به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، حادثه مرگبار در باشگاه شبانه همجنسبازان در اورلاندو، فرصت دیگری به ترامپ داد تا بر لزوم جلوگیری از ورود مسلمانان به آمریکا تأکید کند، بدون اعتراف به اینکه حوادث تیراندازی از این دست به ندرت توسط یک مسلمان یا حتی اسلامگرای افراطی شکل گرفته است.
روز یکشنبه (23 خرداد 95) طی یک حادثه مرگبار تیراندازی در باشگاه شبانه همجنسبازان «پالس» در شهر اورلاندو، بیش از 100 نفر کشته و زخمی شدند. در این حادثه که مرگبارترین حادثه «تیراندازی دستهجمعی» در تاریخ مدرن آمریکا محسوب میشود، فردی که «عمر میرصدیق متین» (یک مرد 29 ساله متولد آمریکا اما اصالتاً افغان) شناسایی شده دستکم 49 نفر را کشت و 53 نفر را هم مجروح کرد. خود متین هم نهایتاً با تیراندازی پلیس آمریکا کشته شد. برای مقایسه، بیشترین آمار کشته و زخمی در حادثهای از این دست، تا پیش از حادثه اورلاندو، متعلق تیراندازی در سینمایی در شهر «آرورا»ی ایالت کلرادو بود که 70 قربانی داشت: 12 نفر کشته و 58 نفر زخمی.
«عمر متین» عامل حادثه اورلاندو اصالتاً افغان اما متولد آمریکا بود
در گزارش حاضر به جای پرداختن به قربانیان حادثه یا اینکه چرا «جیکی رولینگ» نویسنده هری پاتر درباره آن گفته «گریههایم بند نمیآید»، میخواهیم به این واقعیت بپردازیم که حادثهای با این ابعاد در آمریکا چگونه میتواند منافع گروههای زیادی را تأمین کند. جناحهای راست و چپ آمریکا، بلافاصله پس از این تیراندازی و قبل از آنکه هیچ تحقیقی درباره آن صورت گرفته باشد، دستبهکار شدند و آن را بسته به منافع سیاسی خود تحلیل و تفسیر کردند.
منوی اورلاندو مقابل سیاستمداران آمریکایی: تروریسم سلفی یا نفرت از همجنسبازانمقامات، سیاستمداران و رسانههای جناح راست، از جمله دونالد ترامپ نامزد جنجالی این روزهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، به سرعت اسلامگرایی افراطی را در این تیراندازی مقصر دانستند، در حالی که جناح چپ، قوانین حمل سلاح و نفرت از همجنسبازان را عامل این جنایت معرفی کرد[4]. این مواضع و منافع ضد و نقیض از آنجایی فرصت بروز پیدا کرد که از یک طرف مقامات اجرای قانون در آمریکا گفتهاند متین پیش از این قتلعام، وفاداری خود به داعش را اعلام کرده بوده است.
از طرف دیگر، رخ دادن این اتفاق در اولین تعطیلات آخر هفته از «ماهِ افتخار» جامعه همجنسبازان جنسی (ماهی که در آن اعتراضات منهتن به عنوان نقطه عطفی در «جنبش آزادی همجنسبازان» جشن گرفته میشود) میتواند نمایانگر نفرت متین از همجنسبازان و نه لزوماً انگیزههای دینی یا سَلفی باشد. این در حالی است که سناریوهای دیگری نیز مطرح شده است، مبنی بر اینکه متین خودش در جامعه همجنسبازان عضو بوده، بارها به همین باشگاه «پالس» رفت و آمد کرده و بر سر برخی اختلافات، دست به قتلعام در این باشگاه شبانه زده است.
