بهنوش بختیاری نوشت:"اکران فیلم *من*از مردادماه.....طراح گریم: عظیم فراین....کارگردان:سهیل بیرقی....بازیگران:لیلا حاتمی..بهنوش بختیاری...امیرجدیدی...مانی حقیقی و علی منصورو....تهیه کنندگان: سعید سعدی وسعید خانی...این فیلم روخیلی دوس دارم و برای این نقش کاندید سیمرغ جشنواره بودم....امیدوارم باتوجه به منع تبلیغات در شبکه های ماهواره ای تلویزیون و مردم ازین فیلم حمایت کنن".
پرویز پرستویی نوشت:"استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟ چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟ یکى از شاگردان گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: اینکه آرامشمان را از دست میدهیم درست است، امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟ آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید: هنگامى که دو نفر عمیقا یکدیگر را دوست داشته باشند چه اتفاقى میافتد؟ آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟ چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است. فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان بازهم به یکدیگر بیشتر میشود. سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند.
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد. امیدوارم روزی برسد که تمامی انسان ها قلب هایشان به یکدیگر نزدیک شود".
امیر آقایی نوشت:"سالها پيش ، وقتي در راه روهاي تئاتر شهر اولين بار ديدمت، هيچ فكر نميكردم بعدتر ها رفاقتي ميانمان شكل بگيرد، تا اينكه شنيدم براي نمايش سياها يك سال اندي در آن موتور خانه ي نمور تمرين كردي، وچه شگفت انگيز بودي، هم تو و هم نمايش. همينطور آمديم تا قهوه تلخ، كه به جايت براي يك اجرا ميثم را بازي كردم، هر كجا هست سالم باشد شبنم طلوعي، چه نقشي نوشته بود در قهوه ي تلخ براي تو. و دست آخر روزي را به ياد ميآورم كه روي به روي من نشسته بودي و پا به پاي پيمان اشك ميريختي در سكانس مرگش در اولين شب آرامش. از اينجا به بعدش را هم تو خوب ميداني و هم من، رفيق بي نظير، تولدت مبارك. چه خوب كه به دنيا آمدي، چه خوب كه بازيگر شدي، چه خوب كه قدر خودت را ميداني، چه خوب كه ارزان نيستي، چه خوب كه رفيق عزيز مني، چه خوب كه همسر بهنوش اي، چه خوب كه هستي".
پرستو صالحی:"قرار بود پست فوتبالي نزارم سر حرفمم هستم اين پست هم ربطي به فوتبال نداره !!! عمو موسي رو ميشناسين ؟! موسي سلامت جانباز جنگ ايران و عراق، عاشق شهيد همت، از من تاجيه بد استقلالي خواست پرچم پرسپوليس و به دست بگيرم حتي شده يك لحظه اگه جون هم مي خواست ميدادم اين كه چيزي نبود در قبال اون چيزي كه او به ما بخشيده بود، قربون خدا برم براي عمو موسي كه سالهاست روي ويلچر تو آسايشگاه جانبازان زندگي ميكنه پرسپوليس نقطه ي وصلي شده با دنيا...خاك پاي عمو موسي و تمامي جانبازان سرزمينم كه براي خاك و ناموس و وطنشون جنگيدن ، روح تمامي شهيدان مرزبانان و محيطبانان و تمامي كساني كه در راه وطن جونشون رو از دست دادند شاد يا حق ( به عشق عمو موسي كه حتما اين پست رو مي بينه كري و كل كل فوتبالي ممنوع".
ویشکا آسایش نوشت:"امشب ساعت ٨ سينما آزادى اكران دراكولا. ميبينمتون".