به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران، تغییر تاکتیک جنگ علیه طالبان از جنگ های منظم و سنگین به حمله های نیروهای کماندویی که به تازگی مطرح شده و گویا کارآمدی خاصی دارد، در نوع خود گیج کننده است. چنین خبری از سوی مقامات عالی رتبه دولتی بعید به نظر می رسد. این تاکتیک اگر از سوی طالبان اجرا شود می تواند منطقی به نظر برسد، چرا که طالبان در موقعیت ضعیف قرار دارند و در حالت جنگ و گریز هستند، ولی دولت افغانستان که در موضع قوی و قدرتمند قرار دارد و از مشروعیت و مقبولیت مردمی برخوردار است و دولت قانونی با پشتوانه کامل جامعه جهانی است، نباید چنین خبری را به عنوان یک موفقیت مطرح کند.
وزارت دفاع افغانستان در پارلمان گفته است که اردو هنوز به صورت کلاسیک عملیات میکند. به باور وزیر دفاع ، عملیاتهایی که در آن هزاران سرباز «لشکرکشی» میکنند، موثریت ندارند. زیرا زمانی که دشمن ببیند که تعداد اردو زیاد است، فرار میکند و در پناهگاههای خود پنهان میشود ولی در صورتی که شمار نیروها کم باشد، با افراز کمین، به نیروهای امنیتی تلفات وارد میکنند.
اصولا دولت افغانستان باید با حمله های سنگین بر مواضع طالبان، ابتکار عمل جنگ را به دست گیرد و با درهم کوبیدن مواضع طالبان، ولسوالی ها و ولایات کشور را از طالبان پاکسازی کند و به دنبال آن واحدهای اداری دولتی را در آن مناطق مستقر سازد و با آغاز به کار آنها دولت عملا در این مناطق فعال شود. در چند سال گذشته، نیروهای امنیتی به هر صورت ضعیف عمل کرده اند. نمونه واضحی از این نوع عملکرد را در کندز، بغلان، بدخشان، غزنی، ارزگان، هلمند، نورستان و… می بینیم که نیروهای دولتی نتوانسته اند پاسخ مناسب جنگی به طالبان بدهند، به همین دلیل نیز طالبان مدام در حال پیشروی هستند و دامنه جنگ را از حتا به مراکز این ولایات کشانیده اند. در حالی که حملات دولت باید به صورت گسترده و همه جانبه یک ولایت یا ولسوالی را از طالبان پاکسازی نماید. بعد از حمله ها نباید نیروهای دولتی مناطق تصرف شده را تخلیه نمایند تا طالبان با خیال راحت و بدون دغدغه دوباره برگردند و سنگرهای شان را محکم نمایند و دوباره برای جنگ علیه دولت آمادگی بگیرند.
عقب نشینی های تاکتیکی که بارها از سوی نهادهای امنیتی عنوان شده، در حقیقت بهانه ای برای پوشاندن ضعف ها و ناتوانی های و بی برنامگی هایی بوده که در جنگ داشته اند. کمتر منطقه ای بوده که به اصطلاح با عقب نشینی تاکتیکی به دست طالبان بیافتد و دولت توانسته باشد به زودی آن منطقه را دوباره پس بگیرد و نیروهای طالبان را سرکوب توانسته باشد.
چنین استدلالی که عملکرد نیروهای دولتی را در حد جنگ های پارتیزانی تقلیل دهد و آنها را از جنگ های بزرگ و سرکوبگر باز دارد، نباید بر وزارت دفاع و نهادی امنیتی مسلط شود. جنگ های بزرگ و گسترده به همان اندازه که نیاز به برنامه ریزی دقیق و منسجم و حمایت قاطع و قوی تمامی نیروهای دولتی اعم نظامی و ملکی را نیاز دارند، می توانند در نابودی دشمنان موثر واقع شوند. در حقیقت مشکل اصلی در عدم توفیق راه اندازی جنگ های بزرگ و منظم مشکلاتی نظیر وجود نفوذی های دشمن که دشمنان را از برنامه های بزرگ دولتی با خبر می سازند و همین گونه نبود برنامه ریزی و پلانگذاری دقیق که از خاصیت های اصلی جنگ های بزرگ است، می باشد .
رشدنوشت: وزارت دفاع ملی برای پیروزی کامل بر دشمنان باید به برنامه ریزی های بزرگ و جنگ های بزرگ فکر کند و دولت نیز باید پس از هر جنگ بزرگ به فکر تامین تمام نیازهای اداری، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی مردم در این مناطق بپردازد.
انتهای پیام/