نیروی دریایی سپاه در بیانیه‌ای تاکید کرد: اگر این نیروی دریایی ارتش ما بود که یک فروند هواپیمای مسافربری آمریکایی را بر فراز آب‌های سرزمینی آن کشور به آتش کشیده بود، اساساً اجازه می‌دادند ما حرفی بزنیم؟

اگر نیروی دریایی ارتش ما در اقیانوس اطلس هواپیمای آمریکایی را می‌زد چه می‌شد؟
به گزارش حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، نیروی دریایی سپاه به مناسبت سالگرد جنایت آمریکا در حمله ناو جنگی وینسنس به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران بیانیه‌ای صادر کرده است.
 
در این بیانیه آمده است: تقویم انقلاب اسلامی که ورق می خورد، هیچ صفحه ای نیست که مشحون از جنایات بی واسطه و بلا واسطه یک جریان جنایتکار شناخته شده موسوم به آمریکا نباشد. از همان لحظه ای که با وقوع انقلاب اسلامی اطمینان پیدا می کند که پایگاهی به نام ایران را از کف داده است، این کشور و ملت را به جرم استقلال خواهی و سلطه ناپذیری، آماج جنایت آلوده ترین اقدامات خود قرار می دهد که ابعاد و ارقام این جنایات، در حافظه و تاریخ پرفراز و نشیب این دیار حک شده و از یاد نخواهد رفت.  
 
حتی بر اساس تعریف و تفسیری جهان‌شمول از واژه جنایت در قاموس بشریتی که اندک انسانیتی را با خود به همراه داشته باشد نمی تواند هیچ نام و تعبیر دیگری جز جنایت و وحشیگری بر رفتار و اقدامات دولتی به نام آمریکا در قبال ملت و کشوری به نام ایران و انقلابی مسما به انقلاب اسلامی ایران بگذارد.
 
در سیاهه اقدامات ضدبشری آمریکا، جنایات ضد ایرانی آنها از جمله حمله ناو جنگی وینسنس به هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی در 12 تیرماه سال 67 هیچ تردیدی باقی نگذاشت که حاکمان کاخ سفید برای نیل به اهداف و مقاصد شیطانی خود، بی هیچ دغدغه و توجهی به بدیهی ترین اصول انسانی و حق و حقوق بشر، از هیچ جنایتی ـ حتی قربانی ساختن زنان و کودکان بیگناه ـ فروگذار نمی کنند چنانچه در جنگ های جهانی و جنگ ویتنام و واقعه هیروشیما و ناکازاکی از ارتکاب هیچ جنایتی ابا و اجتناب نکردند.
 
ملت مسلمان ایران پس از انقلاب شکوهمند خود و به ویژه پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، همواره آماج کینه توزی های آمریکای جهان خوار بوده است.
 
فاجعه هوایی سقوط هواپیمای ایرباس ایران توسط ناو آمریکایی، موردی مشخص از رویارویی مستقیم آمریکا بر ضد ایران اسلامی به شمار می آید. در این میان، سکوت بزدلانه و سوگیری‌های جانبدارانه سازمان های بین المللی و مدعیان دفاع از حقوق بشر، پیوسته موجب گستاخی و جسور شدن آمریکا شده است تا آنجا که آشکارا در آب هایی که متعلق به آن ها نیست، هواپیمایی غیرنظامی را که در مسیر خویش و در حریم آسمان کشورش پرواز می کرده، هدف قرار می دهد و پس از آن، به جای عذرخواهی و پذیرفتن مسئولیت این جنایت، به فرمانده جنایتکار آن مدال شجاعت می دهد؛ مدالی که به منزله تمسخر درک و شعور جامعه جهانی و بی حرمتی آشکار به وجدان بشری محسوب می شود.
 
بخش بسیار قابل توجه و تکان دهنده ماجرا اینکه دولت جنایت پیشه آمریکا، همیشه در قبال حوادث و فجایع، برخوردی دوگانه و مزوّرانه در پیش گرفته و می گیرد. هیچکس نحوه برخورد آمریکا با سرنگون ساختن هواپیمای مسافری کره جنوبی توسط روس‌ها، در شهریور سال 1362 و مورد اخیری که در جریان وقایع اکراین به وقوع پیوست را فراموش نکرده است.
 
در ماجرای نخست، هواپیمایی با 269 سرنشین از مسیر عادی خود منحرف شده و 500 کیلومتر داخل خاک شوروی می رود که توسط سیستم دفاعی موشکی روس ها سرنگون می شود. به دنبال وقوع این حادثه، کاخ سفید موضع بسیار شدیدی اتخاذ کرده و از آن، به عنوان یک جنایت و یک عمل شنیع ضد انسانی یاد می کند و دست کم شش ماه هیاهوی تبلیغاتی وسیعی ضد شوروی سابق به راه می اندازد؛ در حالی که خود، از آن سوی کره زمین می آید و هواپیمایی را که به قلمرو هیچ کشوری وارد نشده و بر فراز آب های بین المللی در مسیری همیشگی و شناخته شده به حرکت خود ادامه می داده، مورد هدف قرار داده و 290 انسان بیگناه را متلاشی می کند و به هیچ وجه مسئولیت این عمل ننگین را هم برعهده نمی گیرد.
 
به بازخوانی پرونده جنایت آمریکا در حمله به هواپیمای مسافربری و متلاشی کردن 290 سرنشین زن و مرد و کودک این هواپیما که می رسیم، محال است که سرفصل های مهم دیگر جنایت این رژیم برایمان مرور و مجسم نشود:
 
اقداماتی مانند کودتای آمریکایی - انگلیسی 28 مرداد، حمایت از شاه مخلوع، تحمیل قانون کاپیتولاسیون و تحقیر ملت بزرگ ایران‏ در قبل از انقلاب و تبدیل سفارت آمریکا در تهران به مرکز جاسوسی، مصادره اموال ایران‏، هجوم نظامى و واقعه طبس، کودتاى نوژه، حمایت تسلیحاتى و اطلاعاتى آمریکا از صدام در 8 سال جنگ تحمیلى، حمله آمریکا به کشتى‏‌ها و سکوهاى نفتى ایران، اعمال تحریم‌‏هاى ظالمانه علیه ایران، حمایت آمریکا از هرگونه فتنه و اغتشاش در سال‌هاى 88 و 78، کمک به ترور دانشمندان هسته‌‏اى ایران، حملات متعدد سایبری مانند ویروس استاکس‌نت به تاسیسات هسته‌ای و تاسیسات زیربنایی کشور، حمایت از گروهک منافقین و خارج کردن نام این گروه از لیست گروه‌های تروریستی، جلوگیری از پیشرفت ایران با فشار و تحریم فراوان، قانون ضدایرانی محدودیت سفر بدون ویزا به آمریکا در صورت سفر به ایران و عهد شکنی وقیحانه و بی‌شرمانه در عمل نکردن به تعهدات خود در برجام و استمرار کینه و عداوت در اشکال و قالب های جدید در بعد از انقلاب، مواردی نیستند که پاک شدن آنها از حافظه تاریخی ملت ایران امکانپذیر باشد.
 
در این میان، طنز بسیار تلخ معاصر آن است که آمریکا به رغم این کارنامه و عملکرد جنایت آمیز،‌ تلاش کرده است تا ژست حقوق بشری به خود بگیرد و با پوشش دروغین دفاع از حقوق بشر ظاهر شود. درست مانند گرگی درنده که برای اغوا و فریب و شکار گوسفندان بیشتر، لباس میش بر تن کرده باشد. تراژدی حقوق بشر آمریکایی، امروز به یک طنز جهانی تبدیل شده است و ملت ها، ورای عملیات روانی و پروپاگاندای رسانه های امپریالیستی دریافته اند که جنایت و وحشی گری جزء ذاتی رژیم حاکم بر ایالات متحده بوده و در راهبردها و سیاست های کاخ سفید نهادینه شده است.
 
