در سطح شهر، حمایت قاطع خود را از دولت منتخب خود اعلام کردند و کودتاچیان در آن شرایط، راهی جز تسلیم پیش روی خود نداشتند. این حضور مردمی نشان داد که خواست مردم، مغایر با خواست و هدف کودتاچیان است و به این ترتیب، نقش اصلی در شکست کودتا را مردم ترکیه ایفا کردند. متعاقب این رخداد، وزیر امور خارجه‌ی کشورمان، از آن با عنوان «دفاع جانانه‌ی مردم ترکیه از دموکراسی و دولت منتخبشان» یاد کرد.

- نه تنها مردم از این کودتا حمایت نکردند بلکه حتی کودتاچیان هم از حمایت بخش کوچکی از ارتش برخوردار بودند؛ به نحوی که در میان طراحان کودتا، تنها دو یا سه مقام بلندپایه حضور داشتند و مابقی، افسرانی میان‌رده و پایین‌رده بودند.

- همین بدنه‌ی کوچک کودتاچیان هم از انسجام مناسب لازم برخوردار نبود.

- تمرکز کودتا بر دو استان استانبول و آنکارا بود و در سایر مناطق ترکیه، هیچ‌گونه برنامه‌ای برای عملیات نظامی ترتیب داده نشده بود و این امر موجب شد که با حضور مردم در خیابان‌ها، نیرو‌های دولتی بتوانند به سرعت بر اوضاع مسلط شوند.

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

**واکنش‌ها

برخی بر این باورند که این کودتا پشتوانه خارجی داشته و کشورهای دیگری این اقدام را حمایت کردند. در پاسخ باید گفت با توجه به اینکه این کودتا حاصل نوعی نارضایتی عمومی در میان نیروهای مسلح بود، صرفاً جنبه داخلی داشته و نقش داشتن کشور دیگری در این امر بعید است.

 از جمله نخستین اقدامات رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهوری ترکیه، پس از رسیدن به قدرت، تصفیه ارتش از فرماندهانی بود که احتمال می‌داد به مخالفت با او برخیزند و احیاناً به کودتا بیندیشند. در همان سال‌ها پروند‌ه‌ای به نام "ارگنکن" مطرح شد و شماری از فرماندهان بلندپایه ارتش، به اتهام طرح‌ریزی کودتا علیه او زندانی نیز شدند.

بسیاری از کارشناسان، در صحّت چنین اتهامی تردید کردند و ناظران نیز معتقد بودند که در نتیجه این پرونده، دیگر خیال آقای اردوغان از هرگونه کودتای ارتش علیه او راحت شده است.
.
در شرایط فعلی نیز پس از تسلط مجدد دولت بر اوضاع و اعلام شکست کودتا، با توجه به سابقه‌ی مذکور، این گمانه مطرح شد که این کودتا هم اقدامی در جهت شناسایی خیانت‌کاران در ارتش و تصفیه آن‌ها از سوی خود حاکمیت به وجود آمده، اما با توجه به شمار بالای قربانیان این حادثه و هزینه‌های سیاسی و حیثیتی‌ای که برای دولت ترکیه دارد و همینطور ضربه‌ای که به اقتصاد این کشور وارد می‌کند، در یک تحلیل مبتنی بر هزینه‌ -‌ فایده این گمان، غیرعقلانی به نظر می‌رسد.

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

**اردوغان پس از کودتا

در سال‌های گذشته، دولت اردوغان با انتقادات زیادی مواجه بوده است؛ بحران در مناطق کردنشین، فرورفتن کشور در ناامنی و افت اقتصادی و تیرگی روابط خارجی، همگی مواردی هستند که از نقاط ضعف دولت وی به شمار می‌رفته و می‌روند. البته او اخیراً با آشتی با روسیه و اسرائیل، گام‌هایی برای اصلاح سیاست خارجی‌اش آغاز کرده است که می‌تواند هم به بهبود جایگاه بین‌المللی ترکیه بینجامد و هم، اثر مثبت بر اقتصاد کشور بگذرد.

حتی گفته می‌شود که این کشور، قصد تغییر سیاست‌های خود در سوریه را نیز دارد.

گذشته از این‌ها، آقای اردوغان، دو هدف مهم دیرینه را برای خود در نظر گرفته که این کودتا می‌تواند دستیابی به آن‌ها را تسهیل کند:
1- محاکمه‌ی فتح‌الله گولن، مخالف سرسخت دولت اردوغان که اکنون در آمریکا ساکن است.
2- تغییر نظام حکومتی ترکیه از پارلمانی به ریاستی

از آنجا که "فتح‌الله گولن"، مخالف سرسخت دولت فعلی ترکیه است، در آغاز کودتا، اتهام دست داشتن در آن علیه وی مطرح شد. با وجود اینکه خود او، این اتهام را رد کرده، اردوغان اصرار دارد که نقش اصلی در شکل‌گیری کودتا را گولن بر عهده داشته است. این کودتا می‌تواند پیگیری برای بازگرداندن وی از آمریکا و محاکمه‌اش را تسهیل کند و به قول آقای اردوغان، خطر "جریان موازی" را کاهش دهد.

از سوی دیگر، پشتوانه‌ی عظیم مردمی، که متعاقب این کودتای نا موفق به وجود آمد، می تواند باعث شود که اردوغان طرح تغییر قانون اساسی را با اطمینان خاطر بیشتری به مجلس بفرستد. به موجب این طرح نمایندگان مجلس با تغییر نظام حکومتی، از پارلمانی به ریاستی موافقت خواهند کرد و رئیس جمهور در مقام قدرت اصلی اجرایی و رهبر کشور قرار خواهد گرفت.

کودتای نافرجام؛ سرآغاز تحول در ترکیه

روشن است که شکست کودتا و حمایت گسترده مردم از دولت، برای "رجب طیب اردوغان"، یک پیروزی بزرگ به حساب می‌آید و موجب می‌شود که او از این پس با اعتماد‌ به‌ نفس بیشتری به تعقیب اهداف خود بپردازد. اما باید گفت نظامیان، به عنوان بخش مهمی از حاکمیت کشور ترکیه، در نتیجه‌ی این رویداد، تضعیف شده‌اند و با وجود اینکه کودتا به سرانجام نرسید، وقایع اخیر نشان می‌دهند که اختلاف در میان نیروهای ارتش ترکیه، جدی است و به نظر می‌رسد که وضعیت ترکیه، علی‌رغم اینکه دولت به اوضاع مسلط شده، همچنان شکننده و تنش‌آلود است و برقراری ثبات در این کشور، مستلزم بازنگری در برخی سیاست‌هایی است که موجب بروز نارضایتی‌ها شده است.

گزارش از محمدعلی صارمی

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار