بعد از سلام و احوالپرسی پر انرژی حمیدرضا آذرنگ با مردم و بردن حاضران با چشمان بسته به جنوب، نوبت به مسابقه با رامبد جوان رسید، مسابقه ای که شروطش در صورت باخت یکی از طرفین، یکی بردن آذرنگ توسط جوان به هرجا که بخواهد بود و دیگری رفتن این هنرمند به یک رستوران با بچه های بیسرپرست را شامل می شد.
آذرنگ بعد از این از خودزنی هایی گفت که هنگام عصبانیت در او بروز می کند. بعدهم در پاسخ به رامبد از دو پسر 16 ساله و یک سال و هشت ماهه اش تعریف کرد.
وی در بخش دیگری وقتی قرار شد از دریچه دوربین با یک نفر حرف بزند، عنوان کرد: می خواهم به مسئولان امنیتی کشور بگویم که امنیت اجتماعی را خیلی قدر بدانند و زحمت بیشتری برایش بکشند.
او پس از این تاکید علت این صحبت را صحنه و حسی خواند که یکبار هنگام سرقت خانه اش با آن روبه رو شده بود و اظهار کرد: من واقعا دلم نمی خواهد آن لحظه و حس را هیچ کدام از هموطنانم حس کند، به همین جهت با این ارگان (مسئولین امنیت) حرف زدم.
در قسمتی دیگر از گفتگو آذرنگ در جواب به اینکه چه چیزی ناراحت و عصبانیش می کند، گفت: دیدن نگاه بچه هایی که سر چهارراه گل می فروشند و اسفند دود می کنند و با چشمانشان طوری راننده ماشین ها را می بینند که یعنی با خودشان فکر می کنند آن طرف فرمان چه زندگی و دنیایی وجود دارد، از موارد آزار دهنده است. علاوه بر این درگیری آدم ها و تخریبشان به دست هم یکی دیگر از این موارد است.
سپس جناب خان هم به جمع حضار پیوست و بعد از اجرای یک قطعه از آذرنگ خواست تا در راستای همکاری های ادامه دار با خندوانه کلا به جای رامبد بیاید و اجرا را به عهده بگیرد!
بعد از این جناب آذرنگ با اشاره به نمایش شنگول و منگول که وی در آن نقش حبه انگور را داشت، از بازی افتحضاحش در زمان کودکی گفت و در ادامه بحث جدی تر شد تا به جنگ رسید.
او در این باره از استرس و حال غریبی تعریف کرد که در اندیمشک طی یک ساعت و 45 دقیقه مدام بمباران صورت می گرفت و کشته ها می داد، همچنین از در فلزی عظیمی که کنده شده و در هوا بود و روزهایی که یادآوریش هم تلخ است.
این گپ و گفت ادامه داشت تا اینکه در آخر بعد از چند بازی با رامبد و شعرخواندن او، قرار شد وی برای شادی چندنفر در بیرون از خندوانه، هزینه بلیط تئاتر یکسال سه نفر از حاضران را با یک همراه حساب کند. بعد هم در قسمتی پس از تقدیم شعری به او توسط جناب خان، حمیدرضا آذرنگ با لهجه جنوبی گفت: جناب خان من نامردم اگه احلام رو راضی نکنم برات!
پس از رفتن آذرنگ، رامبد جوان از انقراض نوعی افعی و لزوم حمایت ما از گونه های باقی مانده اش گفت و اینگونه قسمت دیگری از برنامه خندوانه خاتمه یافت.
شاد باشید.
گزارش از فاطمه شهدوست
برای مشاهده فیلم
اینجا کلیک کنید
انتهای پیام/