در دکترین سلطه و سیاست های قدرت های استکباری برای حفظ منافع و غارت و چپاول منابع و ثروت ملت های مستقل و آزادی خواه، هرگونه جنایت و اقدام علیه بشریت مجاز شمرده شده است و همین امروز نیز صحنه ها و عرصه های فراوانی از این خوی شیطانی و ضد انسانی سردمداران نظام سلطه و استکبار در معرض افکار عمومی جهانیان قرار دارد.
 
توسعه اقدامات تروریستی کور و ارتکاب آشکار و نشانه دار آن در مقابل چشم مردم و افکار عمومی جهانیان، نشان می دهد که شکست و ناکامی سردمداران تروریسم جهانی، از جمله در تقابل با انقلاب اسلامی، آنان را دچار جنون و دیوانگی مدرن کرده است که بی محابا، بدیهی‌ترین اصول و الزامات پذیرفته شده در کانون های قدرت و زیاده خواهی و اسلاف و پیشینیان جنایتکار خود را نادیده می‌گیرند.
 
امروز نیز کمتر کسی است به این حقیقت پی نبرده باشد که پشت پرده جنایاتی که در سطح منطقه و علیه ملت های مظلوم و بی دفاع فلسطین، عراق، سوریه، یمن، بحرین و دیگر کشورهای اسلامی آفریده می شود حاکمان دولت شرور و بی صداقت آمریکا قرار دارند. اما در عین حال آنها در تلاش هستند با جریان سازی های رسانه ای هدفمند، این واقعیت انکار ناپذیر و خباثت های بی پایان را مخدوش و با آرایش و بزک، آن را به صورت وارونه و معکوس به افکار عمومی جهانیان القا کرده و خود را به مدافع حقوق بشر و پرچمدار مبارزه با تروریسم معرفی کنند.
 
شعار امروز جنگ علیه تروریسم و دفاع از حقوق بشر، ابزاری ریاکارانه در دست ایالات متحده بوده است که با پنهان نگه داشتن پشت پرده آن در حال پیشبرد راهبردهای سلطه گرانه و دست‌اندازانه خود در اقصی نقاط جهان است. مبارزه با تروریسم یک راهبرد سیاسی ـ تبلیغاتی برای آمریکایی ها محسوب می شود و آنها در عمل با مواجهه دوگانه با مسأله تروریسم، اعتقاد خود به نوعی تروریسم بد و خوب را آشکار ساخته اند که نمونه آن را می توان در مواضع آمریکا در قبال القاعده و داعش دریافت که صرف نظر از ماهیت رفتار ضد انسانی این گروهها در عراق و افغانستان و سوریه، تنها منافع آمریکا است که رویکرد این کشور را به این خشونت ها تغییر می دهد و دو نوع تروریست را به جهان معرفی می کند.
 
تاریخچه نقش آمریکا در ماجرای شکل گیری گروههای تروریستی در منطقه غرب آسیا مانند القاعده و داعش و دیگر گروههای تکفیری و نیز حمایت از منافقین، این گزاره را تقویت می کند که آمریکا در ایجاد و تقویت گروههای تروریستی علیه جمهوری اسلامی ایران و دیگر ملت های مسلمان نقش ویژه ای دارد.
 
تروریست ها با هر نام و نشان، در رویکرد آمریکایی ها به مانند پیمانکارانی عمل می کنند که از نقاط مختلف جهان تا هنگامی که به استراتژی آمریکایی کمک می کنند در برابر شعار مبارزه با ترورسیم در امان هستند.
 
به هر ترتیب اگر 12 تیر ماه را گرامی داریم و نسبت به جنایت ددمنشانه آمریکا که قریب به 60 کودک و جمعا 290 نفر از مردم عزیز کشورمان را به شهادت رساند ابراز انزجار می کنیم، هرگز به آن معنا نیست که جنایات آمریکا به همین محدود می شود. آمریکا فقط قاتل 290 شهید ایرباس مسافربری نیست بلکه این رژیم سفاک عامل اصلی قتل بیش از 220 هزار شهید ما است.
 
