به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، واقعیتی مشهود و غیرقابلانکار، وضعیت کنونی جامعه اجتماعی مجازی است که نهتنها در حال زاویهدارشدن با مسیر شهر آرمانها یا همان مدینه فاضله است، بلکه در مواردی قابلتوجه، در حال مبدل شدن به کانون دیستوپیا (Dystopia) یا همان مدینه رذیله (فراهم آمدن زندگی در شهری پر از رفتارهای شیطانی و ضدانسانی و هوسانگیز...) است! (1) پیروان این عقیده مذموم و منحط فکری، بر این باورند که فضای سایبر و به دنبال آن شبکههای اجتماعی مجازی، میتواند مناسبترین محفل برای نفوذ، معرفی و گسترش مقصود نفسانیشان باشد. زیرا در این «جمع محترمانه!» آنچه بیش از سایر خصوصیات به چشم میخورد، غلیان احساسات است که منجر به انتخاب و تصمیمگیری رفتار میشود. وقتی احساس صرف و تهی از استدلال ملاک اصلی برای تصمیمگیری باشد و جایگزینی آن بر عقل و منطق، همان بستر ایدهآل ارائه ایدههای مخرب، تحریککننده و ترغیبکننده اهداف شوم است قطعا، تنها عقایدی که آموزش دیده، تربیت شده و ریشهدار پذیرفته شدهاند و همچنین ارزشهای دینی و اخلاقی اثبات شده و مستدل افراد بدون خدشه باقی خواهند ماند.
شرایط مساعدتر جامعه ما بهواسطه انبوه قشر جوان و تحصیلکرده و البته آمار بالای بیکاری و نیز عوامل متعدد دیگر، همه در به وجود آمدن وضعیت کنونی شبکههای اجتماعی مجازی نقش داشتهاند البته این معضل انحراف تنها گریبانگیر جامعه ما نیست، اما شرایط مساعدتر جامعه ما بهواسطه انبوه قشر جوان و تحصیلکرده و البته آمار بالای بیکاری و نیز عوامل متعدد دیگر، همه در به وجود آمدن وضعیت کنونی شبکههای اجتماعی مجازی نقش داشتهاند؛ عوامل و دلایلی که چرایی به وجود آمدن شرایط فعلی را بازگو میکنند. برای رسیدن به راهکارهای اساسی، باید به تحلیل این علتها پرداخته شود و در تصمیمهایی که باید هر چه زودتر و قاطعانه گرفته شوند، مورد توجه قرار گیرد. همچنین وضعیت موجود فضای اجتماعی مجازی در سایر کشورها نیز برای استفاده از دانش و تجربه آنان باید مورد توجه قرار گیرد.
همه به این مسئله اذعان داریم که شبکههای اجتماعی، بهطورکلی مشکلات و معضلاتی را به وجود آورده که میشد با یک برنامه هدفمند حداقل منجر به چیزی نشود که اکنون گریبانگیر جامعه ما شده است. بااینحال واقعیت این است که برای رفع یک مسئله و مشکل باید عوامل اصلی به وجود آمدن آن بررسی شود تا بهتر بتوان برای تصحیح، هدایت و جهتدهی آن اقدام کرد.
شبکههای اجتماعی، بهطورکلی مشکلات و معضلاتی را به وجود آورده که میشد با یک برنامه هدفمند حداقل منجر به چیزی نشود که اکنون گریبانگیر جامعه ما شده است بررسی عوامل تاثیرگذار 1) ایجاد نیاز، نیازسازی
نیازسازی و یا نیازآفرینی (conceptualizing the need) درواقع لازمه جامعه سرمایهداری کنونی بوده و هست. القای نیاز، تهدید به خطری بزرگ و قریبالوقوع، بزرگنمایی برخی حوادث و مشکلات از اصلیترین روشها برای دستیابی به نتیجه موردنظر بحرانسازان است که هریک بهتنهایی یا بهصورت توامان در کشورهای گوناگون مورد آزمایش قرار گرفته است. اما این قبیل اقدامات نیازمند دو عنصر کلیدی و مهم است، نخست فرماندهی منسجم و مستقر و سپس، رسانههای گوشبهفرمان و یکپارچه. بدون این دو عنصر عملیات روانی اتاق بحران شکل نمیگیرد.