جمهوریخواهان و دموکراتها از جمله اوباما تلاش داشتهاند تا از
حادثه اورلاندو برای تأمین منافع خود استفاده کنند
دونالد ترامپ به عنوان یکی از مشهورترین چهرههای حال حاضر جناح راست، در صفحه توئیتر خود نوشت: «اتفاقی هولناک در فلوریدا [را شاهد بودیم]. برای همه قربانیان و خانوادههایشان دعا میکنم. این [اتفاقات] کِی پایان مییابد؟ کِی [در مقابله با این اتفاقات] محکم، هوشمند و هوشیار میشویم؟» وی کمتر از یک ساعت بعد، نوشت: «از تبریکها به خاطر درستی [و اثبات] موضعم درباره تروریسم اسلام رادیکال ممنونم. من تبریک نمیخواهم، شدت [واکنش] و هوشیاری میخواهم. باید هوشمند عمل کنیم!»
نامزد جمهوریخواهان در انتخابات سال 2016 سپس از فرصت پیش آمده استفاده کرد و برای آنکه رئیسجمهور آمریکا را تحت فشار بگذارد، نوشت: «آیا پرزیدنت اوباما بالأخره واژههای «تروریسم اسلام رادیکال» را به زبان خواهد آورد؟ اگر این کار را نکند، باید فوراً با رسوایی استعفا دهد!»
دیگر جمهوریخواهان هم مواضع مشابهی را اتخاذ کردند. از «پل رایان» سخنگوی مجلس نمایندگان گرفته که گفت: «ما ملتی در جنگ با اسلامگراهای تروریست هستیم» گرفته تا «دیوید جالی» نماینده ایالت فلوریدا در این مجلس که در اشاره به حملات پاریس، حمله به «زیباشهر» (لقب اورلاندو) را «پاریسِ ما» توصیف کرد.
قربانیان حادثه اورلاندو دستمایه دعوای جناحی در آمریکا شدهاند
در این سو، مواضع دموکراتها کاملاً فرق میکرد. درباره صحبتهای اوباما در ادامه گزارش مفصلاً توضیح خواهیم داد، اما دموکراتهای دیگر هم در مواضع خود عمدتاً دو مسئله را به طور موازی مطرح کردند: برابری همجنسبازان و قوانین حمل سلاح. از جمله سناتور «کریس مورفی» نماینده کنتیکت، سناتور «باب کیسی» نماینده پنسیلوانیا، و «دیوید سیسیلین» نماینده «رود آیلند» در مجلس نمایندگان در بیانیههای خود ضمن حمایت از جامعه همجنسبازان و برابری آنها با دیگر شهروندان آمریکایی و همان مواضع تکراری همیشگی، به قوانین حمل سلاح در آمریکا نیز شدیداً انتقاد کردند.
آتش رسانهای جمهوریخواهان و هیزمی که ترامپ در آن میریزدهمانطور که گفته شد، جناحهای آمریکایی در کنار ژستهای همدردی و تسلیت و دعا و آمرزش و غیره، هر کدام سعی دارند تا بیشترین منافع را از حادثهای ببرند که هنوز حتی مشخص نیست عملیات پرچم دروغین بوده یا یک جنایت واقعی به دست فردی با انگیزههایی که باید بررسی شود. در اینجا فرض را بر این میگذاریم که «عمر متین» واقعاً یک جنایتکار بوده و نه یکی از افرادی که افبیآی اجیر میکند تا دست به عملیاتهای «تروریستی» بزنند و افبیآی بتواند بودجه خود را توجیه نماید.
در کنار افبیآی که هر روز با گزارشهای تازه درباره عمر متین پرونده او را پیچیدهتر جلوه میدهد، رسانههای حامی جمهوریخواهان (و حتی غیر از آنها) نیز برای آنکه بیدستوپا بودن دولت اوباما را نشان دهند، بر دخالت اسلامگرایی و افراطگرایی و به طور خاص داعش در این حادثه تأکید میکنند. دونالد ترامپ هم در این میان میدانداری میکند و قصد دارد با نردبام اورلاندو خودش را به ریاستجمهوری برساند.