اگر رژیم پلید شاه ده ها هزار نفر از مردم را به شهادت رساند به دستور و حمایت آمریکا بود. اگر گروه های تروریستی مثل منافقین، دموکرات، کوموله و ... 17 هزار نفر از مردم مظلوم و بی دفاع از زن و مرد و کودک و جوان و پیر و همچنین شهید صدوقی از شهدای محراب و شهدای 7 تیر و شهید مظلوم بهشتی را به شهادت رساندند، به دستور آمریکا بود و همین رژیم خون ریز این گروهک ها را آموزش، سازماندهی و تجهیز کرد و در مقابل مردم قرار داد.
 
میراث دارِ بزرگ‌ترین قدرت شیطانی جهان که یک روز 66 کودک و نوزاد، 53 زن بی‌گناه و 171 انسان غیرنظامی دیگر را بر فراز آب‌های سرزمینی خودشان و با آتشباری رزم‌ناو متجاوز وینسنس سوزاند و خاکستر کرد، و نه‌تنها هرگز حاضر به پوزش‌خواهی نشد، بلکه به ژنرال نا انسانی که مسئول این کودک کُشی بود مدال لژیون لیاقت داد؛ میراث دارِ چنین قدرت بی‌مهار و بی‌مغزی به خودش اجازه می‌دهد برای مردم همان سرزمین پیام عیدانه و پیام نوروزی صادر کند و از چندین دهه جنایت خود در قبال این ملت به چند دهه «سوءتفاهم» و ترس تعبیر کند.
 
اما آیا به راستی اگر این نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی بود که به اقیانوس اطلس و سواحل شرقی آمریکا رفته بود و یک فروند هواپیمای مسافربری آمریکایی را بر فراز آب‌های سرزمینی آن کشور با 66 کودک و نوزاد به آتش کشیده بود، اساساً اجازه می‌دادند ما حرفی بزنیم؟ تا چه رسد به اینکه از «سوءتفاهم» بگوییم!
 
خصومت آمریکایی‌ها که جدید نیست. آن‌ها به وقتش علیه ما کودتا راه انداختند، به وقتش از ملت ما جاسوسی کردند، به‌موقع کودکان ما را سوزاندند و سربازمان را با کوبیدن میخ آهنی شهید کردند، در زمان خودش از حکومت خون‌ریز و متکی به ساواکِ پهلوی حمایت کردند، به صدامِ دیوانه در وقتش کمک نظامی و اطلاعاتی رساندند، بارها در اطراف ایران آرایش جنگی گرفتند، و همیشه از اسرائیل حمایت کردند حتی وقتی صهیونیست‌ها "آرمیتا" و "علیرضا"- از فرزندان دانشمندان هسته ای-  را یتیم کردند و مردم ایران را در سوگ دانشمندان خود نشاندند. پس ما با «به نتیجه نرسیدن با آمریکا» غریبه نیستیم. چیزی که برای ما ناآشناست «غرق شدن در نتایج و فراموش کردن اهداف» است. از یاد بردن اهدافی است که با بلوغ و غیرت و فرهنگ و تعصب و غرور ملی ایرانی‌ و با تاریخ پرافتخار ما سازگار نیست.
 
رییس جمهور آمریکا از یک سو همین ملت را مورد اهانت و کشتار و تحریم قرار می دهد و از سوی دیگر برای آنها پیام فدایتان شوم می فرستد و اشعار شاعران ایرانی می خواند و سفره هفت سین پهن می کند و از آینده ای متفاوت در روابط سخن می گوید!
 