2) عوامگرایی و تأثیر آن در رویه سیاستهای اجرایی و قانونگذاری
عصر اطلاعات با تغییر فرهنگها و مطالبات سیاسی ملتها بر فرآیند تحول اداری اجرایی نیز تاثیر گذاشته است. تغییر مطالبات مردم سبب شده است تا تحول از امری درونزا (منشا درون دولت) به امری برونزا بدل گردد. دولتها امروز بنا به نظر و خواست جامعه و به جهت حفظ مشروعیت خود اقدام به تحول مینمایند. درواقع مطالبه پاسخگویی سبب شده تا دولتها به افراد جامعه از منظر جدید و بهمثابه مشتریان بخش خصوصی بنگرند و سعی و تلاش نمایند تا حداکثر رضایتمندی را برای آنان فراهم سازند به عبارتی اگر هدف اقتصادی تحول اداری اجرایی را افزایش بهرهوری از طریق افزایش کیفیت، کمیت و سرعت ارائه خدمات بدانیم، هدف سیاسی تحول، افزایش پاسخگویی نظام اداری به شهروندان است. دراینبین فناوری اطلاعات امکانات وسیعی را در اختیار دولتها قرار داده است و توسعه فناوری اطلاعات، امروزه به یکی از دغدغههای اصلی کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه بدل شده است. درواقع اگر انقلاب صنعتی را آغازگر پیدایش جوامع مدرن و دولتهای بوروکراتیک بدانیم، انقلاب ارتباطات (به تعبیری آغاز موج چهارم) را میتوان آغازگر پیدایش جوامع اطلاعاتی و ظهور دولتهای الکترونیکی دانست. (2)
تغییر مطالبات مردم سبب شده است تا تحول از امری درونزا (منشا درون دولت) به امری برونزا بدل گردد راضی نگهداشتن افکار عمومی و یا اجتماعی خاص از عملکرد و سیاستهای انجامشده و نه قشر متخصص و اندیشمند، گاهی به قانونگذاری نیز سرایت میکند و قانونگذار برای جلبتوجه یا همراهی با افکار عمومی اقدام به تصویب قوانینی میکند که در درازمدت، نه بازدارنده و نه پیشگیرانه بودهاند. برای نمونه میتوان به تصویب قانون ممنوعیت تجهیزات دریافت از ماهواره از طریق جمعآوری وسایل ماهوارهای و همچنین به عدم صراحت قانونگذار در جرمانگاری استفاده از فیلترشکن و عضویت و ورود به شبکههای اجتماعی غیرمجاز اشاره کرد.
3) عدم وجود دانش بهرهوری از فضای اینترنت و عدم آموزش مدیریت زمان در مقاطع مختلف تحصیلی در راستای توسعه فرهنگی
اینترنت و در پی آن ورود شبکههای اجتماعی نوظهور به کشور و استفاده سهل و هزینه حداقلی از آن دلیلی بود تا جامعه ما با شرایط به وجود آمده و حتی تحمیلشده، خواسته یا ناخواسته بهسوی آن هدایت شوند. انبوه کاربران گویا سالها منتظر چنین دنیایی بودند تا خود را در این فضا چنان معرفی کنند که دوست دارند و یا آرزویشان بوده که چنان باشند. کاربرانی که با تمام صداقت خود بدون هیچگونه سابقه آموزشی و تحصیلی، هر آنچه از اطلاعات شخصی خود و خانوادهشان داشتند، در طبق اخلاص وارد شبکههای اجتماعی کردند، بدون اینکه از عواقب آن آگاه باشند. سوال اصلی این است که وظیفه این رسالت بزرگ بر دوش کدام نهاد و یا ارگان بوده و آیا آنها به وظیفه خود عمل کردهاند یا نه؟ ظاهر این است که اقدامات لازم یا انجام نشده و یا کافی نبوده است. نیاز به یک نهضت عمومی و برنامهریزی اساسی در جامعه برای استفاده صحیح از این فضا، بهوضوح احساس میشود. بهروز بودن و برخوردار شدن از دانش مربوطه توسط متولیان امر نسبت به پیشرفتهای علوم ارتباطات در این حوزه و پر شدن فاصله موجود باید یکی از اولویتهای آنان باشد. طوری که حتی آنان همیشه یک گام جلوتر از قشر عمومی جامعه باشند.
4) عدمحمایت صحیح از شبکههای اجتماعی داخلی
یکی از اقداماتی که میتوانست در جلوگیری از جذب کاربران ایرانی به شبکههای مجازی خارجی موثر باشد، حمایت و پشتیبانی از شبکههای داخلی و تبلیغ برای راهاندازی بود که هیچگاه توجه چندانی به آن نشد. مسیری که باید توسط یک شرکت ایرانی پیموده شود تا بتواند شبکه مشابهی را راهاندازی کند، بسیار سخت و پرهزینه است. درحالیکه که یک شرکت خارجی بدون پرداخت کمترین هزینهای و حتی بدون قبولی و تبعیت از قوانین کشور به فعالیتهای گسترده خود ادامه میدهد، شرکت ایرانی باید به فکر اخذ وامهای با بهره بالا و یا ناتوانی در رقابت با شرکتهای خارجی باشد. رقابتی که بههیچعنوان عادلانه نبوده و نیست. وقتی یک گروه کوچک خارجی با حمایتهای مالی و... توانسته به چنین موفقیت بالایی برسد، درصورت حمایتهای لازم از شرکتهای داخلی، بدون تردید آنان نیز قادر خواهند بود در این میدان پیروز باشند.