ناگفته پیداست که دود دعوای بین دو حزب در آمریکا و فضاسازیهایی که جمهوریخواهان میکنند تا دموکراتها را از قدرت پایین بکشند، بیش از همه در قالب اسلامهراسی در چشم مسلمانها میرود. اکثریت مردم آمریکا چنانکه شواهد بیشماری نشان میدهد، تمایز خاصی میان سلفیگری و اسلام واقعی قائل نیستند که البته طبیعی هم هست، چون تحت تأثیر تبلیغات رسانهای، از جان خود میترسند و اسلام را برابر با تروریسم تصور میکنند.
آتش نفرت از مسلمانان که با سناریوسازیهای 11 سپتامبر در آمریکا و در حقیقت تمام جهان زبانه کشید، طی سالهای گذشته با عملیاتهای پرچم دروغین مانند شارلی ابدو و حملات پاریس و همینطور حادثههای دیگری که به اسلام نسبت داده شد، مجدداً اوج گرفته و اکنون جمهوریخواهانی مانند ترامپ تلاش میکنند تا با سوزاندن تعداد بیشتری از مسلمانان در این آتش، کانون رقابت خود با دموکراتها را گرمتر کنند.
اعتراف اوباما به ضعف قوانین حمل سلاح و حمایت ناخواسته از مسلمانانقطعاً دموکراتها هم مقابل تلاشهای جمهوریخواهان آرام نمینشینند و چه کسی امروز در آمریکا بیش از اوباما قدرت آن را دارد که مقابل جمهوریخواهان بایستد. دفاع اوباما از دولت و سیاستهای خود و تلاش او برای باقی ماندن حزبش در قدرت به طور خاص پس از حادثه اورلاندو، به سود مسلمانها تمام شده است، اگرچه به احتمال قریب به یقین به طور ناخواسته. اعترافاتی که اوباما طی سالهای ریاستجمهوریاش داشته برای آنکه نشان دهد واقعیت آن چیزی نیست که جمهوریخواهان میگویند، بسیار جالب توجه است.
بازماندههای حادثه ارولاندو بیرون باشگاه شبانه جمع شدهاند
در حالی که هنوز خون روی بدنشان است
رئیسجمهور آمریکا در واکنش به کشتار اورلاندو آن را «یک قتلعام وحشیانه» توصیف کرد و گفت: «ما به اندازهای [اطلاعات داریم و] میدانیم که این [کشتار] اقدامی در جهت ارعاب و نفرت بود.» وی سپس برای آنکه تیراندازی را نتیجه نفرت از همجنسبازان معرفی کند، گفت: «امروز روزی بسیار اندوهناک برای همه دوستان و هموطنان ... [همجنسباز] ما بود.» اما آمارهای دیگری هم وجود دارد که نشان میدهد، مسئله نه داعش است و نه همجنسبازی.
باراک اوباما تا پایان سال 2015 مجبور شده بود 15 بار درباره خشونت برخاسته از حمل سلاح در آمریکا بیانیه صادر کند، یعنی به طور متوسط هر 5.5 ماه یک بار. بررسی برخی آمارها هم نشان میدهد که رئیسجمهور آمریکا در اینباره کاملاً حق داشته است. به عنوان مثال، بیایید تعداد آمریکاییهای کشته شده بر اثر «حملات تروریستی» را با تعداد آمریکاییهایی مقایسه کنیم که بر اثر کشتارهای دستهجمعی با سلاح گرم در این کشور به قتل رسیدهاند. جالب است بدانید پیشنهاد این مقایسه را خود باراک اوباما طی یکی از سخنرانیهایش به سازمانهای خبری داد.
گزارشهای افبیآی نشان میدهد بین سالهای 2000 تا 2013 شمار حوادث تیراندازی در آمریکا در عین اینکه بالا و پایین شده، اما روند صعودی داشته است. اینگونه حوادث سال 2000 اصلاً رایج نبودند. در این سال تنها یک حادثه تیراندازی به دست «تیراندازهای فعال» را شاهد بودیم. تعداد این حوادث، سال 2001 (سالی که حوادث 11 سپتامبر رخ داد) به یکباره به 6 عدد رسید. سال 2013 یعنی آخرین سالی که در گزارش افبیآی به آن اشاره شده، 17 مورد تیراندازی گسترده رخ داد. این در حالی است که بیشترین تعداد تیراندازی گسترده در یک سال، به سال 2010 برمیگردد که در آن 26 نفر اقدام به تیراندازی به سوی عده زیادی از مردم کردند.