آینده‌ متفاوتِ مورد نظر آمریکا کدام آینده است؟ آینده‌ای که آمریکایی‌ها یاد می‌گیرند درباره‌ دیگران چطور حرف بزنند؟ آینده‌ای که آمریکایی‌ها دست از حمایت از دار و دسته‌ جنایتکار صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی برمی‌دارند؟ آینده‌ای که مردم فلسطین حق بازگشت به خانه خود را پیدا می‌کنند؟ آینده‌ای که صهیونیست‌ها به خاطر جنایت‌های جنگی و دست‌کم کودک کُشی‌های بی نمونه‌شان محکوم و تحریم می‌شوند؟ آینده‌ای که رئیس‌جمهور مردمی سوریه بالاخره به رسمیت شناخته می‌شود؟ آینده‌ای که حق مردم یمن و بحرین برای حاکمیت بر سرنوشتشان محترم خواهد بود؟
 
آینده‌ای که دانشمندان هیچ کشوری به خاطر درگیری‌های سیاسی ترور نمی‌شوند؟ آینده‌ای که آپارتاید علمی در آن حاکم نیست و هر ملتی استعداد دارد می‌تواند آزادانه در دانش‌ها و فناوری‌ها رشد کند؟ آینده‌ای که در آن مقدسات ادیان بزرگ به تمسخر کشیده نمی‌شود و هتک نمی‌گردد؟ آینده‌ای که در آن دیگر قرآن نمی‌سوزانند؟! آینده‌ای که از مجازات دست جمعی مردمان پرهیز می‌شود؟ آینده‌ای که تعمیم‌های شتاب‌زده و منفعت‌طلبانه در آن نیست؟ آینده‌ای که دارایی‌های گران‌قیمت و حیاتی ملت‌ها با انواع و اقسام خرابکاری‌های سایبریِ سازماندهی‌شده‌ی آمریکایی مواجه نمی‌شود؟
 
آینده‌ای که کسی بجای همه‌ مردم دنیا تصمیم نمی‌گیرد؟ آینده‌ای که یک اوباش بی‌سروپای صهیونیست نمی‌تواند بدون هماهنگی با کاخ سفید به کنگره‌ی آمریکا برود و با سخنرانی، فاصله‌ خود را با رقیب کم کند و نهایتاً برنده‌ی انتخابات شود؟ آینده‌ای که مردم آمریکا نردبان قدرت بی‌وجدان‌هایی مثل نتانیاهو نیستند؟ آینده‌ای که رسانه‌های دولتی آمریکا درباره‌ی ایران چیزی جز «مشکلات» را هم پوشش می‌دهند؟ واقعاً کدام «آینده‌ی متفاوت» موردنظر سیاست پردازان آمریکا است؟
 
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، "دشمن خودش را کاملاً لخت و عریان در مقابل چشم ما قرار داده؛ نیازی نداریم بگردیم (و این) دشمن (جنایت پیشه) را پیدا کنیم؛ دشمن، شبکه‌ استکبار و شبکه‌ صهیونیستی است؛ این دشمن است. شبکه‌ استکبار در رأسش دولت رژیم ایالات متّحده‌ آمریکا است و شبکه‌ صهیونیستی هم مظهرش رژیم جعلی صهیونیستِ حاکم بر فلسطین اشغال‌شده است؛ این دشمن است. پنهان هم نمی کنند. آمریکا دشمنی خودش را پنهان نمی کند. حالا ممکن است رئیس جمهور آمریکا روز عید نوروز مثلاً سفره‌ هفت سین هم پهن کند، امّا هواپیمای مسافری را هم میزنند؛ در کنگره‌ آمریکا همه‌ آنچه را ممکن است علیه جمهوری اسلامی به کار برود تصویب می کنند و رئیس جمهور آمریکا هم همان را امضا می کند و اجرا می کند".
 
اگر تا به امروز هیچ دلیلی برای جنایتکار و جانی خواندن نظام حاکم بر آمریکا هم وجود نمی داشت، حمایت همه جانبه از رژیم های غاصب،‌ اشغالگر و کودک کشی همچون رژیم جنایتکار صهیونیستی و حمایت از جنایات و اقدامات خونبار و ضد بشری آل سعود در یمن و عراق و سوریه بالاترین و روشن ترین دلیل بود.
 