یکی از اقداماتی که میتوانست در جلوگیری از جذب کاربران ایرانی به شبکههای مجازی خارجی موثر باشد، حمایت و پشتیبانی از شبکههای داخلی و تبلیغ برای راهاندازی بود که هیچگاه توجه چندانی به آن نشد 5) سرانه رو به نزول کتاب و کتابخوانی در کشور
در روزگاری که سرانه مطالعه در یک جامعه، یکی از اساسیترین شاخصههای توسعهیافتگی به شمار میآید، به گواه بازار راکد نشر و تیراژهای حداقلی، سرانهی مطالعه در کشور ما برخلاف برخی آمارهای خوشبینانه رو به کاهش است. (3) متاسفانه رشد منفی کتابخوانی در کشور مسئلهای است که باید نگاه ویژه به آن داشت. در دهه اول انقلاب نهضت کتابخوانی چنان با سرعت رو به گسترش بود که دقیقا بیشباهت به وضعیت کنونی شبکههای اجتماعی نبود!
از دیگر دلایل گسترش استفاده از فضای مجازی میتوان به ناکارآمدی قانون در رسیدگی، بازدارندگی و پیشگیری، فقدان بودجه کافی و مشخص و تعدد متولیان ناهماهنگ، انحصاری بودن اینترنت، عدم استفاده بهینه از کانونها و مراسم مذهبی، عدم آموزش زندگی مشترک برای زوجها، ارزشهای کمرنگ شده اسلامی مانند اخلاق و عفت، هزینهدار بودن سایر سرگرمیهای موجود، ویژگیهای خاص فضای مجازی ازجمله دسترسی آسان و فاصله گرفتن فکری فرزندان با والدین... نیز اشاره کرد.
در دهه اول انقلاب نهضت کتابخوانی چنان با سرعت رو به گسترش بود که دقیقا بیشباهت به وضعیت کنونی شبکههای اجتماعی نبود! راهبری اینترنت بهجای مقرراتگذاری «وقتی رسانه، رساننده حقیقت بشود، مرز بین حقیقت و توهم از بین میرود»، این جمله پرمعنا، از پائول فیرباند اندیشمند پستمدرن فلسفه دهه اخیر میلادی است که در بیان نکوهش تاثیر رسانههای ناسالم بر حقیقت گفته شده است؛ از نظر وی رسانه، حقیقت را ذبح میکند و آنچه از حقیقت و واقعیت باقی میماند، مرز نامشخصی با توهم و خیال دارد. وقتی یک رسانهای که در گمراهی افکار عمومی دنیا از حقیقت موجود شهره است، باید از تسلط آن بر افکار عمومی و ویژگیهای شخصیتی افراد جامعه خود بیمناک باشیم و قطعا با نگاه خوشبینانه نگریستن فقط فرصتها را از ما میگیرد. البته این به آن معنا نیست که ما باید با دیدگاه سلبی صرف به مقابله برخیزیم زیرا ما با یک دیدگاه منطقی و ایجابی نیز میتوانیم جهتدهندهای قوی برای اینگونه جریانسازهای فکری باشیم. متولیان امر سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، شرایط را دریابند و بیش از این خود را به قضا و قدر نسپارند، و تلاش برای یک راه منطقی و اصولی را با تمام توان شروع کنند.
تمامی کشورها بهنوعی نگرانیهای خود از گسترش شبکههای اجتماعی ابراز کردهاند، اما آنچه جلبتوجه میکند، این است که ابتدا، این مسئله معضل بزرگ این کشورها نبوده و بهمراتب اوقات افراد کمتری از جامعه را به خود مشغول کرده است و دوم اینکه اجبار این شبکهها از سوی برخی کشورها به پذیرش و اجرای قوانین آن کشورهاست. این مطلب میتواند بهعنوان یک راهکار پیش روی مسئولان مربوطه در کشور ما قرار گیرد.
نکته دیگر اینکه ازلحاظ فنی وضع مقررات برای اینترنت - اعم از تصویب قوانین محدودکننده و گسترش فیلترینگ بهواسطه پیشرفت روزافزون علوم ارتباطات - دشوار است. ظرفیت اینترنت برای فراگیری در جهان و نادیده انگاشتن مرزهای ملی به این معناست که درواقع مناسبتر آن است که از راهبری اینترنت بهجای مقرراتگذاری برای آن سخن بگوییم. زیرا گفتمان راهبری، فینفسه با ماهیت اینترنت سازگاری دارد. (4) این دو اینگونه ارتباط دارند که هرچه رهبری و هدایت آن بیشتر و موفقتر باشد، نیاز به عوامل محدودکننده کمتر است.
منبع: مشرق
انتهای پیام/