بنابراین گزارش، طبق گزارش سال 2014 افبیآی، تنها در 160 حادثه تیراندازی گسترده (از بین چند هزار مورد) در آمریکا بین سالهای 2000 تا 2013، در مجموع 486 نفر کشته و 557 نفر زخمی شدهاند. بنا به پروندههایی که افبیآی بررسی کرده، در حالی که طی هفت سال اول، به طور متوسط 6.4 حادثه تیراندازی در مکانهای عمومی رخ داده بود، این رقم طی هفت سال دوم به 16.4 حادثه افزایش پیدا کرد. این یعنی تیراندازی و کشتار جمعی در آمریکا روندی کاملاً رو به رشد را طی کرده است.
تحقیق افبیآی درباره تنها 160 حادثه تیراندازی گسترده در آمریکا
طی سالهای 2000 تا 2013
قربانیان «تروریسم ساختگی» کمتر از یک درصد قربانیان خشونت با سلاحمقایسهای که اوباما از رسانهها خواسته بود تا انجام دهند، نتایجی را به دست میدهد که با دانستن آنها، تبلیغات جمهوریخواهان برای هر کسی، خندهدار نمود میکند. بیایید حادثه 11 سپتامبر را «یک عملیات تروریستی به دست مسلمانهای افراطی» تصور و همچنین باور کنیم که جورج بوش و باراک اوباما درباره وقوع عملیاتهای تروریستی دیگر غیر از 11 سپتامبر «در خاک آمریکا و در کشورهای دیگر علیه آمریکاییها» واقعیت را گفتهاند.
در این صورت، طبق آمار «مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری» آمریکا، بین سالهای 2001 تا 2013 تنها 3380 آمریکایی بر اثر حوادث تروریستی جان خود را از دست دادهاند در صورتی که آمار قتل با سلاح گرم در خاک آمریکا با این رقم قابلمقایسه نیست. طی همین سالها، 406.496 آمریکایی به دست شهروندان دیگر این کشور و با سلاحهای گرمی کشته شدهاند که مانند سیبزمینی و پیاز از فروشگاههای بیشمار در سراسر آمریکا قابلخریداری است.
تعداد آمریکاییهای کشتهشده بر اثر حوادث «تروریستی» (آبی)
در مقایسه با قربانیان تیراندازی با سلاح
آمار «آرشیو خشونت با سلاح» نیز در تأیید افزایش روزافزون شمار حادثههای کوچک و بزرگ تیراندازی در آمریکا، از اقدامات عامدانه و قتلعام گرفته تا شلیکهای اتفاقی و ناخواسته، نشان میدهد تنها در سال 2014 طی 51.818 حادثه، 12.588 آمریکایی کشته و 23.025 نفر دیگر زخمی شدهاند که 628 نفر کشتهشدگان و مجروحان، کودکان 11 ساله یا کوچکتر بودهاند. این آمار در سال 2015 به ترتیب، 53.282 حادثه، 13.430 کشته، 27.008 زخمی، و 698 قربانی کودک بوده است.
در سال جاری میلادی هم در حالی که [هنگام نگارش این گزارش] تنها سه روز از نیمه سال گذشته، تا کنون شاهد 24.068 حادثه، کشته شدن 6.177 آمریکایی، زخمی شدن 12.603 نفر، و قربانی شدن 260 کودک بودهایم. تعداد قتلعامها با سلاح گرم که در سال 2014 برابر 277 مورد بود و سال 2015 به 331 مورد رسید، تا این لحظه در سال جاری میلادی 141 عدد بوده است. نگاهی به لیست این آمارها و اینکه هر روز چه تعداد حادثه تیراندازی در آمریکا رخ میدهد و چند نفر کشته و زخمی میشوند، حقیقتاً تکاندهنده است.