و امروز جنایات تروریست های تکفیری - سلفی در صحنه جنگ های نیابتی در عراق و سوریه و نیز جنگ ظالمانه آل سعود علیه مردم مظلوم یمن، امتداد همان جنایت های آمریکا در دهه های اخیر از جمله هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و شهادت حدود 290 مرد و زن و کودک در خلیج فارس است که در بخش مهمی از جهان شکل گرفته و همچنان جریان دارد.
 
تردیدی نیست چهره دو گانه حقوق بشری آمریکا و تبیین روشنگری پیرامون فهرست طولانی جنایت های حاکمان کاخ سفید در طول تاریخ گذشته و امروز، از مهم ترین اقداماتی است که بایستی با پیروی از رهنمودهای حکیمانه و مدبرانه و بصیرت افزای رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) در دستور کار رسانه ای ضد سلطه قرار گرفته تا چهره واقعی مدعیان حمایت از حقوق بشر و نیز حقوق بشر آمریکایی بیش از گذشته برای افکار عمومی جهانیان افشا و محاکمه و مجازات دولت شرور و جنایت پیشه ایالات متحده در دستور کار و اقدام مجامع حقوق بشری راست اندیش و مسئولیت پذیر قرار گیرد.
 
12 تیر ماه یادآور جنایت نیروهای آمریکایی در هدف قرار دادن هواپیمای مسافربری ایران و شهادت صدها انسان بیگناه است. در سالگرد این جنایت دلخراش، یاد این قربانیان بیگناه را گرامی می داریم و بار دیگر با خانواده ها و بازماندگان آنها ابراز همدردی می کنیم. ملت شجاع ایران علیرغم آشنایی دیرینه با زنجیره دشمنی های استکبار، ذره ای از آرمان ها و خواست های به حق خود عقب نشینی نخواهد نمود.
 
این جنایت ضدبشری به‌عنوان سندی روشن از مظلومیت ملت ایران و دلیلی واضح در پایبند نبودن مقامات آمریکایی به هیچ یک از اصول و معیارهای حقوقی و اخلاقی بین‌المللی است که برای همیشه در حافظه تاریخی ملت ایران و افکار عمومی جهانی ثبت شده است.
 
نیروی دریایی سپاه در سالگرد این جنایت دلخراش، ضمن گرامی‌داشت یاد شهدای مظلوم این حادثه، طرح بهانه های تازه برای اعمال فشار بیشتر بر جمهوری اسلامی ایران را در راستای همان رویکرد خصمانه مقامات آمریکایی نسبت به کشورمان به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌داند.
 
به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی،‌ "«یک تصوّر غلطی در اینجا وجود دارد و آن این است که «ما با آمریکا می توانیم کنار بیاییم؛ با آمریکا کنار بیاییم و مشکلات را حل کنیم»! خب این تصوّر، تصوّر درستی نیست. ما نمی توانیم به توهّم تکیه کنیم، باید به واقعیّتها تکیه کنیم. اوّلاً همان‌طور که گفتیم، از لحاظ منطقی، نظامی مثل جمهوری اسلامی ایران هرگز مورد محبّت و ملاطفت نظامی مثل آمریکا قرار نمی گیرد؛ امکان ندارد. ثانیاً رفتارهایشان؛ از پنجاه سال پیش، شصت سال پیش، از بیست‌ و هشتم مرداد، بعد از آن در دوران رژیم طاغوت، بعدش از اوّل انقلاب تا امروز، شما نگاه کنید ببینید رفتار آمریکا با ما چگونه بوده. در رژیم طاغوت، آمریکا به‌عنوان یک ثروت نگاه میکرد به رژیم پهلوی، درعین‌حال ضرباتی که در همان دوران از سوی آمریکا به ایران وارد شده ضربات کاری و مؤثّری است که کسانی که با تاریخ آشنایند، با زندگی آن دوران آشنایند، کاملاً این را می فهمند و تصدیق می کنند؛ بعد از انقلاب هم که خب معلوم است؛ از روز اوّل شروع کردند به خباثت و عناد و تا امروز هم ادامه دارد؛ [پس] بحثِ سوء تفاهم نیست.
 