آمریکاییها با خودشان مشکل دارند نه با مسلمانهاآمارهای بالا صرفاً درباره تعداد کشتهها و زخمیها بود، اما آنچه در انتهای این گزارش مطرح میشود نشان میدهد مسلمانها، حتی طبق روایتهای رسمی دولت آمریکا، نقش مهمی در کشتار مردم این کشور نداشتهاند، چه در اقدامات تروریستی و چه حتی در تیراندازیهایی که نمیتوان انگیزه آنها را تروریسم توصیف کرد.
روزنامه واشنگتنپست به فاصله چند ساعت از حادثه اورلاندو، طی مطلبی که البته یکی از اهدافش برجسته کردن تهدیدی است که آن را «اسلام رادیکال» مینامد، یک واقعیت را به خوبی توصیف کرده است: قتلعامهای اخیر در آمریکا به ندرت به دست مسلمانها، حتی مسلمانهای رادیکال رخ داده است.
نقشهای که واشنگتنپست تهیه کرده نشان میدهد از نوامبر سال 2014 تا کنون (تقریباً 19 ماه) چند حادثه تیراندازی با 3 یا بیش از سه کشته، در کدام نقاط از آمریکا رخ داده است. در این نقشه، به وضوح مشخص است که از دهها حادثه تیراندازی در سراسر آمریکا، تنها 3 حادثه با انگیزه اسلامگرایی افراطی انجام شده است؛ و این در صورتی است که روایت آمریکاییها در اینباره را بپذیریم. در این سه حادثه، 62 آمریکایی کشته و حدود 76 نفر زخمی شدهاند.
تیراندازیهای گسترده در آمریکا با 3 کشته یا بیشتر
طی حدوداً یک سال و نیم گذشته
(دایرههای قرمز، نمایانگر حوادث با انگیزه اسلامگرایی افراطی است)
آنچه با اولین نگاه به این نقشه مشخص میشود این است که شمار حوادثی که بدون هیچ انگیزه سیاسی یا دینی رخ دادهاند، بسیار بیشتر از حوادثی است که قاتل در آنها برای اثبات یک موضع سیاسی یا دینی اقدام به کشتار مردم کرده است. نتیجهای که میتوان از همه این آمارها و نمودارها گرفت این است که فضاسازیهای رسانهای در آمریکا و کشورهای دیگر غربی علیه اسلام و حتی علیه اسلامگراهای افراطی، هدفی جز توجیه اقدامات سیاستمداران غربی ندارد.
به نظر میرسد، در این یک مورد حق با اوباماست: آنچه باید تغییر کند، نه حزب سیاسیِ دولت آمریکا، بلکه سیاستهایی است که به آمریکاییها اجازه میدهد اسلحههایی را بخرند که خیابانهای کشورشان را به میدان جنگ تبدیل میکند: اسلحههایی مانند «امسیاکس» نیمهخودکار شرکت «زیگ زائور» با کالیبر 5.6 میلیمتری و خشابهای 30 تایی با قابلیت خشابگذاری سریع، یا کلت محبوب «گلاک 17» با کالیبر 9 میلیمتری که آن هم نیمهخودکار است و 17 گلوله در هر خشابش جای میگیرد.
البته ناگفته نماند که اوباما هم در صحبتهای خود درباره حادثه اورلاندو، از تروریسم و نیاز آمریکا به ادامه مبارزه با این پدیده شوم صحبت کرد، اما در کنار اهمیت اصلاح قوانین حمل سلاح، آنچه رئیسجمهور آمریکا تأکید بیشتری روی آن داشت، به هم خوردن آرامش در «باشگاه شبانه «پالس» [بود، جایی که] همیشه یک پناهگاه امن، و مکانی برای رقص و آواز» بود.
منبع: مشرق
انتهای پیام/