یک‌وقت بین دو دولت سوء تفاهم هست، خب با مذاکره حل میشود؛ یک‌وقت اختلاف سر یک منطقه‌ی ارضی است، مثلاً فرض کنید که این قسمتِ مرز این قدرش مال من است، این قدرش مال تو است، خب این را با مذاکره میتوانند حل کنند، پنجاه پنجاه تمامش کنند؛ اینجا مسئله‌ی پنجاه پنجاه نیست؛ مسئله‌ی اصل موجودیّت جمهوری اسلامی است و با مذاکره حل نمی شود، با رابطه حل نمی شود؛ این تصوّر، تصوّر درستی نیست. آنچه قدرت و استقلال و پیشرفت ناشی از اسلام و منطبق با اسلام در دنیا به‌عنوان یک پدیده به وجود آورده، برای استکبار -مظهر استکبار، آمریکا است- قابل قبول نیست؛ این یک تصوّر غلطی است که ما خیال کنیم حالا میشود بنشینیم با آمریکایی‌ها، بگوییم آقا بیایید یک‌جوری با همدیگر مصالحه کنیم. مصالحه به این است که شما از حرفهای خودتان بگذرید... من دو سه سال قبل از این در اوایل این قضیّه‌ مذاکرات هسته‌ای، گفتم آمریکایی‌ها از همین الان به ما بگویند اگر جمهوری اسلامی تا کجا عقب‌نشینی کند، آنها دیگر دشمنی نمی کنند؛ این را بگویند. اگر مسئله‌ی هسته‌ای حل شد، دیگر قضیّه تمام است؟ خب حالا قضیّه‌ی  هسته‌ای حل شده، ببینید تمام است قضیّه؟ قضیّه‌ی موشکها پیش آمد؛ قضیّه‌ی موشکها حل بشود، قضیّه‌ی حقوق بشر است؛ قضیّه‌ی حقوق بشر حل بشود، قضیّه‌ی شورای نگهبان است؛ قضیّه‌ی شورای نگهبان حل بشود، قضیّه‌ی اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیّه‌ی ولایت فقیه حل بشود، قضیّه‌ی اصل قانون اساسی و حاکمیّت اسلام است؛ اینها است، دعوا سر چیزهای جزئی نیست. بنابراین این تصوّر، تصوّر غلطی است.
 
به هر حال روند جنایات،‌ دسیسه ها و اقدامات خصمانه آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران همچنان امتداد پیدا کرده و در مظلومیت شناساندن و معرفی ابعاد گوناگون این جنایات و از جمله هدف قرار دادن  هواپیمای مسافربری با 290 مسافر همین بس که عنوان شود آمریکایی‌ها برای موضوع تمام‌شده سفارتشان، فیلم "آرگو" را با کلی جنجال می‌سازند درحالیکه در گوانتانامو 168 نفر را بدون محاکمه بیش از 13سال زیر شکنجه نگه داشتند ولی ما هنوز نتوانسته‌ایم برای تبیین ابعاد مختلف ماجرای جنایت بار آمریکا در حمله به هواپیمای ایرباس کار قابل توجهی ارائه دهیم.
 
امیدواریم با تبیین بخشی از جنایات و اقدامات خصمانه آمریکا در قبال ملت ایران و انقلاب اسلامی،‌ نقاب از چهره مزورانه آمریکا که سعی دارد ذات و ماهیت جنایت کار خود را در پس ادعای دفاع از حقوق بشر پنهان نگه دارد، کنار بزنیم.  
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.